گاهنامه فرهیزش

Channel
Logo of the Telegram channel گاهنامه فرهیزش
@farhizesh_magPromote
199
subscribers
گزارشی کوتاه از یک دورهمی دوستانه

گاهنامه فرهنگی-آموزشی_فرهیزش_شماره پانزدهم
#ویژه_روز_جهانی_معلم

▪️از انتشار نخستین شماره گاهنامه فرهیزش، نزدیک به چهار سال می‌گذرد؛ گاهنامه‌ای که زنده یاد «مهدی بهلولی» پایه گذاری کرد و تا سه شماره پیگیرانه آن را ادامه داد تا این که اهریمنِ کرونا بر تلاش‌های این آموزگار اندیشمند نقطه پایانی گذاشت.
امروز فرهیزش به پانزدهمین شماره خود رسیده و در این مدت توانسته میزبان همکاران نویسنده‌ای باشد که کم‌و‌بیش در همه شماره‌ها در کنارش بودند و نوشتند و نوشتند و نوشتند. نویسندگانی که مهمترین ویژگی‌شان همراهیِ بی چشمداشت و مهربانانه با فرهیزش و هیات تحریریه آن بود و هست.
▪️برای قدردانی از این حضورِ مهربانانه و همراهیِ ارزشمند، دوم شهریور 1403 در کتابخانه کودک و نوجوان «فرهیزش» با مدیریت خانم خماریان، نخستین گردهمایی نویسندگان این گاهنامه برگزار شد و بسیاری آمدند و برخی نیز با توجه به شرایط و دوری راه نیامدند.

▪️این دورهمی در سه بخش برگزار شد. بخش نخست قدردانی از نویسندگان و گپ و گفتی کوتاه درباره این گاهنامه و یادی از بهلولی، که همسرش از دعوت شدگان بود، بازگویی خاطراتی از همکاری و همراهی با فرهیزش و ... بود. بخش دوم بهره گیریِ اندکی از تجربه‌ها و سختی‌های خانم خماریان و همسرشان، آقای غلامعلی، در راه اندازی و ادامه کار کتابخانه‌ی فرهیزش و همچنین آقای حسین حسینی‌نژاد، مدیر مسئول ماهنامۀ انشا و نویسندگی، با بیش از 160 شماره منتشر شده‌ی این ماهنامه، بود. بخش سوم نیز کلاس-کارگاهی برای نویسندگی بود که با همراهی آقای میلاد علوی، روزنامه نگار، برگزار شد و با طرح نکته‌هایی در پیوند با نویسندگی، ویژگی‌هایی که می‌تواند یک یادداشت را پر مخاطب تر کند و در کل ویژگی‌هایی که یادداشت‌های پرمخاطب کنونی در فضای رسانه‌ای می‌توانند داشته باشند، ادامه یافت.

▪️در پایان ضمن سپاس از تک تک دوستان همراه فرهیزش، عکس‌هایی از این دورهمی با هم می‌بینیم.
گاهنامه فرهنگی-آموزشی فرهیزش/ شماره پانزدهم
#ویژه_روز_جهانی_معلم
#ادبیات_داستانی

قضاوت
✍️فرزانه ناظران‌پور


اوایل مهر بود و من در مدرسه‌ای جدید برای اولین بار معاون شده بودم، سال‌ها در منطقه‌ای در جنوب شهر با کودکانی بحران زده و مظلوم که لباس یکدست مدرسه تنها پناهشان برای مخفی کردن نداشتنشان بود در کلاس اول تدریس کرده بودم و آنچنان به پسران کلاسم دلبسته بودم که ترک کردنش برایم فاجعه بود اما گاهی جریان زندگی خیلی با تو یار نیست!

روز اول که به مدرسه‌ی جدید آمدم آقای مدیر با لبخندی حضورم را در منطقه یک به عنوان یک افتخار تبریک گفت و من مجبور شدم حس خودم را در لحظه افشا کنم.

مدیر مرد بلند بالایی بود با موهایی پر و فر، که مرا یاد عادل فردوسی پور می‌انداخت. لباسش واقعا مرتب و حتی می‌شود گفت شیک بود؛ پیراهنی صاف و آسمانی با یقه‌ای تمیز و اتو کشیده و شلوار کتان سفید، که در فصل

تابستان در فرودگاه دیدنش طبیعی‌تر است تا مدرسه ...

مدرسه هم، چنان سرشار از رنگ و نور بود که چشمم را به اشک می‌انداخت، نه برای تیزی نور که برای درد مقایسه‌ای که توی دلم چنگ می زد.

وقتی مدیر با دیدن ابلاغ من لبخند زد و گفت: پس بالاخره توانستید خودتان را بالا بکشید، مبارکتون باشه!

حس خوبی نداشتم ...

پس با دلخوری گفتم: قصد بالا کشیدن خودم را نداشتم ... درس دادن به آن کودکان شریف در پایین شهر برایم سالها برکت داشت و گمان نکنم درس دادن به بچه های ویتامینه که مادرشان لقمه توی کیفشان می‌گذارد تمام روزشان به بازی و گیم و گوشی می‌گذرد و خودشان شلوارشان را بالا نمی‌کشند لطفی داشته باشد ...

بدل فردوسی پور ازین حرف خوشش نیامد! سری تکان داد و گفت: البته این حرفها مال مدارس خاصه و اینجا به هر حال یک مدرسه‌ی دولتیه ... و خب ... درخواست خودتون بوده دیگه!

من مستاصل نگاهی کردم و گفتم: بله محل کار خانمم اینجاست، مجبور به تغییر منطقه شدیم. مدیر سری تکان داد، دستش را دراز کرد و گفت: ما در پست معاونت منتظر شماییم.

معاونت در مدرسه‌ای که بیشتر معلم‌ها خانم هستند آسان نیست، بخصوص در بالای شهر، و برای من که سالها در محیطی تلخ و تنگ فقط تدریس کرده بودم.

خانم معلم های مدرسه‌ی جدید خیلی جوان و شاد و خوش خلق بودند اما یک اشکال بزرگ داشتند، آنقدر بحران ندیده بودند که دیر رسیدن غذای گرم یک بچه می توانست آنها را دستپاچه کند.اوایل مهر بود و من در مدرسه‌ای جدید برای اولین بار معاون شده بودم، سال‌ها در منطقه‌ای در جنوب شهر با کودکانی بحران زده و مظلوم که لباس یکدست مدرسه تنها پناهشان برای مخفی کردن نداشتنشان بود در کلاس اول تدریس کرده بودم و آنچنان به پسران کلاسم دلبسته بودم که ترک کردنش برایم فاجعه بود اما گاهی جریان زندگی خیلی با تو یار نیست!

روز اول که به مدرسه‌ی جدید آمدم آقای مدیر با لبخندی حضورم را در منطقه یک به عنوان یک افتخار تبریک گفت و من مجبور شدم حس خودم را در لحظه افشا کنم.

مدیر مرد بلند بالایی بود با موهایی پر و فر، که مرا یاد عادل فردوسی پور می‌انداخت. لباسش واقعا مرتب و حتی می‌شود گفت شیک بود؛ پیراهنی صاف و آسمانی با یقه‌ای تمیز و اتو کشیده و شلوار کتان سفید، که در فصل

تابستان در فرودگاه دیدنش طبیعی‌تر است تا مدرسه ...

مدرسه هم، چنان سرشار از رنگ و نور بود که چشمم را به اشک می‌انداخت، نه برای تیزی نور که برای درد مقایسه‌ای که توی دلم چنگ می زد.

وقتی مدیر با دیدن ابلاغ من لبخند زد و گفت: پس بالاخره توانستید خودتان را بالا بکشید، مبارکتون باشه!

حس خوبی نداشتم ...

پس با دلخوری گفتم: قصد بالا کشیدن خودم را نداشتم ... درس دادن به آن کودکان شریف در پایین شهر برایم سالها برکت داشت و گمان نکنم درس دادن به بچه های ویتامینه که مادرشان لقمه توی کیفشان می‌گذارد تمام روزشان به بازی و گیم و گوشی می‌گذرد و خودشان شلوارشان را بالا نمی‌کشند لطفی داشته باشد ...

بدل فردوسی پور ازین حرف خوشش نیامد! سری تکان داد و گفت: البته این حرفها مال مدارس خاصه و اینجا به هر حال یک مدرسه‌ی دولتیه ... و خب ... درخواست خودتون بوده دیگه!

من مستاصل نگاهی کردم و گفتم: بله محل کار خانمم اینجاست، مجبور به تغییر منطقه شدیم. مدیر سری تکان داد، دستش را دراز کرد و گفت: ما در پست معاونت منتظر شماییم.

معاونت در مدرسه‌ای که بیشتر معلم‌ها خانم هستند آسان نیست، بخصوص در بالای شهر، و برای من که سالها در محیطی تلخ و تنگ فقط تدریس کرده بودم.

خانم معلم های مدرسه‌ی جدید خیلی جوان و شاد و خوش خلق بودند اما یک اشکال بزرگ داشتند، آنقدر بحران ندیده بودند که دیر رسیدن غذای گرم یک بچه می توانست آنها را دستپاچه کند.

