🌷مدح و مرثیه🌷

#امام_جواد_مدح
Channel
Logo of the Telegram channel 🌷مدح و مرثیه🌷
@ganjine5Promote
4.31K
subscribers
1.5K
photos
278
videos
5.56K
links
هدف مجموعه کانالهای (مدح و مرثیه) دسترسی آسان مادحین و ذاکرین محترم به متن نوحه هاست. @davodTahmorasi
#امام_جواد_مدح

به نام تو بهشتی می کنم حال جهنم را
خدا را شکر که آموختم من اسم اعظم را

بدون جلوه ات در کودکی ، باور نمی کردند
تکلم های در گهوارهٔ فرزند مریم را

نٙوٙد ساله برای طفل نُه ساله تواضع کرد
تو خٙم کردی برای دست بوسی قامت خٙم را

یکی از قاتلانت علم تو در خردسالی بود
که رسوا کردی آخر با سؤالی ابن اکثم را

حسن از حیث همسر با تو همدرد است اما او
چو زینب خواهری دارد که از دل می بٙرٙد غم را

اگر تشنه میان حجرهٔ دربسته افتادی
به یاد جد خود با اشک بنشان آتش سٙم را

**

شما رفتید و صدها سال لازم شد که بنویسند
برای هر جواب مسأله «الله أعلم» را

#سید_علی_احمدی

https://telegram.me/ganjine5
#امام_جواد_مدح
#دوبیتی


مهر شما در دل مجنون فتاد
خیر دو دنیا به من این فیض؛داد

سائل یک نیمه نگاهت منم
اسئلک بجودک یا جواد

.
#امام_جواد_مدح

زِ فهمم فراتر جوادالائمه
هزاران برابر جوادالائمه
زِ هر خوب ، بهتر جوادالائمه
زِ هر بهتری ، سر ، جوادالائمه
شَهِ ذره پرور جوادالائمه
همه دُرّ و گوهر جوادالائمه
هم اول هم آخر جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه

خبر دار سازید هر چه گدا را
که باید ببینند آقای ما را
ببینند در چهره اش مصطفی را
جمالِ علی ابن موسی الرضا را
ببینند اعجاز دست خدا را
ببینند سیمای مشکل گشا را
به دامانِ مادر ، جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه

ارادت چه خوب است ابراز گردد
ببر نام او تا که اعجاز گردد
خوشا نوکری هایمان ساز گردد
هُویّت به این شکل احراز گردد
به نامش اگر صبح آغاز گردد
زِ کارم هزاران گره باز گردد
دعایی کند گر جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه

تو آن رنگ و بوی بهاری که مانده ...
زِ شمس الشموس آن نگاری که مانده
من و سینۀ بی قراری که مانده
تو و بخششِ بی شماری که مانده
به جز نوکری چیست کاری که مانده؟
به قربان این یادگاری که مانده...
زِ زهرا و حیدر ، جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه

جز این خانواده به کس دل ندادم
که این خانه بوده است باب المرادم
مرا مادرم نوکری داد یادم
برای غلامیِّ این خانه زادم
به فکر زیارت اگر اوفتادم
مقیّد به رفتن زِ باب الجوادم
شفیع است محشر جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه

زِ ماهِ رخش نور تابیده می شد
طراوت به آفاق پاشیده می شد
اگر شاخصِ جود سنجیده می شد
شهِ کشور جود نامیده می شد
گر از بخشش و جود پرسیده می شد
همه در امامانِ ما دیده می شد
ولی بیشتر در جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه

ازل تا ابد از خدایش سلامش
یَمِ علم ، می بارد از هر کلامش
زِ دست رضا ریخته مِی به جامش
صفاتش هویداست از رویِ نامش
کند ماه سجده به هر صبح و شامش
نگنجد فقط ذره ای از مقامش
به هفتاد منبر جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه

دگر روز آمد شبِ تار رفته
دگر خواب از چشم بیدار رفته
دلم هر کجا در پِیِ یار رفته
نه یک بار و ده بار ، صد بار رفته
جمالش گمانم به کرار رفته
و در زُهد و تقواش انگار رفته
به موسی ابن جعفر جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه

#مهدی_مقیمی
#امام_جواد_مدح


تو بي ابتدايي و بي انتهايي
تو واضح ترين جلوه ي كـبريايي
همان علّت غائيِ خَلقِ مايي
ندانم كه هستي ! چه گويم چه هايي ؟
تو درياي جودي تو جـودِ خُــدايي
تــو بابُ المراديّ و بابُ الرّجايي

