«بندهام را به زمین برگردانید؛ زیرا من به آنها وعده دادهام که آنها را از خاک آفریدهام و به آن خاک و زمین باز میگردانم و دیگر بار آنها را از آن برمیانگیزم.»
روحش با شدت تمام از آسمان به زمین پرت میشود و در جسمش قرار میگیرد. سپس رسول خدا ج این آیه را خواند:
«هر کس که به خداوند شرک بورزد، گویا (به خاطر سقوط از ایمان به شرک) از آسمان افتاده و پرندگان (مردهخوار) جسم او را میربایند یا اینکه تندباد (قطعات جسم) او را با خود به جای بسیار دور میبرد».
روحاش به جسمش [در زمین] برگردانده میشود، در حالیکه او صدای کفشهای نزدیکانش را که از دفن او فارغ شدهاند و از قبرش دور میشوند، سپس دو فرشته ترسناک و خشمگین نزد او میآیند و او را نهیب زده مینشانند و از او سؤال میکنند:
«مَنْ رَبُّك؟»
«پروردگار تو کیست؟»
میگوید: «هَاه هَاه لاَ أَدْرِي»
«وای بر من، وای بر من، من نمیدانم!»
میگویند: «مَا دِينُك ؟»
«دین تو چیست؟»
میگوید: «هَاه هَاه لاَ أَدْرِي»
«وای بر من، وای بر من، من نمیدانم!»
میگویند: «مَا هَذَا الرَّجُلُ الَّذِي بُعِثَ فِيكُمْ؟» «در مورد این شخص که در میان شما مبعوث شده است، چه میگویی؟» (چهرهی منور رسول خدا ج جلوی چشمان وی آورده گفته میشود؛ اما نمیتواند، نام رسول خدا ج را بر زبان بیاورد.)
«دروغ میگوید، برای او فرشهایی از آتش جهنم پهن کنید و دری از جهنم برایش بگشائید.» گرما و سوزش آنرا احساس میکند و قبرش آنچنان تنگ میشود که دندههایش در یکدیگر فرو میروند. و شخصی بدچهره و زشت، که لباسهای زشت بر تن دارد و متعفن و بدبو است، نزدش میآید و میگوید: «أَبْشِرْ بِاَلَّذِي يَسُوؤُك, هَذَا يَوْمُك الَّذِي كُنْت تُوعَدُ».
«مژده باد تو را به غم و اندوه، این همان روزی است که در دنیا به آن وعده داده شده بودی».
کافر و یا شخص گناهکار میگوید: «وَأَنْتَ، فَبَشَّرَكَ اللَّهُ بِالشَّرِّ، مَنْ أَنْتَ؟ فَوَجْهُك الْوَجْهُ الَّذِي يَجِيءُ بِالشَّرِّ».
«خداوند به تو بشارت شر و بدی بدهد، تو چه کسی هستی که چهرهات، چهرهی شر و بدی است؟»
شخص بدچهره و زشت میگوید: «أَنَا عَمَلُك الْخَبِيثُ، فَواللهِ ما عَلمتُك اِلا كُنْتَ بَطِيئًا عَنْ طَاعَةِ اللَّهِ، سَرِيعًا فِى مَعْصِيَةِ اللَّهِ، فَجَزَاكَ اللَّهُ شَرًّا».
«من عمل زشت و قبیح تو هستم، قسم به خدا، غیر از اینکه تو از اطاعت و عبادت خداوند متعال رویگردان بودی و به نافرمانی پروردگار میشتافتی، چیز دیگری از تو نمیدانم، خداوند به تو جزای شر بدهد».
سپس خداوند متعال مأموری را که کر، کور و لال است بر او مسلط میکند، در حالی که «گرز آهنی» در دستش است، که اگر به کوهی بلند اصابت کند آن را به خاکستر مبدل میسازد، با همان گرز ضربهای محکم به او میزند و او به خاکستر تبدیل میشود، دوباره خداوند متعال او را به حال اول برمیگرداند و او آنچنان فریاد میکشد که صدای جیغ و فریاد او را تمامی مخلوقات، به غیر از جن و انس، میشنوند. و دریچهای از جهنم برایش باز میشود، و برای او فرشی از آتش گسترده میشود، لذا با دیدن صحنههای هولناک جهنم، که به مراتب از عذاب قبر شدیدتر هستند، از خداوند میخواهد: پروردگارا! قیامت را برپا نکن [۲].