ادامه داستان را در اینجا بخوانید
گاهنامه فرهنگی-آموزشی_فرهیزش_شماره پانزدهم
#ویژه_روز_جهانی_معلم
#گوناگون

زندگی آموختنی است

✍️کامران فریدونی
نویسنده کتاب «زندگی آموختنی است"


از نخستین روز اسفندماه سال 1384 که وارد دبیرستان ماندگار فیروزبهرام شدم مدام روزهای تلخ دانش‌آموزی خودم را در همین مدرسه به‌یاد می‌آوردم. روزهایی که آموزش بود اما پرورشی در کار نبود. هیچ کس کاری به این نداشت که در زندگیت کجای کاری، چرا درس نمی‌خوانی و چه حال‌وروزی را داری؟ من عاشق شده بودم و . . . پس‌از آن دوران سخت این بار در جایگاه مسئول کتاب‌خانه و مربی پرورشی تلاش می‌کردم کاری برای مسائلی از این دست انجام دهم اما نه فرصتی در اختیارم بود و نه امکاناتی و در کمال تعجب نه دغدغه‌ای. عزمم را جزم کردم که بیرون از مدرسه با برگزاری کلاس‌هایی مهارت‌های لازم و واجب زندگی را به دیگران بیاموزیم و هم‌زمان در همان‌راستا خودم هم آگاه‌تر، هوشیارتر و کارآزموده‌تر شوم. در آغاز با همراهی دو دوست برگزاری کارگاه راه هنرمند را بر پایۀ کتاب راه هنرمند نوشتۀ جولیا کامرون، آغاز کردم. پس‌از چندی بنا به‌نیاز کارگاه‌های هُشیاری مالی، جادوی نوشتن، ارتباط موثر، رگۀ طلا، عشق و بازآفرینی خویشتن را به مجموعۀ کارگاه‌های «کافه خلاقیت» افزودم. پس‌از مدتی متوجه شدم که کارگاه را هنرمند را با روش، مثال‌ها و به سبک خودم با افزودن مطالبی و کاستن بخش‌هایی از اصل کتاب برگزار می‌کنم. فکر کردم زمان آن رسیده است که کتاب خود را بنویسم. ابتدا قصد داشتم همان کتاب راه هنرمند را با زبان و تغییرات خودم بنویسم، یا به‌قولی برای ایرانیان دوباره تنظیم کنم اما نوشته‌ها نم‌نم به‌سمت‌وسوی دیگری رفت و شکل دیگری پیداکرد و از راه هنرمند بسیار فاصله گرفت تا این‌که شد کتابِ «زندگی آموختنی است»

پس از سال‌ها زندگی و فرازونشیب‌های آن آموخته‌ام که زندگی از الف تا ی آموختنی است. ما با دانش اندک و لازمی که بتوانیم با آن نیازهای اولیه خود را برآورده کنیم به دنیا آمده‌ایم (غریزه) که البته با آن‌ها یک زندگی حداقلی خواهیم داشت. اما برای رشد، پیشرفت و زندگی بهتر درس‌های دیگری نیز لازم است. در این فرآیند از یک گونۀ انسان(هوموساپینس، انسان هوشمند یا خردمند) به انسانِ متمدن و مدرن با کیفیت بسیار بالاتر تبدیل می‌شویم. برخی از درس‌ها را از دیگرانی که آمدند و رفتند و یک بار زندگی کردند می‌توان آموخت. از روایت‌ها، ضرب‌المثل‌ها، کتاب‌ها و یا از پای کارِ یک استاد ایستادن و توجه‌کردن و فراگرفتن. اما با «توجه به خود»، مانند این‌که با چشمی از بالا به خودمان نگاه کنیم هم می‌توانیم بیاموزیم. هم‌چنین در گذشتۀ زندگیِ هر کس از زاده‌شدن تا سن کنونی‌اش خزانه‌ای از درس‌های اختصاصی‌ انباشته شده‌ که در انتظار رمزگشایی هستند.

به‌طور کلی زندگی را از دو جا می‌توانیم یادبگیریم: درون و بیرون، خود و دیگری

درس‌ها را می‌شود از ندای درون، ضمیر ناخودآگاه، ضمیر باطن، گفتگوهای درونی ...

همه یادداشت در اینجا بخوانید
گاهنامه فرهنگی-آموزشی_فرهیزش_شماره پانزدهم
#ویژه_روز_جهانی_معلم
#گوناگون

نوشتن قبل از این‌که دست‌های شما به حرکت بیفتد، شروع می‌شود
حسین حسینی‌نژاد‌
مدیر مسئول ماهنامۀ انشا و نویسندگی


اوقاتی که صرف آماده‌شدن برای نوشتن می‌کنید، زمان مفیدی است که در حال ورزدادن موضوع نوشته‌تان هستید. هر اندازه این زمان طول بکشد و شما کار ذهنی بیش‌تری روی موضوع انجام دهید، موقع نوشتنِ اولین پیش‌نویس، دست‌هایتان آسان‌تر کار خواهند کرد.
روی پیتر کلارک در کتاب امداد! برای نویسندگان می‌گوید:
«من وقتی بچه بودم، قصه‌هایم را در سرم می‌نوشتم و خودم را شخصیتی داستانی در رمانی ماجرایی یا فیلمی پرماجرا تصور می‌کردم. اگر آدم‌بدها بریزند توی این رستوران، چه می‌شود؟ وقتی همه مشغول خوردن غذایشان هستند، حواس من به آدم‌های مشکوکِ جلوی در است. با موبایلم به 911 زنگ می‌زنم، آرام می‌روم نزدیک ورودی، با سرعتی برق‌آسا جارویی می‌قاپم و آن را فرومی‌کنم پشت دستگیرۀ در و ورودی را مسدود می‌کنم.»
این مثال نشان می‌دهد که ما می‌توانیم قبل از ورود به نوشتن، موضوع را در ذهن خودمان بسط دهیم. راه ورود و خروج به موضوع را پیش‌بینی کنیم. مثال‌هایی که می‌خواهیم بزنیم، استدلال‌هایی که می‌خواهیم بیاوریم، شروع روایتی که می‌خواهیم نقل کنیم، همه و همه را پیش از تهیة پیش‌نویس در ذهنمان مرور کنیم.
فایدۀ ذهن‌پروری این است که موقع نوشتن، سرعت می‌گیرید. قلم توقف نمی‌کند از این‌که چه‌چیزی بنویسد، از کجا شروع کند، به کجا ختم کند، یا از این‌که لحن نوشته چگونه باشد سؤال نمی‌پرسد؛ زیرا قبلاً در ذهن به این‌ها پاسخ داده شده است.
راه دیگری که موقع نوشتن، قلم روان می‌شود، این است که موضوعی را که در ذهن پخته‌اید، برای دوستی مشتاق تعریف کنید و از او بخواهید که به شما بازخورد بدهد. اگر چنین دوستی دم‌دست نداشتید، آن را برای یک‌نفر فرضی تعریف کنید. این کار، شما را به آنچه می‌خواهید بنویسید، مسلط می‌کند و موقع نوشتن، قلم جلوجلو حرکت می‌کند.
راه دیگری که پیشنهاد می‌دهند تا بر موضوع اشراف پیدا کنیم، این است که در یادداشتی برای خودتان، از موضوعی که می‌خواهید درباره‌اش بنویسید، صحبت کنید. در این یادداشت، اشاره کنید که دربارۀ چه‌چیزی و چرا می‌خواهید بنویسید. تصمیم دارید در نوشته‌تان به چه نکته‌هایی اشاره کنید. این کار موجب می‌شود وقتی شروع می‌کنید که نسخة اولیه را تهیه کنید، کلمه‌ها به‌سرعت بر قلم شما جاری شود.
با انجام این ترفندها، اگر دیدید هنوز قلم حرکت نمی‌کند، موضوع را در قالب دیگر، مثل: خاطره، یادداشت، نامه و... تعریف کنید. با این کار، احتمالاً کلمه‌ها بر دستان شما جاری می‌شوند.
در هر صورت، ما باید اول چیز معناداری در ذهن خودمان خلق کنیم و به آن فکر کنیم، بعد برویم سراغ پیداکردن کلمه‌ها برای نوشتن. می‌گویند تمایل به شروع، پیش از آن‌که موضوع در ذهن پخته شود، احتمال شکست در نوشتن را تقویت می‌کند.
راستی فراموش نکنیم که موقع نوشتنِ پیش‌نویس اولیه، «منتقد درون» را خاموش کنیم. به او بگوییم: «برای دقایقی خفه شود!» تا شما راحت‌تر بتوانید پیش‌نویس اول را تهیه کنید. از بس منتقدِ درون قدرت دارد، به او «نگهبان دروازه» هم گفته‌اند؛ نگهبانی که نمی‌گذارد هیچ کلمه‌ای برای نوشتن روی کاغذ بیاید.
پس از خاموش‌کردن منتقد درون کلمه‌ها، عبارات و جمله‌ها جاری می‌شوند. در این صورت است که باید موضوع را پرداخت و پس از روزها تمرین ذهنی، آن را به مرحلۀ انتشار نزدیک کرد.
آری نوشتن قبل از این‌که دست‌های شما به حرکت بیفتد، شروع می‌شود.

https://t.center/farhizesh_mag
آموزگاران جهانی در صفحه کوچک گوشی!

محمدرضا نیک‌نژاد، ص آخر روزنامه شرق، 5 آبان 1403

🔻داییِ نازنین و مردم‌داری داشتم به نام "دایی حجت" که شوربختانه چند سالی است چهره در نقاب خاک کشیده‌است. "دایی حجت" در نوجوانی از شهرستان به تهران می‌آید و خانواده‌ای راه می‌اندازد و البته سال‌های سال به همراه همسرش، میزبانانی خوشرو و بردبار برای همه فامیل بودند. به گفته برادر بزرگم، دایی حجت، دو-سه سال در بی خبری کامل به همراه دایی‌اش در تهران زندگی می‌کند و تازه پس از مدت‌ها در نبود تلفن، با نامه‌هایِ چند ماه یک بار، از خود خبر می‌دهد و از خانواده‌اش خبر می‌گیرد؛ فضایی که امروزه از نظر حجم گسترده‌ی پیوندها و ارتباطات انسانی، باور نکردنی است!

🔻اما جهان کنونی پر است از شگفتانه‌های فراوانی که برآمد از مهمترین ویژگیِ این دوران، یعنی "ارتباط" است؛ ویژگیِ که سبب شده تا خبر رویدادهای کوچک و بزرگ، در زمانی اندک به سراسر جهان برسد و پیامدهای مثبت و منفی خود را داشته‌باشد. این ارتباط زمینه‌ساز نزدیکی آدم‌ها به هم شده و کمتر کسی پیدا می‌شود که باور ژرفی به تفاوت‌های ریشه‌ای و انسانی میان نژادها، ملت‌ها، اقوام و ... البته گرفتاری‌های آنان داشته‌باشد؛ گرفتاری‌هایی فراگیر که بخش بزرگی از انسان و انسانیت را در می‌گیرد.

پرداختن به این ویژگی، هم از نظر پیچیدگی و گستردگی و هم از نظر تخصصی، در توان نگارنده نیست اما آنقدر هست که بتوان به دو رویدادِ خوب در چند هفته گذشته اشاره کرد.

