View in Telegram
آفتاب جان و ایمان همه روز میلاد پیامبر گرامی ما، روز شُکوهمندترین واقعۀ تاریخ بشر است. در این روز، کسی قدم به پهنۀ عالم هستی نهاد که با تولد خود، تاریخ را به دو قسمتِ قبل از تولد و بعد از تولد خود تقسیم کرد. او با آمدن خویش، طرحی نو در عالَم و برای آدم درافکند. معادلات بی‌شماری را از سر نوشت و سرنوشتِ ادیان، مذاهب و مکاتب پُرشماری را نیز دگرگون کرد. آن مولود مسعود، با قدم رنجه کردن در این عالَم، صفحۀ جدیدی فرا روی آدمی‌زاده‌گان گشود و ارج‌مندترین مفاهیم انسان‌ساز را با آنان شریک ساخت. او بنای دعوتش را بر سعادت آدمی‌زاد نهاد. آنچه را که مایۀ سعادت او بود و پایۀ سلامت دنیا و آخرت او را تشکیل می‌داد، در نیکوترین صیاغ و در عالی‌ترین ساختار عرضه داشت. سرِ انسانی را که در برابر بتی سنگین و چوبین و آهنین به سجده ساییده می‌شد، بلند کرد و سرش را سرافراز سروری و سعادت‌طلبی کرد. به او یادآور شد که تو، خلیفۀ خدا در روی زمینی. گلِ سرسبد عالَم خلقتی، هستی برای تو هست شده و مخلوقات، در زیر درفش خدمت تو درآمده‌اند. زمین و زمان، زیبندۀ تو اند و تو با رفتار خویش، بهای این دو را برای خود تعیین می‌کنی. او دست این انسان را گرفت و از فرودین فرود او را بیرون کشید و به فرازین فراز رساند. مشعلی که در دست مبارک او بود، پرتوِ نور و رحمت و فضیلت و خیر و خِرد و رهایی و زیبایی برای همۀ مردمان قسمت می‌کرد. او بنای شکوهمند این دیانت را بر اخلاق نهاد و خود را به‌عنوان آموزگار اخلاق برای دیگران معرفی کرد و فرمود: «فرستاده شده‌ام تا زیبایی‌های اخلاقی را به پایۀ کمال برسانم». (1) او هم در رفتار مبارک خویش و هم در گفتار پُرگهر خویش، پیوسته مردمان را به‌سوی اخلاق فراخواند و آنان را از تمام مظاهر رذایل به‌دور داشت. او در چهل سال پیش از بعثت و بیست‌وسه سال بعد از بعثت، چنان در بین مردم زندگی کرد که حتی یک نفر نتوانست کوچک‌ترین ایرادی در رفتار و گفتار او پیدا کند و از آن طریق بر او حمله‌آور شود. تاریخ گواهی می‌دهد که دشمنان او، بی‌انصاف‌ترین دشمنان تاریخ بوده‌اند. تا توانسته‌اند به او بی‌حرمتی کرده‌اند و در مصاف او، تمام مرزهای اخلاق و خِرد و انصاف را نقض کرده و در ردّ و ردع پیام و کلام او بسی ناجوان‌مردی و حرمت‌شکنی کرده‌اند. آنان برای این‌که نقصی در کار او و نقضی در راه او پیدا کنند، تمام حرکات و سکنات او را زیر ذره‌بین مداقۀ خود برده و به‌گونه‌های مختلف آن را اعتبارسنجی و ارزش‌شناسی کرده‌اند و تلاش ورزیده‌اند تا در آن زمینه اگر به کاهی دست می‌یابند آن را بدل به کوهی کنند و سپس آن را به بوق و کرنا ببندند و از آن رهگذر بر شخصیت عظیم‌الشأن او هجوم ببرند. شگفت‌انگیز است که اگر وقتی تمام مدّعیات نااستوار آنان را با حوصله‌مندی ازنظر می‌گذرانیم، در هیچ‌یک به هیچ‌صورت نمی‌توانیم موردی را بیابیم که وابسته به اخلاق ایشان باشد. اخلاق حمیده و رفتار پسندیدۀ او، جلوه‌ای از شخصیت معجزنشان او بود که دوست و دشمن به آن اقرار و اعتراف می‌کرد. او به همان میزان که مردم را متوجه آباد کردن آخرت آنان می‌کرد، به همان میزان و ای‌بسا بیشتر از آن، آنان را برای ساختن و عمران دنیا نیز فرامی‌خواند. او با صدای بلند به همه می‌گفت که نخست از خداوند آبادانی دنیا را بخواهید و سپس برای بِه شدن آخرت خویش تلاش و دعا کنید. او سرمایه را «خیر» معرفی کرد و تاجرِ صدوقِ امین را، همراه و همرکاب پیامبران، اولیا و شهیدان در روز قیامت دانست. (2) کسب روزی حلال را، فریضه‌ای بعد از فریضۀ دیگر تعریف کرد (3) و بیزاری خود را از بیکاری و بیکاران اعلان داشت. (4) او در سرزمینی به زمین آمد که در آن زن بودن، مایۀ ننگ و عار و شرم و بی‌حیثیتی تلقی می‌شد. او در چنان زمینه و زمانی، بهشت را زیر پای زنان بهشت و به یکی از ساکنان آن دیار که در نزد او آمده بود و از او می‌پرسید که سزاوارترینِ مردمان به حُسن معاشره چه کسی هست، او به‌صراحت گفت: مادر. وقتی او دوباره همین سؤال را پرسید، او دقیقاً همان جواب اول را تکرار کرد. زمانی‌که برای مرتبۀ سوم سؤال خود را با همان لفظ و همان عبارت تکرار کرد، بازهم گفت: مادر. وقتی در مرحلۀ چهارم از او پرسید؛ این‌بار پاسخ داد: پدر. (5) 👇
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily