گفتم عاقل می شوم ، اما نشد
فارغ از دل می شوم ، اما نشد
گر چه تاریک است اما صاحب
ماه کامل می شوم، اما نشد
اه رفت از تن فرسوده ام
بعد از این گل می شوم، اما نشد
بین تقسیم تو و چشمان خود
شاه عادل می شوم، اما نشد
گفتمت گر بینمت با دیگری
بی تو قاتل می شوم، اما نشد
گفتمت گر حق تماما با تو است
جمله باطل می شوم، اما نشد
قصد رفتن کردی و گفتم که من
ذکر عاجل می شوم، اما نشد
د ا ش ر ف