هفتاد سال زودتر...
#قسمت_دوم
فکر کردم که باید چند مثال بزنم تا موضوع و اهداف تأسیس چنین مرکزی برایش کاملاً روشن بشود و او را متوجه اهمیت آن بکنم. «این کارخانه قند کهریزک که توسط آلمانیها ساخته میشود، یا راه های شوسه که دانمارکیها برایمان میسازند، همه بار سنگین مالی اینها را دولت باید تحمل کند. بیشتر اینها کار مهندسی است. اگر پشتیبانی بشود، پول زیادی که برای فرنگیها میریزند برای مملکت خودمان میماند. با مقدار پول کمتری میتوانیم بچههای کشور خودمان را برای این کارهای بزرگ و حتی بزرگتر تربیت کنیم.»"
مثل اینکه دکتر حسابی به هر ترفندی که بود رضایت شاه را گرفتهبود.
"«به حکمت بگویید که قانونش را بنویسد و به مجلس ببرد!»
قانون تاسیس دانشگاه تهران را با استفاده از قوانین بلژیک و فرانسه به خط خودم نوشتم و به دست حکمت رساندم. متأسفانه طرح در مجلس با استقبال روبهرو نشد. بعد از گرفتن زمینِ دانشگاه در محله جلالیه (پارک لاله تا خیابان انقلاب فعلی)، ابتدا ساخت دانشکده فنی را آغاز کردم.
هر روز از صبح تا ظهر به مجلس میرفتم و با یک یکِ نماینده ها صحبت میکردم.
بعد از دوسال دوندگی لایحه قانونی تأسیس دانشگاه با بازدید نماینده ها از دانشکده فنی تصویب شد."
طفل نوپای آقایدکتر خیلی زود پا گرفتهبود، برای خودش کسی شدهبود، رضاشاه میخواست شخصِ شخیص سرش تنها در درس و کتاب باشد اما غافل از اینکه هویت دانشجو همیشه با اوست، شخصِ شخیص احساس مسئولیت میکرد، نسبت به خودش، نسبت به مردم کشورش، نسبت به مسائل جامعه و جهان... بیتفاوت نبود.
او در برابر غارت سرمایههای کشورش (۱۶/آذر/۱۳۳۲)، در برابر انقلاب سفید و زیر پا رفتن قانون اساسی (۴/بهمن/۱۳۴۱)، در برابر لانهی جاسوسی آمریکاییها (۱۳/آبان/۱۳۵۸) و هرکجا که حق زیر پا رفت ساکت ننشست و طرف حق ایستاد، حق را گرفت حتی اگر بهایش برای او
خون بود!
هویت شخصِ شخیص را، تک تک افرادی که اینجا درس خواندهاند و میخوانند شکل میدهند. از روزی که پایشان را در دانشگاه میگذارند تا سالها بعد از فارغالتحصیلی؛ این آدمها همچنان جزئی از هویت شخصِ شخیصاند.
در یک کلام میگویم، تو هم اکنون یکی از همانهایی، جزئی از هویتِ این کهنسالِ صد ساله!
تبریک میگویم
دانشجو!
✍ مبینا عسکری، مهندسی شیمی۰۲
#نشریه_قلب
#ویژه_نامه_نودانشجویان_ورودی_۱۴۰۳
✅قلب فنی همچنان می تپد!
🌐@ghalbbasijissue