تو را مي شناسم تو خوبي تو خوبي
تو خورشيد هستي ولي بي غروبي
تو مثل رضــايي ، طبيبُ القـُلوبي
مُنادايِ من ، قبــلِ "إكشـفْ كـُروبي"
تو دست خداونــدِ مُشكل گُٰشايي
تــو بابُ المراديّ و بابُ الرّجايي

خـُدا مُنْــزِل و نعمت نازلش تو
نبي واصل و جلوه ي كاملش تو
علي مُقبِــل و وارث قابلش تو
چهل سالِ عُمرِ رضا ، حاصلش تو
جگر گوشه ي بضعةُ المصطفايي
تو باب المرادي و بابُ الرّجايي

به مولا ، رجب را مُرَجّب تو كردي
به مولا ، ادب را مؤدّب تو كردي
به مولا ، جهان را مُرَتّب تو كردي
به مولا ، دعا را مُجرّب تو كردي
تو در استجابت جواب دعايي
تو بابُ المرداي و بابُ الرّجايي

به ذكـر علي بين محراب ، سوگند
به شبهاي روشن ز مهتاب ، سوكند
به چشمان بيدار در خواب ، سوگند
به ربّ تو اي ربّ الاَرباب ، سوگند
خُدا كرده با خلقتت خودْنمــايي
تو بابُ المُرادي و بابُ الرّجـايي

به تهمت دهان باز كردند آسان
همان آشنايان همان ناسپاسان
كه هستند تا صبح محشر هراسان
به ازعــانِ حتّــيٰ ، قيــافه شناسان
تو شكــل عليّ بن موسي الرّضايي
تو بابُ المرادي و بابُ الرّجـايي

تويي صاحب گيسوان مُجعّد
كه شرح جمال تو صدها مُجلّد
به قـرآنِ نازل شده بر محمّد
توسّل به تو هست امري مؤكّد
تو اولاترين حاجت دستِ مايي
تو بابُ المرداي و بابُ الرّجايي

من از جود تو صاحب شور و شينم
من از لطف تو خاكسار حسينم
به اسمت قسم تا ابد زير ديــْنم
كه مشتاق پابوسي كاظميــنم
تو مولای اين عبد بي دست و پايي
تو بابُ المرادي و بابُ الرّجايي

#محمد_قاسمی
#امام_جواد_مدح

-
نیست فقط روز مبادا کریم
هست همه روز و شبم با کریم

یاد گرفته است که بر هیچ کس
رو نزند این دلم الا کریم

هر‌چه گره بیشترم میزند
کم شود این فاصله ها... تا کریم

خواهشِ ما جرعه‌ای از آب بود
داد ولی پهنه‌ی دریا کریم

بس که درِ بسته زدم خسته‌ام
باز نشد هیچ در امّا کریم...
-
در نزده در به رویَم باز کرد
باز همین طایفه اعجاز کرد
-
فیضِ مسیحایی‌ات عیسیٰ بَرَد
دست به دامان تو موسیٰ بَرَد

از همه دل می‌بَرد آقای ما
بیشتر از حضرت زهرا بَرَد

رویِ پَرَش لطف کن و پا گذار
رتبه‌ی جبریل به بالا بَرَد

شُکر براتِ حرم آخر رسید
ناله‌ی مجنون دل لیلا بَرَد
-
بال بده تا حرمِ کاظمین ...
با نَفَسِ وای حسینم...حسین
-
مثل همیشه دَمِ ایوان طلا
نام تو شد نامِ تو سوگندِ ما

نام تو را گفتم و باران گرفت
خیس شد از گریه‌ی ما صحن‌ها

پنجره فولاد گره باز کرد
از منِ اُفتاده به لطف شما

مثل همیشه دَمِ باب الجواد
حاجت ما بود که آقا رضا ...

... جان جوادت ببرم کاظمین
تا که بخوانیم به پایین پا ...
-
..." آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده "
-
وای اگر غصه‌ی مادر نبود
حالِ تو اینقدر مکدر نبود