🔻1-بیش از 50 سال است که از سوی یونسکو پنجم اکتبر، روز جهانی آموزگار نام گرفته‌است و سال‌هاست که این روز، در جهان گرامی داشته‌می‌شود. چند سالی هم هست که در نبود مراسم رسمی در ایران، شمار اندکی از رسانه‌ها و تشکل‌های صنفی معلمان به این روز می‌پردازند. در همین راستا "کانون صنفی معلمان ایران (تهران)" به فراخور این روز از دو معلم، یکی از کره جنوبی و دیگری از ترکیه، دعوت کرده‌بود که در یک نشست مجازی شرکت کنند. این دو معلم در کشورهای خود کنشگران اتحادیه‌ای هستند و از روند تلاش‌های صنفی، اتحادیه‌ای و آموزشی در کره و ترکیه سخن گفتند؛ که همزمان برای مخاطبان نشست ترجمه می‌شد. جدای از کار خوب و نوآورانه‌ی کانون تهران در برگزاری چنین نشستی، مهمترین دستاورد آن آگاهی از یکسان بودن بخش بزرگی از گرفتاری‌های معلمان در این دو کشور، و البته در جهان بود؛ گرفتاری‌هایی که معلمان جهان را در یک صف برای تلاش در راستای رسیدن به خواسته‌های صنفی-آموزشی قرار می‌دهد و امیدهایی می‌آفریند برای دستیابی به این خواسته در یک همراهی مهم، اثرگذار و پیشرونده در سراسر جهان.

🔻2-"گاهنامه فرهیزش" نشریه‌ای اینترنتی است که در گستره آموزشی، فرهنگی و صنفیِ فرهنگیان و بدستِ زنده یاد "مهدی بهلولی" راه اندازی شد و به فراخور روز جهانی آموزگار، به پانزدهمین شماره خود رسید. دست اندرکاران این گاهنامه نیز به فراخور روز جهانی آموزگار، نشستی مجازی برگزار کردند که در آن سه معلم از سوئیس، کانادا و عمان شرکت داشتند. این معلمان، ایرانیانی هستند که در آن کشورها به حرفه‌ی آموزگاری مشغول بوده و یا هستند. در این نشست، که دشواری زبانی هم وجود نداشت، سه مهمان از تجربه‌های آموزگاری، ساختار مدرسه‌ای، بافت فرهنگی-اجتماعی موثر بر آموزش، کنش‌های صنفی معلمان و ... در این کشورها سخن گفتند و مخاطبانِ اغلب معلم نیز کنجاوانه در اندک زمان گپ‌و‌گفت، با طرح پرسش‌هایی نشست را پر بارتر کردند و ...

🔻جهان امروز، جهانِ پیوندهای انسانی و ارتباطات گسترده‌است و خوشبختانه در چندین دهه‌ی گذشته هیچ کس نتوانسته و نمی‌تواند جلو این پیوندهای پیشرونده انسانی را بگیرد؛ کسانی نیز که چنین سودایی در سر داشته، یا دارند، عرض خود می‌برند و آب در هاون می‌کوبند! ارتباط، محور دگرگونی‌های گسترده‌ای است که نه دیگر دایی حجت‌ها سال‌ها در بی خبری زندگی کنند و نه ملت‌ها پشت دیوارهای بی‌خبری و ناآگاهی روزگار بگذرانند! جهان راه خودش را می‌رود هر که را که همراه نشود، زیر می‌گیرد و فراموشش می‌کند؛ از ما گفتن!

آدرس یادداشت در روزنامه
گاهنامه فرهنگی-آموزشی_فرهیزش_شماره پانزدهم
#ویژه_روز_جهانی_معلم

روز جهانی آموزگار 2020
زنده یاد مهدی بهلولی، 14 مهر 99

5 اکتبر (13گاهی هم همچون امسال 14مهر) روز جهانی آموزگار است. یونسکو در 1994 این روز را به یادبود تصویب "سفارش نامه یونسکو/سازمان جهانی کار درباره جایگاه آموزگاران" تصویب کرد و از آن سال تاکنون آن را جشن می گیرد. در چند سال گذشته،آن را با یک شعار نیز همراه کرده است؛ برای نمونه "آموزگاران برای برابری جنسیتی(2011)" یا "آموزش در آزادی،اختیار بخشیدن به آموزگاران(2017)". "آموزگاران : پیشگام در بحران،بازانگاران آینده" شعار امسال(2020) است که با توجه به بحران کووید- 19 و پیشگامی آموزگاران در آموزش در دوران کرونا و به ویژه نقشی که به گفته یونسکو می توانند در "انعطاف پذیری و شکل بخشیدن به آموزش و پرورش و به پیشه آموزش" بازی کنند اشاره دارد. ناگفته پیداست که روز جهانی آموزگار امسال باید در پیوند با بیماری سراسرگیر کووید- 19 باشد و این مساله در یادداشت مفهومی و نسبتا بلند یونسکو به مناسبت روز جهانی آموزگار 2020 نمود یافته است. تاکید یونسکو در این یادداشت مهم،رهبری آموزگاران در آموزش و پرورش به طور کلی و به طور ویژه در آموزش دوران بحران های همه گیر و سراسرگیری همچون کووید- 19،ایبولا،ایدز،جنگ های داخلی،و ...می باشد. رهبری آموزگاران،آنگونه که یونسکو بر آن تاکید می کند،در سه سطح خرد،میانه و کلان می تواند و می باید نمود بیابد. سطح خرد به کلاس درس(رو در رو یا برخط) برمی گردد، سطح میانه به مدرسه،و سطح کلان به کل سیستم آموزشی و همچنین به جامعه. یونسکو در یادداشت خود این نکته را می پذیرد که متاسفانه تاکنون در واقعیت آموزش و پرورش در سطح جهان،و حتی در سندهای رسمی جهانی آموزش و پرورش،آنچنان که باید و شاید به مساله رهبری آموزگاران در آموزش و پرورش توجه نشده است. بحران کووید- 19 البته فرصتی به دست داد که رهبری آموزگاران در آموزش،گستردگی و ژرفای بیشتری بیابد که در هر سه سطح خرد،میانه و کلان خود را نشان داد. یونسکو البته امیدوار است که این رهبری فزون یافته،ادامه یابد و به همین خاطر سفارش یک سری پژوهش و نوشته ها را داده است که مساله رهبری آموزگاران در دوران های بحران از زاویه های گوناگون بررسی شود و به ویژه "بینش هایی تازه در درون رهبری آموزگاران در زمینه گسترده تری از رهبری آموزشی پدید آورد."
نکته مهم دیگری که یونسکو در یادداشت خود به آن می پردازد بحث جایگاه پیشه آموزشگری و به ویژه احترام به آموزگاران در سطح جهان است : "آموزگاران با چالش های دیگری ورای بحران کنونی و بحران های دیگر روبه رو هستند؛ روی هم رفته سال های نخست سده 21م زمان خوبی برای آموزگار بودن، نبوده است. بی گمان در سطح جهان،افتی در جایگاه پیشه آموزشگری،و در سطحی گسترده تر،در احترام به آموزگاران رخ داده است. در سراسر جهان،نگرانی رشد یابنده ای درباره سطوح شایستگی و صلاحیت آموزگاران وجود دارد تاحدی که خانواده ها دیگر به طور نظام وار از اقتدار آموزگاران یا مفهوم ‘به جای پدر- مادر’ پشتیبانی نمی کنند.

▪️متن کامل این یادداشت را اینجا بخوانید.
گاهنامه فرهنگی-آموزشی_فرهیزش_شماره پانزدهم
#ویژه_روز_جهانی_معلم

صدایی که هم اکنون می شنوید اعلام خطر است
✍️صفیه بسیم

▪️امسال چهاردهم مهرماه، روز جهانی معلم است و هرساله برای بزرگداشت این روز در جهان برنامه‌های مختلفی برگزار می‌شود. به مناسبت این روز هر ساله شعاری انتخاب می‌شود و از همه دولت‌ها و ملت‌ها درخواست می‌شود که برای تحقق این شعار قدم بردارند. امسال شعار روز جهانی معلم اینگونه برگزیده شده است:

«بها دادن به صدای معلمان»

▪️اگر بخواهیم به این شعار عمل کنیم باید بدانیم که معلمان چه می‌گویند وهدف از گفته‌هایشان چیست .در ایران عزیزمان، صدای معلمان بیش از هر چیز حول محور مشکلات آموزش و پرورش می‌چرخد؛ مشکلات سیستمی وغیره سیستمی. مشکلات سیستمی آموزش‌و‌پرورش اغلب حاصل بی تدبیری وعدم مدیریت شایسته بر این نهاد بوده و اغلب تحت تأثیر قوانین و احکام حاکمیتی است .
مشکلاتی از قبیل:

- افت تحصیلی دانش آموزان در مدارس دولتی
- کاهش انگیزه‌های یادگیری و دلسردی نسل تحت تعلیم از محتوی وشیوه‌های آموزشی
- تضاد فرهنگی درون و بیرون مدرسه به جهت رویکرد شدید ایدئولوژیکِ آموزش عمومی
- گران شدن آموزش و تسلیم شدن وجهه ی پرورشی این نهاد در برابر پولی سازی
- فاصله گرفتن از عدالت آموزشی و نتایج تاسف‌بار شکاف طبقاتی بر گسترش علم و فناوری
- تضعیف چهره علم در برابر قدرت و ثروت با وضع قوانین نامناسب، که منجر به فرار مغزها و کاهش بهره هوشی جامعه شده است .
- تغییرات مداوم در مدیریت کلان و میانی؛ و به تبعه آن در سطح مدارس که اجرای برنامه‌های نسبتا مناسب را نیز ناممکن کرده است.
- وجود مشکلات مالی و معیشتی در بخش کارکنان و معلمان که حاصل کسری بودجه این وزراتخانه درسال‌های متمادی بوده و به بحران تبدیل گردیده‌است.
- نگرش حاکمیت به آموزش و پرورش به عنوان نهاد مصرفی و بدون درآمد وعدم تخصیص بودجه کافی درجهت افزایش کارآمدی آموزش
و بسیاری موارد که سیستم بر آن تحمیل کرده و از درون آن را بیمار نموده است.
اما مشکلات غیر سیستمی آموزش در ایران هم تاثیر بسزایی بر بهره‌وری و کارآمدی این نهاد داشته است که از نگاه نگارنده مهمترین آنها موارد زیر است:
- تأثیر تغییرات اجتماعی و سیاسی دهه‌های اخیر بر محیط‌های آموزشی
- ایدئولوژیک شدن آموزش پس از انقلاب و اصرار برگسترش ایدئولوژی حاکم در همه عرصه‌های مختلف جامعه به ویژه اصرار بر اجرای این

