View in Telegram
گلبرگ
گلبرگ
برف نم نم روی شونه هام میریزه آروم کنارش میشیم و سرمو روی تخت سینش میذارم. امااون هیچ حرکتی نمیکنه. لبخند تلخی میزنم. -دلم برات تند شده بیمعرفت باز هم اشک هام روی گونه هام روان میشه-تا کی من پرحرفی کنم و از اره اوره شمسی کوره حرف اما تو سکوت کنی؟ نگاه خیلیا…
چه روحیات لطیفی داشتم
چه بیدغدغه مینوشتم
چند چند باره دارم میخوانمش
هر بار هم میرم عقب؛ فاطمه پانزده ساله قلم به دست را میبینم؛ لبخند میزنم بهش
اشک میشینه تو چشمام و برمیگردم
Share
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily
Start