مثلِ حسن شد جگرت ریز ریز
حیف که بالین تو خواهر نبود

کاش زمین آب نمی‌ریختند
حیف به جز خنده پسِ در نبود

سخت کشیدند تو را رویِ بام
وای اگر بالِ کبوتر نبود

شُکرِ خدا قسمت تو بام شد
گودی و نامحرم و خنجر نبود

خوب شد از حنجره‌ات خون نریخت
حرمله در لحظه‌ی آخر نبود

شُکرِ خدا پیشِ نگاهت زِ بام
بر سرِ نیزه سرِ اصغر نبود

شُکرِ خدا پیکرت عریان نشد
زیر سُم اسب پریشان نشد

#حسن_لطفی
#امام_جواد_مدح


روشن تر از روز است خیلی بامرامند
وقتی کریمان با گدایان هم کلامند

الحق که آقازاده ها یک یک امیرند
الحق که نوکرزاده ها یک یک غلامند

در فقرِ محضِ خود غنیِّ محض هستم
وقتی گدای این درم، مردم گدامند

عین عدم هستیم و با آنان وجودیم
پس ما همان هاییم که آن ها بنامند

سنّ زیاد و سنّ کم، فرقی ندارد
این خانواده از طفولیت امامند

چیزی ندارم جز «سلام الله علیهم»
فرزندهای فاطمه با احترامند

هر صبح خورشیدند و در هر شام ماهند
این چهارده تا روشنی صبح و شامند

این چهارده آیینه از بس که شبیه اند
وقتی ببینی شان نمی دانی کدامند


#علی_اکبر_لطیفیان
#امام_جواد_مدح

هرکس که تاج مهر تو بر سر ندارد
از سجده ی گمراهی اش سر بر ندارد

سرمایه ی عشق شما راه نجات است
 بیچاره هر کس عشق تان در سر ندارد

لازم نکرده که مرا فردا بخوانند
جنت اگر از نامتان سردر ندارد

باب الجوادی مطمئنا هست آن جا
محشر از این در هیچ بالاتر ندارد

گشتم ولی دنیای شیعه از تو آقا
مولود پر خیر و مبارک تر ندارد

کوری چشم دشمنان إبنُ الرضایی
کی گفته سلطانم علی اکبر ندارد؟

دردانه ی سلطان طوسی یا محمد
والیِ ما غیر از شما دلبر ندارد

عطری که از ذکر لبت در شهر پیچید
عود و گلاب و نافه و عنبر ندارد

در کودکی در قله های علم بودی
علم تو را عیسای پیغمبر ندارد

گشتم ولی هم ارزش خاک عبایت
در ارض و در افلاک سرتاسر ندارد

فهمیده ام از نامه ی سلطان، که عالم
کُنْیه نکوتر از اباجعفر ندارد

در کاظمینت هر کسی آمد دلش ماند
راهی بجز این راه تا آخر ندارد

"وَ انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَهً ..." عیدی همین بس
عالم بجز چشم شما محور ندارد

می دوزد آخر چشم خود را بر دو دستت
مرغی که در وقت پریدن پر ندارد

محشر بفهمد جایگاهِ عصمتت را
هرکس تو را در این جهان باور ندارد

#محمد_جواد_شیرازی
#امام_جواد_مدح

هرکس که تاج مهر تو بر سر ندارد
از سجده ی گمراهی اش سر بر ندارد

سرمایه ی عشق شما راه نجات است
 بیچاره هر کس عشق تان در سر ندارد

لازم نکرده که مرا فردا بخوانند
جنت اگر از نامتان سردر ندارد

باب الجوادی مطمئنا هست آن جا
محشر از این در هیچ بالاتر ندارد

گشتم ولی دنیای شیعه از تو آقا
مولود پر خیر و مبارک تر ندارد

کوری چشم دشمنان إبنُ الرضایی
کی گفته سلطانم علی اکبر ندارد؟

دردانه ی سلطان طوسی یا محمد
والیِ ما غیر از شما دلبر ندارد

عطری که از ذکر لبت در شهر پیچید
عود و گلاب و نافه و عنبر ندارد

در کودکی در قله های علم بودی
علم تو را عیسای پیغمبر ندارد

گشتم ولی هم ارزش خاک عبایت
در ارض و در افلاک سرتاسر ندارد

فهمیده ام از نامه ی سلطان، که عالم
کُنْیه نکوتر از اباجعفر ندارد

در کاظمینت هر کسی آمد دلش ماند
راهی بجز این راه تا آخر ندارد

"وَ انْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَهً ..." عیدی همین بس
عالم بجز چشم شما محور ندارد