▪️سیاست از آموزش‌های پایه
- دخالت‌ نهادهای غیر‌رسمی در آموزش رسمی کشور و تضادهای حاصل از آن در کف مدرسه
- نبود فرهنگ مطالبه گری در جامعه برای تحقق آموزش کیفی وبی توجهی عموم جامعه به تبعات کاهش نتایج یادگیری و یاددهی عمومی
- وجود نهادهای موازی و کاهش هزینه آموزش رسمی و تاثیر منفی آن بر حوزه علم و فناوری
- عدم تحقق وعده‌های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در حوزه آموزش‌و‌پرورش و آرمانی بودن این وعده‌ها
و صدها مشکل و معزل که می‌شود لیست کرد و دراین مختصر نمی‌گنجد.
اگر فقط به همین چند مشکل در بستر آموزش‌و‌پرورش ایران دقت کنیم درک خواهیم کرد که چرا زنگ خطر وضعیت فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور به صدا درآمده و باید به فکر چاره‌ای اساسی بود؛ چراکه هر یک از این مشکلات منشأ چالش‌های مهم جامعه و بی‌توجهی به آنها باعث آسیب‌های جدی تری خواهد‌بود .

▪️اگر صدای معلمان را گوش شنوایی است باید بدانید که وضعیت کشور خوب نیست، چون آموزش‌و‌پرورش آن به سختی بیمار است و اگر دیر اقدام شود با انهدام و مرگ روبرو خواهد شد .

▪️بیایید برای یکبار هم که شده صدای معلمان ایران را بشنویم و هم صدا با آنها از مشکلات آموزش‌و‌پرورش ایران بگوییم که صدای معلمان همانند آژیر خطر وضعیت قرمز است و اگر شنیده نشود آوار مشکلات بر سر جامعه ریخته و کار از کار خواهد گذشت.

https://t.center/farhizesh_mag
گاهنامه فرهنگی-آموزشی_فرهیزش_شماره پانزدهم
#ویژه_روز_جهانی_معلم
توسعه پایدار، به بهانه روز جهانی معلم
فروغ تیموریان


▪️به بیان امروزی، دانش و دانایی ملی، ركن اصلی توسعه، و نظام آموزشی هم گذرگاه نیل به دانایی ملی بشمار می‌آید و جامعه زمانی به اهداف خود دست می‌یابد كه از طریق توسعه انسانی مسیر خود را هموار كند. در واقع بنیاد حیات جمعی انسان را تعلیم و تربیت تشكیل می‌دهد و ما «آنگونه زندگی می‌كنیم كه تربیت می‌شویم». از این‌رو، هر تعبیری كه از توسعه داشته باشیم، برای رسیدن به آن تمامی‌ تلاش‌ها بر دوش انسان‌هایی است كه باید بار این غافله را به سر منزل مقصود برسانند، و از آنجایی كه در دنیای معاصر، نهاد آموزش‌و‌پرورش مسئولیت تربیت نیروی انسانی در جامعه را بر عهده دارد. باز از این‌روست که آموزش‌و‌پرورش مهمترین بستر تولید و تربیت نیروی انسانی بشمار می‌آید، كه با توجه به نقش و شكل فراگیر امروزی آن، یكی از بنیادهایی است كه با جامه عمل پوشاندن به كاركردهای تعریف شده خود، اگر نگوئیم سهامدار اصلی، دست كم یكی از سهامداران عمده این فرایند به حساب می‌آید.
▪️یکی از ابعاد مهم در طراحی سیاستهای عمومی برای رشد اقتصادی و توسعۀ انسانی، پرداختن به مقولۀ آموزش است. آموزش با مکانیسم‌های مختلفی بر رشد و توسعۀ اقتصادی اثر می‌گذارد. برخی مهمترین مکانیزم تـأثیر آمـوزش بررشد اقتصادی را از طریق افزایش فعالیتهای تحقیق وتوسعه، پیشرفت فناوری و نوآوری می‌دانند و دسته‌ای دیگر، مهمترین مکانیزم تأثیر آموزش
بررشد اقتصادی را آثار برون زای آموزش می‌شمارند.افراد در یک جامعۀ تحصیل کرده با زندگی و کار در کنار یکدیگر، مهارت‌های کاری و اجتماعی خـود را افـزایش می‌دهند و بخش قابل توجهی از نویسندگان نیز آموزش را موجب ارتقاء سرمایۀ انسانی دانسته‌اند.
نظریه سرمایه انسانی، ضمن تاكید بر بهره‌ور‌ی سرمایه گذاری در منابع انسانی، استدلال می‌كند كه این سرمایه گذاری‌ها، سبب افزایش ظرفیت و توان تولید و بهره‌وری افراد می‌شود. از نقطه نظر اقتصادی، گرچه بازگشت سرمایه گذاری در نیروی انسانی، اغلب مستلزم فرایندی طولانی و بلند مدت است، لیكن بازدهی آن بسیارعمیق و گسترده بوده و در تمام كنش‌های فردی و جمعی افراد آموزش دیده – اعم از رفتار، گفتار، خوراك، پوشاك، نرخ جمعیت و ... و در نتیجه كاهش هزینه‌های اقتصادی، بهداشتی، قضایی و ... انعکاس پیدا می کند.
▪️با توجه به اینكه در دنیای معاصر، سیستم آموزشی ابزار و تكیه‌گاه تمامی ‌دولت‌های مدرن برای نیل به توسعه پایدار و همه جانبه می‌باشد، از این‌رو، به نظر می‌رسد سیاست گذاران و مسئولین عالی نظام با تجدید نظر در نگرش و روش‌های پیشین خود، حساب جدید و بیشتری بر روی نقش و سهم نظام آموزشی و فراتر از یك میلیون معلم باز كنند تا آنها نیز بنوبه خود نقشی شایسته‌تر در اداره كشور و پیشبرد امور و نیل به جامعه مطلوب ایفا كنند.

▪️متن کامل این یادداشت را
اینجا بخوانید.
گاهنامه فرهنگی-آموزشی_فرهیزش_شماره پانزدهم
#ویژه_روز_جهانی_معلم

صدای معلم؛ صدای صلح و سلامتی
حمزه علی نصیری


▪️شعار روز جهانی معلم در سال ۲۰۲۴ ، بر نقش محوری معلمان در ساختن آینده جهان متمرکز است؛ «بها دادن به صدای معلمان: به سوی قرارداد اجتماعی تازه برای آموزش».بر این اساس، امسال، روز جهانی آموزگار -پنجم اکتبر (چهارده مهر)- با این شعار، در سراسر جهان گرامی داشته می‌شود. این رویداد فرهنگی با این گستره جهانی و با این رویکرد متعالی، فرصت مناسبی‌ست برای پرداختن به نقش، جایگاه و چالش‌های پیش روی آموزگاران و ضرورت شنیده شدن صدای آنان.

▪️حقیقت این است که؛ آموزگاران در همه جای جهان، در ایجاد و برقراری وضعیت مطلوب و رو به بهبود در ساحت زیست اجتماعی انسان نقش مهمی ایفا می‌کنند. نقش کلیدی معلمان در آموزش مهارتهای پایه و بنیادینی مثل خواندن، نوشتن، محاسبه کردن، رعایت بهداشت، تعامل با محیط، پژوهش در ماهیت و کارکرد پدیده‌های محیطی و ... بر کسی پوشیده نیست. اما تأثیر آنها بر سبک زندگی فردی و اجتماعی دانش‌آموزان و بالندگی فکری و علمی و مهارتی و اخلاقی و وجدانی آنان خیلی بیشتر است. آنها می‌توانند مجموعه‌ای از خصایص انسانی از قبیل مهربانی، انصاف، حق‌شناسی، پای‌بندی‌ به ارزش‌ها و قراردادهای اجتماعی، سجایای اخلاقی، روحیه همکاری، انضباط اجتماعی، نوع‌دوستی، صلح‌طلبی،خودکنترلی و تعادل روانی و رفتاری را در شخصیت رو به رشد کوکان و‌ نوجوانان پر رنگ‌تر و برجسته‌تر سازند. می‌توانند دانش‌آموزان خود را در انتخاب سبک زندگی بهتر و سالم‌تر ومسالمت‌آمیزتر یاری نمایند. کشف علایق و شکوفایی استعدادهای دانش‌آموزان و توانمندسازی آنان برای مواجهه با موقعیت‌های واقعی زندگی نیز از جمله مسئولیت‌های بزرگ دیگری هست که نظام آموزشی بر عهده آموزگاران گذاشته است.
آنچه امروز شاهدش هستیم، تلاش و تقلای جامعه معلمان ایران برای حفظ شأن آموزگاری و انجام این مأموریت‌های ارزشمند است. اما معلمان در اغلب کشورهای جهان بالاخص در ایران با چالش‌های بزرگ و فراوانی روبرو هستند.

