🔷موسیِ فلسطین"یا سید الطوفان"
آتش و دود واژه هایی هستند که این روزها مرتبا تکرار می شوند. جنگ چهره سیاه و زشت خود را از پس پرده بیرون آورده و از میان بی گناهان قربانی می گیرد. آوارگی و جراحت تنها گوشه کوچکی از این معرکه بی انتهاست. کودکانی که پرپر می شوند، به درد یتیمی دچار می شوند و یا زخم و تیرگی بی خانمان شدن را می چشند. این کودکان اما، یک روز انتقام سرزمین مادری شان خواهند گرفت. این پهنه، وطن سیدحسن ها، اسماعیل ها، قاسم ها، ابومهدی ها و سنوار هایی خواهد بود که با ایثار و از خود گذشتگی در راه اعتقاد و وطن خود، جانبازی و استکبار ستیزی را عالم گیر می کنند. می گویند در آنجا که شب به تاریک ترین نقطه خود برسد، آنگاه خورشید جوانه خواهد زد و این اوضاع و احوال این روزهای جهان است که، رفته رفته رو به وخامت می رود.
به شروع این کلاف سردرگم که فکر می کنم، به یک سال قبل چنین روزهایی می رسم. حماسه طوفان الاقصی وماجراهای بعدش. غم فلسطین و از دست دادن رهبرش، هنیئه. آه از هنیئه.
هنیئه عزیز که در آن روزهای گرم مرداد ماه، میهمان ما بود و همچون ققنوسی آسمانی شد. مهمان عزیز ما، به ناحق در خون غلطید و به راستی که ضربه ای سخت، بر پیکره ی مقاومت فلسطین بود. درود خدا بر هنیئه. اومردی به حق شایسته و با تقوا بود. چنانچه رهبر و مقتدای ما، بر او نماز گذارد و"
اللهم انا لانعلم منه الا خیرا"را نیز در موردش قرائت فرمود. پس جایگزین چنین مردی، باید از نیکان و جان برکفان می شد. همانگونه که در ادامه، مردی غیور و به حق شایسته جانشین وی شد.
یحی سنوار. مرد هزار چهره ودر سایهیمقاومت.
اویی که اسرائیل از آزاد کردنش پس از محکوم شدن به ۴ بار حبس ابد و در طی یک معاهده، همواره اظهار پشیمانی می کرد. اویی که به گفته زندان بانانش در طی مدت زمان اسارت، عبری را به خوبی فراگرفت به نحوی که به آن زبان می خواند و می نوشت و به قدری برنظریه های مختلف صهیون مسلط بود که به اقرار خودشان کمتر کسی حتی از سیاست مدارانشان همانند او، بر آنها اشراف داشت.
و حاصل مدت اسارت اوکتابی بهنام
"خار و میخک" شد. که ماجرای مقاومت فلسطین و آنچه پشت سر نهاده را، درقالب داستانی شرح می دهد.
شاید که حتی داستان خودش را نیز روایت می کند. روایت کودکی ها و حس زندگی در اردوگاه، داستان اسارت، داستان بیم وامید،موانع در طریق و تلخی و اندوه فقدان یاران.
ابوابراهیم کسی است که در "خار و میخک" ماموریت مهمی را بر عهده دارد و ابوابراهیم روزهایی که برما گذشت، سنوار بود. مردی که صهیون را از خودش بهتر می شناخت.
سنوار اما فقط به اینجا محدود نمی شد. به اذعان صهیونیست ها، او مغز متفکر عملیات طوفان الاقصی بود. عملیاتی که بر هیمنه ی دروغین اسرائیل، طوفان شد. ضربه ای کاری برجان رژیم دون غاصب، که دستانش به خون بی گناهان آلوده است.
و اما ماجرای آن عکس.
عکسی که در نتیجه جستجوها، بیشتر از همه توجه مرا به خود جلب کرد. یحی سنوار نشسته بر یک مبل بر روی خرابه های خانه ای، در حالی که لبخند برلب دارد. اردیبهشت ماه ۱۴۰۰ اسرائیل برای حذف یحی سنوار، خانه اش را بمباران و با تلی از خاک یکسان کرد و مطمئن بودکه، اورا از میان برداشته است. اما سنوار مقتدرانه آمد و در میان رسانه ها بر روی مبل خانه اش نشست، که یعنی من هنوز زنده ام ونفس می کشم.
از این دست اقدامات پوچ صهیونیست ها بسیار است. مثل سال ۲۰۱۸. در آن زمان که موساد گروه جاسوسی فرستاد تا سنوار را حذف کنند. ارتباط گروه با مرکز قطع شد و فردای آن روز، سنوار با سلاح همان جاسوس ها کلیپی را منتشر کرد که:
غزه جهنم شماست. صهیون دون، هرگز نمی پنداشت که روزی مردِ سیّاسِ حماس ،مرد طوفان الاقصی، سنوار را در حالی به شهادت برساند که، از حضور او در محل حادثه اطلاعی نداشته باشد.
سنوار، مردانه جنگید و درمیان معرکه و نه درتونل های حماس به شهادت رسید. آخرین لحظه ای که از او به ثبت رسیده است، که با اندک توان مانده در بدن، چوبی را به سمت پهپاد اسرائیلی پرتاب کرده است. نماد تمام یک مجاهدِفی سبيل الله که تا آخرین لحظه، دست از مبارزه با ظلم برنمی دارد.
شهید یحیی سنوار :
"بزرگترین هدیه ای که اشغالگران میتوانند به من بدهند این است که من را ترور کنند." و آخر هم آن ددمنشان کار خود را کردند و اورا به شهادت رساندند.
و یحیی یکی از فرماندهان محور مقاومت بود که اقتدار، جان بر کفی و قاطعیت از ویژگی های مشترک تمامی آنها است. علیرغم فقدان بزرگ مردانی چون حاج قاسم، سید حسن، هنیئه وسنوار و دیگر شهدای جبهه مقاومت، با وجود فرماندهان زیرک و توانمندی همچون خالد مشعل، و تربیت فرزندان مقاوم و حماسه ساز برای ادامه راه آن بزرگ مردان، ان شاالله آن فتح عظیم و آن وعده صادق داده شده را، با نابودی رژیم غاصب قدس مقدس به زودی خواهیم دید.
✍ زهرا خوشکام مهندسی شیمی ۱۴۰۱
#یادداشت_دانشجویی #سید_طوفان🌐@ghalbbasijissue