می دوزد آخر چشم خود را بر دو دستت
مرغی که در وقت پریدن پر ندارد

محشر بفهمد جایگاهِ عصمتت را
هرکس تو را در این جهان باور ندارد

#محمد_جواد_شیرازی
#امام_جواد_مدح


روشن تر از روز است خیلی بامرامند
وقتی کریمان با گدایان هم کلامند

الحق که آقازاده ها یک یک امیرند
الحق که نوکرزاده ها یک یک غلامند

در فقرِ محضِ خود غنیِّ محض هستم
وقتی گدای این درم، مردم گدامند

عین عدم هستیم و با آنان وجودیم
پس ما همان هاییم که آن ها بنامند

سنّ زیاد و سنّ کم، فرقی ندارد
این خانواده از طفولیت امامند

چیزی ندارم جز «سلام الله علیهم»
فرزندهای فاطمه با احترامند

هر صبح خورشیدند و در هر شام ماهند
این چهارده تا روشنی صبح و شامند

این چهارده آیینه از بس که شبیه اند
وقتی ببینی شان نمی دانی کدامند


#علی_اکبر_لطیفیان
#امام_جواد_مدح

-
نیست فقط روز مبادا کریم
هست همه روز و شبم با کریم

یاد گرفته است که بر هیچ کس
رو نزند این دلم الا کریم

هر‌چه گره بیشترم میزند
کم شود این فاصله ها... تا کریم

خواهشِ ما جرعه‌ای از آب بود
داد ولی پهنه‌ی دریا کریم

بس که درِ بسته زدم خسته‌ام
باز نشد هیچ در امّا کریم...
-
در نزده در به رویَم باز کرد
باز همین طایفه اعجاز کرد
-
فیضِ مسیحایی‌ات عیسیٰ بَرَد
دست به دامان تو موسیٰ بَرَد

از همه دل می‌بَرد آقای ما
بیشتر از حضرت زهرا بَرَد

رویِ پَرَش لطف کن و پا گذار
رتبه‌ی جبریل به بالا بَرَد

شُکر براتِ حرم آخر رسید
ناله‌ی مجنون دل لیلا بَرَد
-
بال بده تا حرمِ کاظمین ...
با نَفَسِ وای حسینم...حسین
-
مثل همیشه دَمِ ایوان طلا
نام تو شد نامِ تو سوگندِ ما

نام تو را گفتم و باران گرفت
خیس شد از گریه‌ی ما صحن‌ها

پنجره فولاد گره باز کرد
از منِ اُفتاده به لطف شما

مثل همیشه دَمِ باب الجواد
حاجت ما بود که آقا رضا ...

... جان جوادت ببرم کاظمین
تا که بخوانیم به پایین پا ...
-
..." آمدم ای شاه پناهم بده
خط امانی ز گناهم بده "
-
وای اگر غصه‌ی مادر نبود
حالِ تو اینقدر مکدر نبود

مثلِ حسن شد جگرت ریز ریز
حیف که بالین تو خواهر نبود

کاش زمین آب نمی‌ریختند
حیف به جز خنده پسِ در نبود

سخت کشیدند تو را رویِ بام
وای اگر بالِ کبوتر نبود

شُکرِ خدا قسمت تو بام شد
گودی و نامحرم و خنجر نبود

خوب شد از حنجره‌ات خون نریخت
حرمله در لحظه‌ی آخر نبود

شُکرِ خدا پیشِ نگاهت زِ بام
بر سرِ نیزه سرِ اصغر نبود

شُکرِ خدا پیکرت عریان نشد
زیر سُم اسب پریشان نشد

#حسن_لطفی
#امام_جواد_مدح


تو بي ابتدايي و بي انتهايي
تو واضح ترين جلوه ي كـبريايي
همان علّت غائيِ خَلقِ مايي
ندانم كه هستي ! چه گويم چه هايي ؟
تو درياي جودي تو جـودِ خُــدايي
تــو بابُ المراديّ و بابُ الرّجايي

تو را مي شناسم تو خوبي تو خوبي
تو خورشيد هستي ولي بي غروبي
تو مثل رضــايي ، طبيبُ القـُلوبي
مُنادايِ من ، قبــلِ "إكشـفْ كـُروبي"
تو دست خداونــدِ مُشكل گُٰشايي
تــو بابُ المراديّ و بابُ الرّجايي

خـُدا مُنْــزِل و نعمت نازلش تو
نبي واصل و جلوه ي كاملش تو
علي مُقبِــل و وارث قابلش تو
چهل سالِ عُمرِ رضا ، حاصلش تو
جگر گوشه ي بضعةُ المصطفايي
تو باب المرادي و بابُ الرّجايي

به مولا ، رجب را مُرَجّب تو كردي
به مولا ، ادب را مؤدّب تو كردي
به مولا ، جهان را مُرَتّب تو كردي
به مولا ، دعا را مُجرّب تو كردي
تو در استجابت جواب دعايي
تو بابُ المرداي و بابُ الرّجايي

به ذكـر علي بين محراب ، سوگند
به شبهاي روشن ز مهتاب ، سوكند
به چشمان بيدار در خواب ، سوگند
به ربّ تو اي ربّ الاَرباب ، سوگند
خُدا كرده با خلقتت خودْنمــايي
تو بابُ المُرادي و بابُ الرّجـايي