▪️جوّ سیاست‌زده آموزش‌و‌پرورش، محتوای ایدئولوژیک و محدود کننده آموزشی، دستمزدهای به شدت ناکافی، فضاهای آموزشی فقر زده و فاقد امکانات، کلاس‌های درسی شلوغ و پرهمهمه، سیمای بی‌جاذبه و دفع کننده و ملال‌آور مدارس، افول اشتیاق دانش‌آموزان به دروس مدرسه و انواع کاستی‌ها و ناراستی‌های دیگر، موانع بزرگی در مسیر انجام رسالت آموزگاری‌اند.
جذب رانتی و بی‌ضابطه افراد ناآشنا با مدرسه و روح آموزش، و پوشاندن ردای معلمی بر تن نامعلمان و نشاندن آنها بر صندلی صدارت -از مدرسه تا وزارت- و سپرده شدن ساحت تربیت به فرقه‌ای که درک درستی از مفهوم تربیت ندارند، نیز مسئله بزرگ دیگری‌ست که اختیار و سیطره آموزگاران راستین بر ساحت آموزش و پرورش را با چالش جدی روبرو کرده است.
چندین دهه است که آموزش و پرورش ما دچار ناترازی‌ها و دست‌اندازی‌های متعدد و مخربی شده است که آثار ویرانگر این ناترازی‌‌ها و دست‌اندازی‌ها را پیش و بیش از هر کسی معلمان متوجه شده و زنگ خطر را به صدا درآورده‌اند و برای حفظ حرمت و اعتبار این دستگاه از جان و دل مایه گذاشته و جهت بازگشت تعادل به آن، به هر نحو ممکن کوشیده‌اند. اما به قول معروف "آنچه البته به جایی نرسد فریاد است! "

▪️اکنون پس از تجربه ناکامی‌های مکرر در پی تجمیع دانش‌آموزان و ایجاد کلاس‌های شلوغِ پر آشوب و باب کردن زیرکانه و ناعادلانه مدارس دو نوبته و قطع سرانه‌های دانش‌آموزی و دست‌درازی به جیب اولیاء و تفکیک فرزندان خانواده‌های فقیر و غنی به واسطه تجاری‌سازی آموزش و جعل و تحریف زیرکانه یا جاهلانه مفهوم تربیت و فروکاستن آن به مرید پروری و تشکیل ستادها و کمیته‌‌‌های عقیمِ پند و اندرز و موعظه و نصیحت و مدح و مراسم و‌ مناسک در دل دستگاه تعلیم و تربیت و دل بستن بی حاصل به تشکیلات مدرسه‌خوار امور تربیتی و...، امید است در دولت وفاق ملی صدای معلمان -که جز خیرخواهی برای این ملک و ملت نیست- به نیکی شنیده شود. دستور تشکیل کلاس‌های درسی با تراکم نامتعارفِ تنش‌زا -که در آنها صدای تدریس معلم نیز به سختی شنیده می‌شود- پس گرفته شود. بساط مدارس دو نوبته برچیده شود و هر فضای فیزیکی در اختیار یک واحد آموزشی قرار گیرد. به باز تعریف و بازسازی مفهوم و ساختار تربیت در کلاسهای علمی و عملی پرداخته شود. مدارس تأمین مالی شوند و زندگی مدرسه‌ای به مفهوم واقعی شکل بگیرد. معلمان باید به واسطه همین شغل تأمین مالی شوند و هیچ معلمی به خاطر مشکلات معیشتی به کارهای خارج از شأن آموزگاری وادار نشود. نمایندگان راستین معلمان در تدوین محتوای آموزشی مشارکت داده شوند؛ همان خواسته‌ای که در شعار یونسکو با عبارت "بها دادن به صدای معلمان: به سوی قرارداد اجتماعی تازه برای آموزش" مشخص شده است.

https://t.center/farhizesh_mag
💢چرا معلمان اعتصاب می کنند؟
برگردان: زهرا علی اکبری_گاهنامه فرهنگی-آموزشی_فرهیزش_شماره ۱۵ ویژه نامه روز جهانی معلم


🔹توضیح مترجم: متن زیر برگرفته از سایت گروه دیجیتال DMS است که بیش از 15 سال تجربه بی نظیر در ارائه راه حل های پیشرفته ed-tech برای مدارس ابتدایی و متوسطه در سراسر انگلستان را دارد. این گروه اعتراضات معلمان را پیگیری و به چرایی آن می پردازد.

▪️چرا معلمان اعتصاب می کنند؟ از آنجایی که سیستم آموزشی در بریتانیا با چالش‌هایی مواجه است، معلمان در سراسر کشور در حال بررسی اعتصابات بیشتر هستند. در ماه‌های اخیر، تعدادی از معلمان در اعتراض به وضع موجود از وظایف خود کناره‌گیری کرده‌اند.
این امر پس از سال‌ها کاهش بودجه آموزش و پرورش و کمبود معلم صورت می‌گیرد که منجر به افزایش حجم کار برای معلمان و کاهش کیفیت آموزش شده است.
▪️دلیل اعتصاب معلمان؟چشم انداز اعتصابات بیشتر معلمان با واکنش های متفاوتی مواجه شده است. در حالی که برخی بر این باورند که این اقدامی ضروری برای جلب توجه به مشکلات درون سیستم آموزشی است، برخی دیگر معتقدند که این امر تنها باعث ایجاد اختلال در امر آموزش دانش آموزان و نگرانی خانواده های آنها می شود. با این حال، مهم است که دلایل اعتصابات در نظر گرفته شود. معلمان تقاضای غیرمنطقی نمی کنند. آنها فقط خواهان این هستند که بتوانند بهترین آموزش ممکن را برای دانش آموزان خود ارائه دهند که شامل داشتن منابع کافی، حجم کاری قابل مدیریت و دستمزد منصفانه است.ممکن است اعلامیه اخیر دولت مبنی بر افزایش دستمزد معلمان گامی موثر به نظر برسد، اما برای رسیدگی به مسائل بزرگتر کافی نیست.این افزایش قادر به مدیریت هزینه‌های زندگی معلمان نیست و سال‌ها توقف در افزایش دستمزد آنان را در نظر نمی‌گیرد.
▪️ علاوه بر این، افزایش دستمزد به موضوع مهم تر کمبود بودجه در آموزش و پرورش رسیدگی نمی کند. بسیاری از مدارس برای تامین مخارج خود با مشکل مواجه هستند که در نتیجه کمبود منابع و معلمان را به همراه دارد. این نه تنها بر معلمان فشار وارد می کند، بلکه بر کیفیت آموزشی که دانش آموزان دریافت می کنند نیز تأثیر می گذارد.
حجم کار معلمان نیز یکی از نگرانی های اصلی است. معلمان با ساعات طولانی‌تر، تعداد دانش آموزان بیشتر و وظایف اداری بیشتر از همیشه روبرو هستند. این امر نه تنها بر سلامت روان معلمان تأثیر می گذارد، بلکه بر توانایی آنها در ارائه آموزش با کیفیت به دانش آموزان تأثیر می گذارد.
▪️ چرا رسیدگی به اعتصاب ها مهم است؟این مهم است که دولت به دغدغه های معلمان گوش دهد و برای رفع این مسائل اقدام کند. یک سیستم آموزشی قوی برای آینده کشور بسیار مهم است و این وظیفه دولت است که اطمینان حاصل کند که معلمان در حرفه مهم خود حمایت می شوند.اگر دولت نتواند اقدامی انجام دهد، اعتصاب معلمان ممکن است تنها گزینه باقی مانده باشد تا به مسائل درون سیستم آموزشی توجه کنند. در حالی که اعتصابات ممکن است باعث ایجاد برخی اختلالات کوتاه مدت شود، اما مزایای بلندمدت یک سیستم آموزشی قوی و با حمایت خوب ارزش آن را دارد که برای مدتی کشور با اعتراض معلمات مواجه شود.
علاوه بر حمایت از معلمان، درک دلایل اعتصابات احتمالی برای والدین و دانش آموزان نیز مهم است. در حالی که ممکن است لغو یا مختل شدن کلاس ها برای آنان ناامید کننده باشد، مهم است که این را به یاد داشته باشند که معلمان برای سیستم آموزشی بهتر برای همه، می جنگند.
▪️در نتیجه، پتانسیل اعتصاب معلمان در بریتانیا بازتابی از چالش‌های جاری است که سیستم آموزشی با آن مواجه است. برای دولت مهم است که برای رسیدگی به نگرانی‌های معلمان از جمله تأمین بودجه کافی، حجم کاری قابل مدیریت و دستمزد منصفانه اقدام کند.در حالی که اعتصابات ممکن است در کوتاه مدت باعث اختلال شود، ممکن است برای جلب توجه به مسائل موجود و در نهایت ایجاد یک سیستم آموزشی قوی تر برای همه ضروری باشد.
بن گرفت: https://thedmsgroup.co.uk/blog/why-are-teachers-striking

https://t.center/farhizesh_mag
#ویژه_روزـجهانی‌ـآموزگار

بیانیه مفهومی یونسکو

💢بها دادن به صدای آموزگاران
به سوی قرارداد اجتماعی تازه برای آموزش

محمدرضا نیک‌نژاد _فرهیزش شماره ۱۵_ویژه نامه روز جهانی معلم


▪️در چهارم اکتبر/ سیزده مهر امسال، یونسکو روز جهانی آموزگار را برگزار می‌کند تا پذیرش سفارش‌نامه یونسکو-سازمان جهانی کار در سال 1966 درباره وضعیت آموزگاران و همچنین سفارش‌نامه یونسکو در سال 1997 درباره شرایط کارکنان آموزش عالی را گرامی بدارد. این سندها، حقوق و مسئولیت‌های آموزگاران و همچنین معیارهای جهانی را در راستای مهمترین دلنگرانی‌های حرفه‌ای، اجتماعی، اخلاقی، مادی آموزگاران ارائه می‌کنند.

▪️امسال، "گروه عالی رتبه دبیر کل سازمان ملل درباره حرفه معلمی" گردآیه‌ای از سفارش‌نامه‌هایی را منتشر کرد که در پی افزایش نقش آموزگاران در دگرگونی‌های آموزش و پیشبرد هدف‌های توسعه پایدار است. سفارش‌ها نیاز به بررسی و تواناسازیِ چنین ابزارهای هنجار-بنیاد و دگرگون کننده آموزش، در مسیر گفت‌و‌گوی اجتماعی، در راستای یک قرارداد اجتماعی تازه برای آموزش را نمایان می‌کند. به این ترتیب جشن امسال نیازهایی مانند بها دادن به دانش، صدا و همکاری آموزگاران در فرآیندهای تصمیم‌گیری در آموزش را برجسته می‌کند.

