توصیههایی فروتنانه در کسب دانش و مهارت
(ادامه از بالا، دو از دو)
۱۲. هر روز باید با برنامه آغاز شود و هر شب با ارزیابی روز به پایان برسد.
۱۳. تن و روان از هم جدا نیستند. کسانی که خور و خواب منظم و فعالیت بدنی دارند، میدانند چه میگویم.
۱۴. کارهایی مانند پیادهروی به رفع سد نویسنده (writer’s block) کمک میکند.
۱۵. گرچه روتین و جای منظم برای کار خوب است، گاهی لازم میشود جایتان را عوض کنید و برای کار مثلاً به فضای مناسب دیگری بروید.
۱۶. گرچه خوب است همه ما هر نوع مهارتی را بیاموزیم، خوب است قبل از آموختن، به اموری مانند سنخ شخصیتی و جیب و شرایطمان توجه داشته باشیم. مثلاً کارهایی که تمرکز و تنهایی فراوان میطلبد، برای کسی مناسب است که بتواند خود را با آن خلوت سازگار کند.
۱۷. حلقههای مطالعاتی و گعدههای هدفمند و دورههای کتابخوانی چند فایده دارد: الزام برای مطالعه و دانستن ایجاد میکند؛ امکانی برای اصلاح فهم خودمان در سایه فهم دیگران است؛ به ما کمک میکند با جهانهایی که احتمالاً هیچ وقت به آنها پا نمیگذاشتیم، آشنا شویم؛ اگر جمعی همدل باشند حال را هم خوب میکند و پژوهشگر را از کنج خلوت بیرون میآورد.
۱۸. اما در حلقههای مطالعاتی باید دو نکته کلی را لحاظ کرد: رابطهٔ گروهی هم مانند هر رابطهای باید مقید به آدابی و قواعدی باشد که شاید با آزمون و خطا و توافق جمعی به دست آید، ولی در هر صورت باید باشد؛ آموختن شفاهی چیزی نباید جایگزین مطالعه شود و توهم دانستن بدهد، بلکه ما را باید به مطالعه بیشتر در موضوعی پیش ببرد.
۱۹. هر وقت حالتان خوب نیست، بگذارید حالتان خوب نباشد. اگر هم جان داشتید و توانستید با تغییری در روتین یا آموختن مهارتی نو، حالتان را بهتر کنید که چه بهتر! امیدوارم که دست کم آنقدر جان داشته باشید که برای حال بدتان ضربالاجلی تعیین کنید که اگر تا آن موقع خوب نشدید سراغ متخصص بروید.
۲۰. آن روز خوبی که قرار است کارهای امروزتان تمام شود و مطالعه و ورزش و هنرآموزی و فلان پروژه را شروع کنید، هیچ وقت نخواهد آمد! خیالتان راحت!
@ftofighi