درود و عرض ادب و ارادت محضر همه استادان آستانه نشین، بویژه شاعر ارجمند این شعر. در نقد این غزل سعی کردهام تا نکاتی پیرامون زبان و بیان آن اشاره کنم و دو بیت از آن را به لحاظ تصویر و محتوا بررسی کنم.
زبان شعر امروزی است. واژگان در آن به دقت انتخاب شدهاند تا بیانگر احساسات درونی شاعر باشند. ترکیبها در مواردی نظیر وجود منبسط، گسل هستی، یخواره سکوت، مو-رگان کوچه مست، شهابهای اجابت بعضا نوآورانه و تأثیرگذارند، با این همه، در این شیوه بیان، حس کوششی بودن به مخاطب دست میدهد. این اتفاقی است که در زبان و بیان شعر، عارض بسیاران میشود و جای آن «پرتو شعور نبوت» به قول اخوان خالی میماند. این است که تصادف در خلق واژگان و تصاویر را دیگر شاهد نیستیم. رد پای شعر کوششی حتی در تقابل های واژگانی که شاعر خلق کرده نیز هویداست، نظیر گسستن و پیوستن، شکستن و بستن، وجود منبسط و رها با پیوستن، تزلزل و سکون، کویر و باغ باران. البته یادآور میشوم امتیازی که این شیوه از بیان دارد انسجام شعر را بسیار قوت میبخشد. لحن شعر احساسی و فلسفی و تأملی است و در مواردی بافت فرهنگی و اجتماعی شعر، بدان قوت بخشیده است.
برخی ابیات غزل در تصویرآفرینی و خلق مفهوم بسیار قدرتمند است، نظیر «سماع ساز چو نیلوفری به شب پیچید...» نیلوفر در این بیت نماد لطافت طبیعت و معنویت است. در این شعر، تشبیه "سماع ساز" به نیلوفر، به ما تصویری از حرکت آرام و موزون نیلوفر را بر آب القا میکند. این تشبیه نشاندهنده این است که صدای ساز به شکلی زیبا، هماهنگ و لطیف به گوش میرسد، شبیه رقص نیلوفر بر آب. بدیهی است این تصویر به حالتی از تعادل و آرامش اشاره دارد که موسیقی ایجاد میکند. در کنار آن شاهد بیت «مرا نسیم چو دودی به هر طرف میبرد ...» هستیم که به قدرت بیت قبلی نیست اگرچه در رسانگی مفهوم کامل و بینقص است. در این بیت شاعر با ایجاد تقابل میان نسیم و دود سعی در ایجاد تصویری پویا دارد، اما حس و تصویر در آن به قدرتمندی بیت قبلی نیست. شاعر توانسته در این بیت با تشبیه میان خود و دود و تقابل دود و نسیم که به هر طرف میرود و او را با خود میبرد، حالت بیقراری و ناپایداری را در خود القا کند. «جذبه زمین» به نوعی به نیروی جاذبه اشاره دارد، همان نیرویی که هر چیزی را به سمت مرکز زمین میکشد. در این بیت، این مفهوم به شکلی استعاری به کار رفته است تا به حس سنگینی و کششی که شاعر درون خود احساس میکند، اشاره کند. این «جذبه» میتواند بیانگر تعهدات، وابستگیها، یا احساسات او باشد که او را به زمین و زندگی وابسته و محدود میکند، اما روان خسته شاعر که تصویری از افسردگی اوست، از این جذبه رهایی مییابد.
در پایان برای شاعر توانمند این هفته بهترینها را آرزومندم.