نام شاعر_
#حسین_پیمانیاثر یکم:
دوباره
شروع آرزویی در سر
و اینبار
منی که مانده
در دوراهی نرفتن و نرسیدن
۱۴۰۳/۰۴/۰۵
اثر دوم:
از دست هیچ کدامشان کاری بر نمیآید
نه سالها،
نه کیلومترها،
نه دام و نه دانه؛
کبوترهایم به تو برمیگردند!
۱۴۰۳/۰۴/۲۰
اثر سوم:
تُپۀ خاک روی دیوار،
لامپی که نور زردی مرگآمیز از آن میتابد،
و سکوت،
مدام در گوشم جیغ میزنند:
چه کریه است طرح گل پرده
۱۴۰۳/۰۳/۲۴
اثر چهارم:
روزی میروم
و اضافه میکنم
به شکوه آرزوهای زیر زمین
خرداد ۱۴۰۳
اثر پنجم:
مخاطبین موبایل
چه جای وسوسهانگیزی میشود
و غرور
جوری انکار میشود که انگار وجود نداشتهاست
وقتی دلتنگی قیام میکند
۱۴۰۳/۰۳/۲۴
اثر ششم:
دلخوش به ماه و چند ستاره
شب را میپرستند
خرداد ۱۴۰۳
اثر هفتم:
پنجره را ببند
تاریکی چشم را میزند
۱۴۰۳/۰۳/۲۳
اثر هشتم:
اگر یک بینهایت
بهشت شرطی داشتم
میفروختم
به دو لحظه بیشرطی جهنمسرنوشت
و اگر سیبی میرویید
اینبار من میخوردم
۱۴۰۳/۰۴/۲۷
اثر نهم:
اگر بیایی
و خوب تماشایم کنی،
میبینی که
منتظر نیستم؛
میبینی که
زیرچشمی هم
مسیرهای منتهی به خویش را دنبال نمیکنم
که کسی پاورچین پاورچین نزدیک میشود؟
کسی که با نگاهی حقارتافکن،
دلم را خوش کند
و بعد،
از خودش بپرسد:
چه میکند؟
این دلقک دیوانه.
اگر بیایی
و به من گوش بسپاری،
میبینی که
لحظهای،
صدای سازم را کم نمیکنم؛
به امید شنیدن سکوتی برای من.
آری
همین ساز برایم کافیست؛
همین که با ساز نفسهای من میرقصد؛
همین که گاهی به اندازهی همه برای من فریاد میکشد
و گاهی سکوت میکند.
آری
اگر بیایی
و تماشایم کنی،
میبینی که
نه منتظر آمدنی هستم،
نه منتظر سلامی.
اگر بیایی و تماشایم کنی،
میبینی که
نیاز چگونه میمیرد.
۱۴۰۳/۰۴/۱۷
@ghazale_sepid