یک چیزی راجع به دوستی سمی دیدم و یادم از تجربه خودم افتاد. یک چیزی که امسال یاد گرفتم بیان درست نیازهام و ناراحتیهام بود و اینکه بیشتر به احساساتم کردیت بدم و معتبر بدونمشون. این تجربه هم اینجوری بود که من از دست یکی از دوستام ناراحت بودم سر چند تا اتفاق که بنظرم اصلا کاری که کرد اوکی نبود یا حتی بیاحترامی و بیملاحظگی بود یا بیمسئولیتی ولی هی نمیگفتم و اینطوری بودم که حالا نگم و ناراحتش نکنم و ارزشش رو نداره و خلاصه سرکوب! تا اینکه یک اتفاقی برای این آدم افتاد و من شوآپ کردم براش تا یک جایی و تسکین دادن و این صحبتا ولی یکم که گذشت دیدم دیگه با تکتک سلولهای بدنم نمیخوام کاری براش بکنم چون من تا حالا بارها براش شوآپ کردم توی موقعیتهایی که نیاز داشته ولی این آدم در حد بدیهیات رابطه چند وقتی هست که رعایت نکرده و چه بسا که قبلش هم اوکی نبوده ولی چند وقت اخیر به دلیل رابطهی بیشتر متوجه شدم. خلاصه گذاشتم این قضیه بگذره و بعدش که گفت بریم بیرون توی گروه و دید من جوابی ندادم اومد پیوی که آره از دست من ناراحتی؟ دلم برات تنگ شده و اینا. منم شروع کردم گفتن موقعیتها و علت ناراحتیم به تفضیل و حتی تاکید کردم که ببین اینا نقطه نظر منه ممکنه تو بنظرت جور دیگهای باشه و بیا بگو و مکالمه کنیم یعنی اینجوری نبودم که من ناراحت شدم و اینم علت ناراحتی و خداحافظ. بعد در این حین دوست دیگهمون که اومده بود ایران هم چون این خانم خودشو گرفته بود و با من بیرون نمیومد از چشم من قضیه رو میدید و از من انگار ناراحت بود. :)) بعد طرف گذاشت خوب که اون دوست دیگهمون رفت دوباره از ایران پیام داد که من فکر میکنم دیگه دوستیمون مثل قبل نیست و نیازی هم نمیبینم چون نمیخوام رابطهمون رو ادامه بدم بهت توضیحی بدم برای رفتارم. :)) همینقدر پررو. :)) یعنی فکر کنم حتی بنظرش رفتارشم مشکلی نداشته. حالا طرف تا سه هفته پیش داشت میگفت دلم تنگ شده برات بعد که دید نه مثکه من برای خودم احترام قائلم و رفتارش اوکی نیست اومد گفت بنظرم ما خیلی وقته دیگه رابطهمون مثل قبل نیست. :)) حالا جالبه که در این بین اون دوست به ایران برگشته هم میگفت تو دراما درست کردی و این مدلش اینه. :)) در صورتی که دقیقا برعکس بود و این آدم دراما آورد توی زندگی من. الان که دایره اطرافم واقعا امنه، احترام و محبت و فان داره میگم هر کی بهتون گفت جلوتر خبری نیست حالا رابطه چند ساله رو خراب نکن اشتباه میکنه اتفاقا جلوتر همیشه خبریه وقتی به خودتون احترام میذارین و دایرهای از آدمهای امن برای خودتون میسازین و اجازه ندین شخص ثالثی این وسط احساس شما رو بیاعتبار کنه اگه چیزی براتون اوکی نیست و راجعبهش فکر کردین خب اوکی نیست نیازی نیست بقیه هم حتما تاییدش کنن و اینکه آدمهای مختلف ارزشهای مختلفی ممکنه داشته باشن و دوستها ممکنه ارزشهاشون فرق داشته باشه ولی نباید آدم ارزش دیگری رو بیاعتبار کنه. میخوام بگم شاید بیمسئولیتی یا بیاحترامی برای یکی مهم نباشه یا راحتتر بگذره ولی برای من هست.
خلاصه قضیه اینه که آدما شاید بتونن علت رفتار یکی رو درک کنن ولی دلیل نمیشه دلشون بخواد در معرض اون رفتار باشن و در عین حال بهتره آدم اطراف کسی که حتی نمیشه بهش گفت چیزی رو و انقدر بالغ نیست که بتونی باهاش مکالمه کنی سر یک ناراحتی نباشه. زندگی کوتاهتر از این حرفاست و طولانی بودن یک رابطه هم لزوما به معنی خوب بودنش نیست و اینو بدونین که همون وقت رو میتونین روی یک رابطهی امن بذارین که عمیقا خوشحالتون میکنه.