▪️روز جهانی آموزگار از سوی یونسکو و با همکاری سازمان جهانی کار، یونیسف و آموزش جهانی سازماندهی می‌شود. در آیین افتتاحیه این مراسم که با حضور مقام‌های عالی رتبه‌ی دست‌اندرکاران گردهمایی برگزار می‌شود، میزگردی برپا می‌شود که در آن آموزگاران دیدگاه‌هاشان را درباره همکاری خود و آیینِ دادنِ جایزه‌ی یونسکو-حمدان در راستای توسعه آموزگاران ارائه می‌کنند.
در سراسر جهان و در کشورهای گوناگون، چه با درآمد بالا و چه پایین و به شکل یکسان، بهایی که به حرفه‌ی معلمی داده می‌شود اغلب کم بوده و حتی رو به کاهش برآورد می‌شود . گزارش جهانی یونسکو (در سال 2024) درباره آموزگاران و کارگروه جهانی آموزگار، که با تازگی منتشر شده‌است، زنگ خطر کمبود آموزگار و رشد گسترده‌ی نرخ فرسودگی آموزگاران را به صدا درآورد. این یافته‌ها با توجه به ذات و چند بعدی بودن چالش‌های پیش روی این حرفه، تا اندازه‌ای شگفت آورد نیستند. از عامل‌های دیگر، شرایط بد کاری ، دستمزد غیر‌رقابتی و فشارِ کاری و ... آموزگاران را از ورود یا ماندن در این حرفه بازمی‌دارد . گذشته از شرایط مادی این حرفه، عامل‌های نمادینی نیز وجود دارد که بر وضعیت نگران کننده‌ی آموزگاران می‌افزاید، برای نمونه نبود شناخت اجتماعی ، استقلال حرفه‌ای اندک و تاثیر کمِ آموزگاران در تصمیم‌گیری‌ها. نادیده گرفتنِ صدای آموزگاران، هم بر وضعیت و انگیزه‌ی آنان و هم بر اثر‌بخشی برنامه‌های آنان و هم برای سیاست‌های کلی آموزش‌و‌پرورش پیامدهای منفی دارد.
▪️بحران‌های تازه، از آن میان همه‌گیری کرونا، که آموزش را به هم ریخت و سبب تعطیلی مدرسه‌ها شد، تایید می‌کند که اگر فضا و استقلال مورد نیاز در نظر گرفته شود، آموزگاران براستی می‌توانند تصمیم‌های آموزشی بگیرند و حتی نوآوری‌هایی را ارائه دهند تا یادگیری و آسایش دانش‌آموزان را برآورده کند .
📌متن کامل این ترجمه را اینجا بخوانید

🔗 https://t.center/farhizesh_mag
💠گاهنامه #فرهیزش شماره پانزدهم
پاییز ۱۴۰۳
ویژه روز جهانی معلم

سخن نخست
با درود به همراهان گرامی فرهیزش و گرامیداشت یاد و خاطره زنده یاد مهدی بهلولی


▪️خرسندیم که انتشار پانزدهمین شماره‌ی گاهنامه فرهیزش را به فراخور روز جهانی آموزگار (پنجم اکتبر) در همراهی با شادباش، پیشکش می‌کنیم به همه آموزگاران جهان به ویژه همکارانمان در ایران عزیز. رویدادهای پنجم اکتبر، بزرگداشت‌هایی هستند برای سالگرد تصویب سفارش‌نامه‌ای درباره شرایطِ آموزگاران، که بشکل مشترک بوسیله سازمان جهانی کار و یونسکو ارائه شد و در سال 1966 به تصویب رسید. این سفارش‌نامه، درباره حقوق و مسئولیت‌های آموزگاران، آمادگی‌های اولیه برای ورود به این حرفه و آموزش بیشتر آنان، استخدام، بکارگیری، و شرایط آموزش و یادگیری معیارهایی را تعیین می‌کند. روز جهانی آموزگار از 1994 در بسیاری از کشورهای جهان جشن گرفته می‌شود و روزی آشنا و پر بسامد برای بخش بزرگی از کشورهاست؛ گرچه شوربختانه همچنان در ایران و از سوی ساختار رسمی آموزش نادیده گرفته شده و به آن بها داده نمی‌شود. پنجم اکتبر روزی است برای گرامیداشت این که آموزگاران چگونه آموزش را دگرگون می‌کنند، افزون بر این، روزی است برای اندیشیدن به پشتیبانی‌هایی که آن‌ها برای به کارگیری کامل استعداد و انگیزه‌ی در حرفه‌ی خود نیاز دارند و بازنگری در مسیر آینده این حرفه در سطح جهان. روز جهانی آموزگار با همکاری سازمان جهانی کار، یونیسف و آموزش جهانی برگزار می‌شود.شعار یا تیم امسال روز جهانی آموزگار، "بها دادن به صدای آموزگاران: به سوی قرارداد اجتماعی تازه برای آموزش" است. اما چرا شنیدن صدای آموزگار؟

▪️در دهه‌های گذشته سیاست‌های آموزشی رسمی، بدون توجه به نگاه آموزگاران، دیدگاه‌های نظری و عملی آنان در فرآیند یادگیری-یاددهی، تجربه‌های زیسته در این فرایند و نشست‌و‌برخاست با دانش‌آموزان، خانواده‌ها و شناخت نسبی از شاخص‌های جغرافیایی، فرهنگی، اجتماعی و امکانات نرم و سخت افزاری منطقه و مدرسه و کلاس و ده‌ها عامل دیگر، طراحی و اجرا می‌شوند. چنین سیاست‌هایی از یک سو، کارآمدی تاریخی خود در پرورش شهروند در تراز ملی-جهانی را از دست داده‌اند و از دیگر سو عدالت در آموزش را با چالش‌های بنیان کنی رو‌به‌رو کرده‌است. در این میان صدای آموزگاران، بعنوان رهبران آموزشیِ کلاس و کسانی که در خط مقدم فرآیندِ پر پیچ‌و‌خم یادگیری-یاددهی هستند، شنیده نمی‌شود. بسیاری از معلمان با اجرای چنین سیاست‌هایی مخالف بوده و یا دست کم بر آن‌ها نقدهای جدی دارند و آن‌ها را انحراف بزرگ در آموزش می‌دانند. از دیگر سو آنانند که به خاطر برخورد مستقیم با نوآموزان، بیش از هر کس نیازها و خواست‌های واقعیِ دانش‌آموزان را می‌شناسند و می‌توانند در مسیر آموزش، یاری دهنده آنان باشند. اما شوربختانه صدا و نقشی در سیاست‌های آموزشی خرد و کلان ندارند. از این روست که شعار امسال روز جهانی آموزگار برای شنیدن این صدا به همه هشدار می‌دهد. فرهیزش نیز در همراهی با این هشدار در شماره پانزدهم خود به این روز و این شعار پرداخته و با یادداشت‌ها و ترجمه‌ها و ... این روز را گرامی می‌دارد.

با سپاس دوباره از همراهی مخاطبان گرامی
تحریریه گاهنامه فرهنگی-آموزشی فرهیزش
مهر 1403


https://t.center/farhizesh_mag
فرهیزش پانزدهم.pdf
11.4 MB
منتشر شد

پانزدهمین شماره گاهنامه آموزشی-فرهنگی "فرهیزش" ویژه روز جهانی آموزگار


بها دادن به صدای آموزگاران

در این شماره می‌خوانیم:

سخن نخست

ترجمه:
بیانیه مفهومی یونسکو درباره روز جهانی آموزگار/ برگردان محمدرضا نیک نژاد

چرا معلمان اعتصاب می‌کنند؟ / برگردان زهرا علی اکبری

چرا اقدام به اعصاب می‌کنیم؟ / برگردان زهرا علی اکبری

یادداشت‌:
صدای معلم؛ صدای صلح و سلامتی / حمزه علی نصیری

توسعه پایدار، به بهانه روز جهانی معلم/ فروغ تیموریان

صدایی که هم اکنون می شنوید اعلام خطر است/ صفیه بسیم

روز جهانی آموزگار 2020 / زنده یاد مهدی بهلولی

گوناگون:
نوشتن قبل از این‌که دست‌های شما به حرکت بیفتد، شروع می‌شود/ حسین حسینی‌نژاد‌ / مدیر مسئول ماهنامۀ انشا و نویسندگی

زندگی آموختنی است/ کامران فریدونی/ نویسنده کتاب زندگی آموختنی است

ادبیات داستانی:
قضاوت/ فرزانه ناظران‌پور

گزارشی کوتاه از نخستین دورهمی نویسندگان فرهیزش

معرفی کتاب:
آموزگاران و آموزش حقوق بشر
بها دادن به صدای آموزگاران

برگردان: محمدرضا نیک‌نژاد/ دومِ مهر 1403

روزجهانی آموزگار هر سال در پنجم اکتبر/ سیزده یا چهارده مهر، در راستای گرامیداشت همه آموزگاران در سراسر جهان برگزار می‌شود.
این بزرگداشتی برای سالگرد تصویب سفارش‌نامه‌ی سازمازن جهانی کار و یونسکو در سال 1966، درباره شرایط آموزگاران است که معیارهایی را درباره حقوق و مسئولیت‌های آموزگاران، آمادگی‌های اولیه و آموزش بیشتر آنان، استخدام، بکارگیری، و شرایط آموزش و یادگیری تعیین می‌کند. این سفارش‌نامه با پیوستنِ شرایط کارمندان آموزشیِ آموزش عالی و زیر پوشش قرار دادن آن‌ها و برای کامل کردن سفارش‌نامه 1966 در سال 1967 به تصویب رسید. روز جهانی آموزگار از 1994 جشن گرفته شده‌است. پنجم اکتبر روزی است برای گرامیداشت این که آموزگاران چگونه آموزش را دگرگون می‌کنند، افزون بر این، روزی است برای اندیشیدن به پشتیبانی‌هایی که آن‌ها برای به کارگیری کامل استعداد و انگیزه‌ی در حرفه‌ی خود نیاز دارند و بازنگری در مسیر آینده این حرفه در سطح جهان. روز جهانی آموزگار با همکاری سازمان جهانی کار، یونیسف و آموزش جهانی برگزار می‌شود.

