#سیرت_همسران_پیامبر ﷺ
#قسمت_بیستمصفيه دختر حيي بن اخطب رضی الله عنها
🌸🍃وقتي پيامبر صلي الله عليه وسلم به مدينه آمد ودر
#قبا نزد بنوعمروبن عوف وارد شد صبح روز ديگر قبل از طلوع خورشيد پدرم حيي بن اخطب وعمويم ابوياسر نزد پيامبر صلي الله عليه وسلم رفته وتا
#غروب آن روز برنگشتند، هنگام غروب خسته وكوفته به خانه برگشتند، من از عمويم ابوياسر شنيدم كه پدرم مي گفت: آيا او همان است؟ پدرم جواب داد: بله. عمويم گفت: در مورد او چه احساس مي كني؟ پدرم گفت: سوگند به
#خدا تا زنده هستم با او احساس دشمني مي كنم)
صفيه بنت حيي بن اخطب قبل از ازدواج با پيامبر صلي الله عليه وسلم
اين كلماتي بود كه با آن صفيه
#حقيقت احساس خانواده اش را در دوران جاهليت وهنگامي كه محمد صلي الله عليه وسلم به مدينه آمد بيان مي كند،
#خصوصا حالت پدرش را بعد از ديدن پيامبر صلي الله عليه وسلم بيان مي دارد، پيامبري كه يهوديان منتظر آمدنش بودند، و
#عجيب اينجاست كه تورات كتاب يهوديان نيز مژده آمدن پيامبر صلي الله عليه وسلم را داده بود ونيز خبر داده بود كه
#يهوديان با او اعلام دشمني مي كنند واو را نمي پسندند، حيي بن اخطب دشمن پيامبر صلي الله عليه وسلم شد وشروع به توطئه عليه آن حضرت صلي الله عليه وسلم نمود كه در نتيجه دسيسه هايش جنگ
#بني_قريظه كه به پيروزي مسلمين انجاميد رخ داد. بر اثر خيانت حيي بن اخطب به مسلمين وشكستن پيمانهاي كه ميان قوم او ومسلمين بود در جنگ
#احزاب حيي بن اخطب بدست مسلمانان كشته شد.
صفيه در آن زمان دختر جوان و زيبائي بود كه با مردي از بزرگان يهود بنونظير بنام سلام بن
#مشكم ازدواج كرده بود. سلام او را طلاق داده بود و صفيه با
#كنايه بن ربيع بن ابي الحقيق كه از اشراف وبزرگان بنو نظير بود ازدواج كرد، كنانه امانتداري يهود در خيبر بود.
در يكي از روزها
#صفيه با اضطراب از خواب برخواست تا خوابي را كه ديده بود براي شوهرش تعريف كند وگفت:
(در خواب ديدم كه ماهي ازطرف مدينه آمد ودر
#آغوش من افتاد)
كنانه چون اين سخن را شنيد خشمگين شده و
#ناگهان سيلي محكمي به صورت صفيه زد وگفت: تو آرزو داري كه با پادشاه حجاز (محمد) ازدواج كني)
خون در اطراف چشمش جمع شد كه بعدها جاي آن كبود ماند....
#ادامهداردانشاءاللهjoin➦
❣@fashionpanahi45