نوشتن برای فکرکردن
امشب متوجه شدم من فقط وقتی متمرکز فکر میکنم که میخواهم بنویسم. در وقتهایی که نمینویسم اندیشیدنهایم مثل موج دریاست که هر بار به سویی میرود و کلید مهارش اصلاً دستِ من نیست. این به نظرم شگفتانگیز آمد.
باتوجهبه وضعیت کنونی ما آدمها و آشفتگیهای ذهنیای که داریم، متمرکز اندیشیدن کار دشواری است. اما نوشتن چنین قدرتی به ذهن میدهد که روی موضوع خاصی تمرکز کند و عقیدهٔ خودش را دربارهٔ آن به تصویر بکشد. اگر به ذهن در طول روز توجه کنیم میفهمیم که به هزاران موضوع مختلف میاندیشد؛ اما خیلی کم پیش میآید که روی موضوعی بماند و سراغ چیز دیگری نرود.
میخواهم این را بگویم که نوشتن به ذهن جهت میدهد و کمک میکند با تمرکز روی موضوعات مختلف بماند و به جوابهای متفاوتی دست یابد. همچنین با فکرکردن میتوان گذشته را زنده نگه داشت. خاطرهها بهمرورزمان کمرنگ و گاهی حتی فراموش میشوند. وقتی دستبهقلم باشی، مجبوری مدام به گذشته سفر کنی و خاطرهها را بشکافی تا چیزی در آنها برای نوشتن بیابی. آیا این چیز کمی است؟
زنده نگهداشتن گذشته کم نیست. به نظرم ما آدمها نیاز داریم گذشته را حفظ کنیم. رازهای زیادی درگذشته است که کمک میکند آیندهای بهتر برای خودمان رقم بزنیم. از طرفی گاهی خاطرات گذشته به ما حسِ آرامش و امید میدهد.
با گذر زمان چیزهای زیادی را درگذشته گم میکنیم. اما وقتی عمیق میاندیشیم، پیدایشان میکنیم و گاهی شگفتزده میشویم. خیلی وقتها در لحظهٔ حال زندگی نمیکنیم و توجهی به اتفاقهایی که برایمان رخ میدهند نداریم؛ زمان که گذشت، تازه میفهمیم چقدر مهم بودند. اگر مجبور به فکرکردن نباشیم، به خودمان زحمت چنین کاری نمیدهیم و میگذاریم زیر لایههایی از ذهن به فراموشی سپرده شوند.
#giyaband
#پارهنویسی