جشن‌های سال 2024   

آموزگاران با پرورش دانش‌آموزان و پرچمداری پیشرفتِ آموزشی، نقش محوری در شکل دادن به آینده دارند. با این حال، برای بهره گیری کامل از توانایی‌های آن‌ها، بسیار مهم است که صدای آن‌ها در فرآیندهای تصمیم گیری [در گستره‌هایی] که بر حرفه‌ی آن‌ها تاثیر می‌گذارد ارزشمند شمرده شده و شنیده شود. روز جهانی آموزگارِ امسال، نیاز به پرداختن به چالش‌های سازختارمندی که آموزگاران با آن روبرو هستند و پدیدآوری گفت‌و‌گوی فراگیرتر درباره نقشِ محوری آن‌ها در آموزش را برجسته می‌کند. بزرگداشت‌های 2024 بر «بها دادن به صدای معلمان: به سوی قرارداد اجتماعی تازه برای آموزش*» تمرکز خواهد کرد؛ که بر ضرورت فراخوان و توجه به صدای آموزگاران برای بررسی چالش‌های آن‌ها و از همه مهمتر، بر به رسمیت شناختن و بهره‌مندی از دانشِ ورودی و کارشناسانه‌ای که آن‌ها به آموزش‌و‌پرورش می‌آورند، تاکید می‌کند.  

تلاش‌های سازماندهی شده در یونسکو بر اهمیت درآمیختن دیدگاه‌های آموزگاران در سیاست‌های آموزشی و فراهم کردن محیطی حمایتی برای توسعه حرفه‌ای آن‌ها تاکید خواهد کرد. این موضوع پاسخگوی چالش‌های مهمی است که بوسیله «گروه عالی رتبه از سوی دبیر کل سازمان ملل» در مورد حرفه‌ی آموزگاری و گزارشِ تازه‌ی ما درباره آموزگاران برجسته شده‌است؛ از آن میان داده‌های کلیدی تازه درباره کمبود روز افزون معلم و کاهش شرایط کاری آنان.

مراسم‌های این روز با پیام‌هایی از مقام‌های بالا از یونسکو، یونیسف و آموزش جهانی آغاز و برگزار می‌شود. همچنین شامل یک سخنرانی مهم درباره ضرورت یک قرارداد اجتماعی تازه در آموزش‌و‌پرورش، و بخشی است که صدای آموزگاران از سراسر جهان را به نمایش می‌گذارد تا بینش خود در زمینه بهبود سیاست‌ها و تلاش‌ها را همرسانی کنند. افزون بر این، جایزه یونسکو-حمدان برای پرورش آموزگاران داده شده و از کمک‌های برجسته در مسیر توسعه‌ی [حرفه‌ای] آموزگاران قدردانی خواهد شد.

  
*Valuing teacher Voices: Towards a new social contract for education

https://s8.uupload.ir/files/img_20240920_191822_166_5dgd.jpg
🔹افول نهادها؛ محفل‌ها جای نهادهای رسمی

🔸احمد میدری در شمارۀ ۳۰۲۵ روزنامۀ شرق مورخ ۱۲ آذر ۱۳۹۶ یادداشتی نوشته‌اند که قابل تأمل است. در ادامه بخش‌هایی از این یادداشت را می‌خوانید:

🔸هنگام رأی‌اعتماد به کابینه دوازدهم، به‌همراه وزیر پیشنهادی رفاه به چند فراکسیون مجلس رفتیم. فراکسیون‌ها یا سیاسی بودند (مانند فراکسیون امید) یا قومی (آذری‌زبان‌ها و زاگرس‌نشینان). در فراکسیون‌های سیاسی حداکثر٤٠ تا ٥٠ نماینده حضور داشتند اما وقتی به یکی از فراکسیون‌های قومی رفتیم، بهت‌زده شدم. بیش از ۱۰۰ نماینده در یک فراکسیون قومی شرکت کرده بودند و وزرا برای ملاقات با آن‌ها در نوبت بودند. در مجلس ششم که نماینده بودم، دو فراکسیون حزبی داشتیم؛ یکی ١٨٠ عضو و دیگری ٩٠ عضو داشت و خبری از فراکسیون‌های قومی نبود. چه تحولی در این ١٥ سال رخ داده است که فراکسیون‌های سیاسی بی‌اعتبار شده‌اند و جای آن‌ها را فراکسیون‌های قومی گرفته است؟

🔸پس از زلزلۀ کرمانشاه تعدادی از مؤسساتِ خیریه و مردمی را به معاونت رفاه اجتماعی دعوت کرده بودم تا دربارۀ کمک‌رسانی بحث شود. اول جلسه یکی از مؤسسات خیریه گفت این بار دیگر مردم به مؤسسات خیریه هم اعتماد نمی‌کنند و کمک‌هایشان را به شخصیت‌های مشهور می‌دهند. او می‌گفت در بم کمک‌های مردمی به مؤسسات خیریه سرازیر شده بود و به دولت اعتماد نداشتند و امروز به ما هم بی‌اعتماد شده‌اند. این تجربه نیز حکایت از یک تغییر مهم در نظام اجتماعی دارد؛ اشخاص، جایگزین نهادها شده‌اند و بدبینی و بی‌اعتمادی دامن مؤسسات خیریه را هم گرفته است.

🔸این دو تجربۀ کاملاً متفاوت، از یک روند ویرانگر خبر می‌دهند: اشخاص و محفل‌ها جای نهادهای رسمی را در نظام سیاسی و اجتماعی گرفته‌اند. هریک بدون دیگری از کارکرد می‌افتد. به‌زودی شخصیت‌ها نیز بی‌اعتبار می‌شوند. شخصیت‌ها برای کمک‌رسانی نیازمند ارتباط با سازمان‌های اجتماعی کارآمد و دولت مؤثر هستند. بی‌اعتمادی به دولت و نهادهای مردمی، کارآمدی شخصیت‌ها را نیز از بین خواهد برد و در دورۀ بعد به‌علت ناکارآمدی اشخاص که در فقدان نهادهای مردمی و دولت اجتناب‌ناپذیر است، بی‌اعتمادی دامن آن‌ها را هم خواهد گرفت.

🔸این سؤال از سؤالات مهم پیش‌روی مسئولان کشور است که چرا فراکسیون‌های سیاسی وزن خود را به نفع فراکسیون‌های قومی از دست داده‌اند و چرا نقش شخصیت‌ها پررنگ شده است و مؤسسات خیریه و دستگاه‌های دولتی، مورد اعتماد نیستند؟

🔸کاهش نقش سازمان چه سیاسی و چه اقتصادی و اجتماعی، یکی از شاخص‌های پس‌رفتگی است. داگلاس نورث و همکارانش در کتاب «خشونت و نظم‌های اجتماعی»، این مسئله را به‌خوبی نشان داده‌اند. سازمان‌یافتگی و بی‌سازمانی در همۀ عرصه‌ها (‌اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، و اجتماعی) بستر و ریشۀ مشترک دارد. این بی‌سازمانی در شبکه‌های اجتماعی و افول فراکسیون‌های سیاسی زنگ خطری برای همه محسوب می‌شود. اعتراف به این مشکل، مقدمۀ شناخت علل و پیشنهاد برای رفع آن است.

@omidi_reza
#سومین_سالگرد_درگذشت_زنده_یاد_مهدی_بهلولی

#گاهنامه_فرهیزش، شماره چهارده، بهار 1403

بر باد رفتن دوران کودکی/ آیا بهسازی آموزش و پرورش دوران کودکی که ما می شناسیم را بر باد می دهد؟

نویسنده : اریک شنینگر*،هافتینگتون پست،30 ژوئن 2014

برگردان : مهدی بهلولی، روزنامه آفتاب یزد

هنگامی که من به دوران کودکی ام می اندیشم تنها خاطره های پر جنب و جوشانه بچگانه به ذهنم می آیند. بزرگ شدن در بخشی روستایی از نیوجرسی غربی در دهه هشتاد،امتیازهایی داشت. به محض این که از مدرسه به خانه می رسیدیم به همراه برادرانم مشق هایمان را در کمتر از یک ساعت انجام می دادیم؛ کاری که به نظرم منطقی بود. بیشتر وقت ها تا مشق ها را تمام می کردیم،بی توجه به وضع آب و هوا،در ِ خانه را باز می کردیم و می پریدیم بیرون. دو ساعت پیش و پس از شام را هم صرف بازی با دوستان در بیرون خانه،گشتن،دوچرخه سواری،ماهیگیری،پرتاب حلقه ها،یا پیاده روی می کردیم. اگر هم آب و هوا واقعا بد بود وقت مان را با اسباب بازی ها،ور رفتن با بازی لگو،درگیری با همدیگر بر سر جالب ترین بازی های نسل ما در آتاری و بعد هم نینتندو به سر می بردیم. افزون بر اینها،گاهی هم با کمدور 64 و رایانه های اپل می گذراندیم.

سال های کودکی از بهترین سال های زندگیم بود- همانگونه که می بایست باشند. به اندازه کافی زمان صرف یادگیری در طول سال های دبستان می شد اما زمان زیادی هم بر سر بازی،گشتن،مسابقه،و فراغت می رفت. بی گمان این تجربه ها کمک کردند تا از من بزرگسالی بسازند که امروز هستم. مدرسه کارهای مرا تایید می کرد چون آموزش با تمرکز بر یادگیری تجربی،بازی،انجام دادن،و ساختن اعتماد به نفس پیش می رفت. من مجموعه ای از مهارت هایی آموختم که مرا نه تنها برای دانشکده و کار بلکه برای زندگی هم آماده می ساخت. من حتی نمی توانم تصور کنم که امروز زندگیم چگونه می بود یا می شد اگر این تجربه ها را به دست نیاورده بودم. بدبختانه اما جدایی از این تجربه ها،هم اکنون برای خردسال ترین دانش آموزان ما در سال 2014 و آینده ی نزدیک،تحت عنوان بهسازی آموزش و پرورش به یک واقعیت درآمده است.