به تهمت دهان باز كردند آسان
همان آشنايان همان ناسپاسان
كه هستند تا صبح محشر هراسان
به ازعــانِ حتّــيٰ ، قيــافه شناسان
تو شكــل عليّ بن موسي الرّضايي
تو بابُ المرادي و بابُ الرّجـايي

تويي صاحب گيسوان مُجعّد
كه شرح جمال تو صدها مُجلّد
به قـرآنِ نازل شده بر محمّد
توسّل به تو هست امري مؤكّد
تو اولاترين حاجت دستِ مايي
تو بابُ المرداي و بابُ الرّجايي

من از جود تو صاحب شور و شينم
من از لطف تو خاكسار حسينم
به اسمت قسم تا ابد زير ديــْنم
كه مشتاق پابوسي كاظميــنم
تو مولای اين عبد بي دست و پايي
تو بابُ المرادي و بابُ الرّجايي

#محمد_قاسمی
#امام_جواد_مدح

(( علی الفقیر ))

تو از ازل جوادی و ما از ازل فقیر
یا ایهاالجواد تصدق علی الفقیر

حس کرده است ثروت عالم به دست اوست
وقتی گرفته است تو را در بغل فقیر

این گوشه چشم توست که اکسیر اعظم است
با یک نگاه تو به غنی شد بدل فقیر

از حداکثر همه سر بوده هر زمان
از تو رسیده است به حداقل ، فقیر

از دیگران اگر چه شنیده کرم ، ولی
دیده همیشه لطف تو را در عمل فقیر

با دست پر به خانه ی خود رفته هر زمان
با دست خالی آمده در این محل فقیر

(( دارایی کریم به منزل نمی رسد ))*
درباره ی تو ساخته ضرب المثل فقیر

از آن زمان که لطف تو را دید تا ابد
شد زندگی تلخ به کامش عسل فقیر

#مجتبی_خرسندی

* : محمد سهرابی
#امام_جواد_مدح

زِ فهمم فراتر جوادالائمه
هزاران برابر جوادالائمه
زِ هر خوب ، بهتر جوادالائمه
زِ هر بهتری ، سر ، جوادالائمه
شَهِ ذره پرور جوادالائمه
همه دُرّ و گوهر جوادالائمه
هم اول هم آخر جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه

خبر دار سازید هر چه گدا را
که باید ببینند آقای ما را
ببینند در چهره اش مصطفی را
جمالِ علی ابن موسی الرضا را
ببینند اعجاز دست خدا را
ببینند سیمای مشکل گشا را
به دامانِ مادر ، جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه

ارادت چه خوب است ابراز گردد
ببر نام او تا که اعجاز گردد
خوشا نوکری هایمان ساز گردد
هُویّت به این شکل احراز گردد
به نامش اگر صبح آغاز گردد
زِ کارم هزاران گره باز گردد
دعایی کند گر جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه

تو آن رنگ و بوی بهاری که مانده ...
زِ شمس الشموس آن نگاری که مانده
من و سینۀ بی قراری که مانده
تو و بخششِ بی شماری که مانده
به جز نوکری چیست کاری که مانده؟
به قربان این یادگاری که مانده...
زِ زهرا و حیدر ، جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه

جز این خانواده به کس دل ندادم
که این خانه بوده است باب المرادم
مرا مادرم نوکری داد یادم
برای غلامیِّ این خانه زادم
به فکر زیارت اگر اوفتادم
مقیّد به رفتن زِ باب الجوادم
شفیع است محشر جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه

زِ ماهِ رخش نور تابیده می شد
طراوت به آفاق پاشیده می شد
اگر شاخصِ جود سنجیده می شد
شهِ کشور جود نامیده می شد
گر از بخشش و جود پرسیده می شد
همه در امامانِ ما دیده می شد
ولی بیشتر در جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه

ازل تا ابد از خدایش سلامش
یَمِ علم ، می بارد از هر کلامش
زِ دست رضا ریخته مِی به جامش
صفاتش هویداست از رویِ نامش
کند ماه سجده به هر صبح و شامش
نگنجد فقط ذره ای از مقامش
به هفتاد منبر جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه

دگر روز آمد شبِ تار رفته
دگر خواب از چشم بیدار رفته
دلم هر کجا در پِیِ یار رفته
نه یک بار و ده بار ، صد بار رفته
جمالش گمانم به کرار رفته
و در زُهد و تقواش انگار رفته
به موسی ابن جعفر جوادالائمه
سلام خدا بر جوادالائمه

#مهدی_مقیمی