نگرانم نباش، تب دارم
اندکی لرزش عصب دارم
نگرانم نباش ، بیمارم
یک دو تا درد بی سبب دارم
پای قلبم دوباره می لنگد
با خودم اندکی غضب دارم
نگرانم نباش این شبها
ترس و وحشت ز نام شب دارم
عزلتی گنگ و یک تن تنها
سخن بی صدا به لب دارم
نگرانم نباش " دیوانه "!
" لعنتی" ... حیف من ادب دارم
مثل شمعی ز بغض می سوزم
من سحر ختم بی رطب دارم