بهسازی آموزش و پرورش،دارد دوران کودکی که ما می شناسیم را،هم در خانه و هم در مدرسه بر باد می دهد. به عنوان پدر دو دانش آموز دبستانی(پایه های نخست و سوم) در نیویورک، هر روزه شاهد پیامدهای منفی هستم که برنامه "هسته مشترک"[برنامه آموزشی دولت اوباما] و آزمون گیری های استاندارد،در جامه بهسازی آموزش و پرورش،بر بچه ها دارد. آنها هر روز به خانه می آیند و ساعت ها صرف انجام مشق هایی می کنند که برای شان معنای کمی دارند- و بی گمان و از هر نظر برای ما هیچ معنایی- به ویژه در ریاضیات. عشق شان به یادگیری له می شود و بجد می توان گفت که با متن های آموزشی همراستا با برنامه "هسته مشترک"،آزمون،و مشق های طراحی شده برای تجربه دوباره ی شکنجه ای که در مدرسه تاب آورده اند جایگزین می شود. من برای این وضع اسف بار که بچه های ما هر روز دارند تجربه می کنند از مدرسه،مدیر،یا آموزگاران ایراد نمی گیرم سخن من رو به اصلاح گرانی است که دارند بچه ها را سخت از مدرسه بیزار می کنند. آیا ما نباید شور و هیجانی در آموزش تک تک بچه هایمان پدید آوریم؟

https://s8.uupload.ir/files/img_20240604_095739_132_dma.jpg
همه این برگردان را می‌توانید در اینجا بخوانید.
#سومین_سالگرد_درگذشت_زنده_یاد_مهدی_بهلولی

#گاهنامه_فرهیزش، شماره چهارده، بهار 1403

چرا باید دانشجویان بدانند چگونه یادداشت رسانه ای بنویسند

پسی سالبرگ و جاناتان هسک*(2016)

برگردان : زنده یاد مهدی بهلولی، روزنامه همدلی


"آتیکوس به من گفت که صفت ها را دور بریز،و من واقعیت ها را نگه داشته بودم." (هارپر لی،کتاب "کشتن مرغ مقلد" 1960)

هدف دانشکده های آموزش و پرورش در همه جا،آماده کردن دانش آموختگان شان برای دگرگون ساختن جهان است. اما چالش اصلی این است که ابزار معمول رساندن دانش بهسازی،بسیار کند و بسیار کم زورتر از آن است که بتواند کارگر بیفتد. دانشجویان چه بسا دانش آنچه که انجام می دهند را داشته باشند اما اغلب نمی دانند که چگونه بر دیگران اثر بگذارند. بیرون از دانشگاه، نوشته ی کارآمد امروزین درباره ی آموزش و پرورش،دیگر نیازی به طول و تفصیل نوشته های سنتی ندارد. در عوض،یادداشت ها،نوشته های وبلاگی،و آنچه که در رسانه های اجتماعی منتشر می شوند، روشی درخور شده اند برای تماس برقرار کردن با خوانندگانی که زمان توجه (attention span ) کوتاهی دارند و روز به روز بیشتر اطلاعات شان را از تلفن های همراه شان می گیرند. اگر آموزشگران می خواهند در گفت و گوهای آموزشی جهانی،صداهای بلندتری داشته باشند ما در دانشگاه ها باید به دانشجویان کمک کنیم تا این شیوه ی تازه ی ارتباط گیری را فراگیرند- شیوه روشن و کوتاه گفتن،و مهم تر از همه، سازگار و هماهنگ با زمان های توجه رو به کاهش مان.

آنگونه که تجربه ی آموزشی ما در دانشکده ی تحصیلات تکمیلی آموزش و پرورش دانشگاه هاروارد نشان می دهد بیشتر دانشجویان در نوشتن مطالب آموزشی بلند،چندان مشکلی ندارند اما با نوشتن یادداشت های کوتاه تر که دیدگاه های شان را درباره ی موضوع های آموزشی نشان می دهند،مشکل دارند. از این رو،این سازندگان دگرگونی های آینده،امکان اثرگذاری بر افکار عمومی و عمل کردن در سطحی خیلی بزرگ تر را از دست می دهند.

جایی برای بیان دیدگاه در دانشگاه؟

هر درسی که ما در هاروارد آموزش می دهیم تکلیفی به همراه دارد که از دانشجویان می خواهد تا درباره ی یک موضوع آموزشی موضعی بگیرند که آن را با جان و دل قبول دارند. تنها شرط این است که نوشته شان پیرامون 600 واژه باشد. در خواندن نخستین پیش نویس ها- گذشته از این که دانشجویان از نظر آموزشی چه اندازه قوی بودند- می توانستیم ببینیم که آنان در معرفی نگرش های خودشان دشواری زیادی داشتند و راحت نبودند؛راحت تر برای آنان نوشتن پژوهش های نقل قولی و پذیرش زبان آموزشی رایج بود. در واقع،متن هایی که بیانگر باورهای شخصی اند سراسر برای شان بیگانه بود. ما به دو نکته پی بردیم : نخست این که دانشجویان،بیش از نیمی از فضای متنی موجودشان را صرف زمینه سازی،استناد به کارهای دیگران،یا تلاش برای پوشش گسترده تر بحث های مربوط به بهسازی آموزشی کردند. دوم این که آنان بیشتر توجه شان را به تاکیدگذاری بر تشخیص یک مشکل (برای نمونه این که ما باید حرفه ی آموزش را حرفه ای سازی کنیم) نهادند اما چیز چندانی درباره ی راه حل ها ننوشتند( برای نمونه این که برای حرفه ای سازی این حرفه،به طور دقیق چه پیشنهادی دارند).

https://s8.uupload.ir/files/img_20240604_095739_132_dma.jpg

همه متن را می‌توانید در اینجا بخوانید.
#سومین_سالگرد_درگذشت_زنده_یاد_مهدی_بهلولی

#گاهنامه_فرهیزش، شماره چهارده، بهار 1403


فرهیختگی چیست؟

استیو دنینگ،2011

برگردان : مهدی بهلولی، روزنامه همدلی،21 فروردین 95

گفتن ندارد که همه ی کتابخانه ها،ویژه ی پاسخ به این پرسش اند. تا همین چند سال پیش،هیچ کس تصور نمی کرد که فرهیختگی با هنر شگفت پاسخ های پیش بینی پذیر دادن به آزمون های استاندارد،پیوندی داشته باشد. در نوشته ی تازه ای گفته بودم که فرهیخته بودن(به عنوان یک پاسخ کوتاه) دربرگیرنده ی : توانایی نمود یافته در به دقت گوش دادن،در سنجشگرانه اندیشیدن،در وارسی باریک بینانه ی واقعیت ها،در تحلیل گرانه اندیشیدن،در آفرینشگرانه خیال ورزیدن،در بیان کردن شفاف پرسش های گیرا،در جست و جوی دیدگاه های جانشین،در پایداری در کنج کاوی اندیشگی،و در گفتن و نوشتن اقناع کننده، می باشد. اگر به اینها،آشنایی با گنجینه های تاریخ،ادبیات،تئاتر،موسیقی،رقص،و هنرهایی که از تمدن های پیشین به ما رسیده است را نیز بیفزاییم به معنای فرهیخته بودن،نزدیک شده ایم.

چه تعریف های دیگری وجود دارد؟

اگر ما این پرسش را به گوگل بدهیم یکی از نخستین پاسخ هایی که بالا می آید پاسخ خواندنی الفی کوهن است :

"هیچ کس نباید،بی آنکه همسر مرا دیده باشد،درباره ی معنای فرهیختگی یا درست آموزش دیدگی سخنی بگوید... امروزه او یک پزشک شاغل است- و خیلی هم ممتاز در آن کار،از بازخورد بیماران و همکارانش می گویم. اما اگر شما از او بپرسید هفت هشت تا می شود چند، دست و پایش را گم می کند به این خاطر که او هرگز جدول ضرب را یاد نگرفته. خیلی چیزها را هم درباره ی دستور زبان("مرا و او را امروز در خانه اش استقبال شدیم" کمابیش عادی است) و ادبیات ("فالکنر کیه؟") فراموش کرده است. پس از 12 سال،هم تیزی ذهن او و هم چیزهای زیادی که نمی داند،برای من عادی شده است." من همسر کوهن را ندیده ام. او یک عضو کاملا موفق جامعه است بدون توانایی به کارگیری درست زبان انگلیسی یا این که حتی بتواند یک حساب ساده را انجام دهد. الفی کوهن ادامه می دهد : "بجای کوشش برای تعریف معنای فرهیختگی یا درست آموزش دیدگی،ما باید از «هدف های آموزش و پرورش» بپرسیم." کوهن،ضمن کنار نهادن چند تعریف آشکارا به دردنخور،همانند "این که شخص از یک مدرسه خوب آمده باشد" یا "داشتن نمره های خوب آزمونی" یا "به یادسپاری حقایق دسته بندی شده" یا "گذراندن عمر در کلاس درس" چند تعریف زیر را پیشنهاد می دهد :
1. پرورش هوش،که قاعدتا توانمندی های زبانی،ریاضی و تحلیلی را دربرمی گیرد.
2. تولید افراد توانا،دلسوز،مهربان،و دوست داشتنی.
3. پدید آوردن و حفظ جامعه مردم سالار
4. سرمایه گذاری در تولید کارگران آینده برای نیروی کار و در نهایت منافع جمعی.
با سنج 1 ،خانم کوهن در آموزش دیدگی و فرهیختگی رد می شود اما شاید با هر سه سنج دیگر،قبول شود. تعریف مقدماتی خود من،بیشتر با تعریف 1 ، یعنی جنبه های اندیشگی تعریف فرهیختگی،همسو می شود و به دلسوزی،مهربانی،و دوست داشتنی بودن تعریف 2 وزن کمتری می دهد. این خودش یک بی توجهی است. من موافقم که افزودن "نشان دادن همدلی" به تعریفم،کار درستی است. اما از افزودن ویژگی تعریف 4 : "تولید کارگران آینده برای نیروی کار" بیزارم چرا که ما به راستی از آنچه که نیروی کار آینده به آن نیاز خواهد داشت،آگاهی نداریم. 15 سال پیش،بخش بزرگی از پیشه های امروز،وجود نداشتند و ما تنها می توانیم حدس بزنیم که این آهنگ کهنه شدگی،افزون خواهد شد.

https://s8.uupload.ir/files/img_20240604_095739_132_dma.jpg

همه این برگردان را می‌توانید در اینجا بخوانید

https://t.center/farhizesh_mag
Telegram Center
Telegram Center
Channel