View in Telegram
درد دل با پدر چند ساعتی بود که با پدرش صحبت می‌کرد. خورشید داشت آرام‌آرام پشتِ کوه پناه می‌گرفت. برای اولین‌بار جرئت کرده بود با پدر درد دل کند و پدر هم اولین‌بار بود که بدون هیچ حرفی تا آخر به صحبت‌های او گوش داده بود. همیشه موقع حرف‌زدن پدر سرش داد می‌کشید و سرزنشش می‌کرد. اشک‌هایش را پاک کرد و آمادهٔ رفتن شد. قبل از رفتن، بقیهٔ گلاب را روی سنگ قبر پدر ریخت و دستی روی آن کشید. #giyaband #داستانک
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily