View in Telegram
چامه‌های ناگهان.
محمدرضا شجریان – اگر دستم رسد روزی.
اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم قضای عهدِ ماضی را شبی دستی برافشانم چنانت دوست می‌دارم که گر روزی فراق افتد تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم دلم صد بار می‌گوید که چشم از فتنه برهم نِه دگر ره دیده می‌افتد بر آن بالای فتانم تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی وگرنه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم رفیقانم سفر کردند هر یاری به اَقْصایی خلاف من که بگرفته‌ست دامن در مغیلانم به دریایی درافتادم که پایانش نمی‌بینم کسی را پنجه افکندم که درمانش نمی‌دانم فراقم سخت می‌آید ولیکن صبر می‌باید که گر بگریزم از سختی، رفیق سست پیمانم مپرسم دوش چون بودی به تاریکی و تنهایی شب هجرم چه می‌پرسی که روز وصل حیرانم شبان آهسته می‌نالم مگر دردم نهان ماند به گوش هرکه در عالم رسید آواز پنهانم دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت من آزادی نمی‌خواهم که با یوسف به زندانم من آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت هنوز آواز می‌آید به معنی از گلستانم! «سعدی.»
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily