انواعسندرمداونوعلتایجادسندرومداوندرجنین سه نوع سندرم داون وجود دارد:
۱)تریزومی ۲۱ و بروز سندروم داون تریزومی ۲۱ به معنای وجود یک نسخه اضافی از کروموزوم ۲۱ در هر سلول بوده و شایعترین شکل سندرم داون است. این شرایط به دلیل تقسیم سلولی غیرطبیعی در طول رشد سلول اسپرم یا سلول تخمک ایجاد میشود.
۲)سندرم داون موزاییک موزائیسم زمانی اتفاق میافتد که کودکی با کروموزوم اضافی در برخی از سلولهایش به دنیا میآید، اما نه در تمامی سلولها. افراد مبتلا به سندرم داون موزاییک نسبت به افراد مبتلا به تریزومی ۲۱ علائم کمتری را از خود نشان میدهند. در این شکل نادر از سندرم داون، فرد تنها دارای چند سلول با یک نسخه اضافی از کروموزوم ۲۱ است. موزاییک از سلولهای طبیعی و غیرطبیعی به دلیل تقسیم سلولی غیر طبیعی پس از لقاح ایجاد میشود.
۳)سندروم داون به علت جابجایی کروموزومها در این نوع سندرم داون، کودکان فقط یک تکه اضافی از کروموزوم ۲۱ را دارند اما در مجموع ۴۶ کروموزوم در سلولهای آنها وجود دارد. با این حال، یکی از سلولهای آنها دارای یک قطعه اضافی از کروموزوم ۲۱ است. در این نوع از سندرم داون بخشی از کروموزوم ۲۱ قبل یا در زمان لقاح به کروموزوم دیگری متصل میشود (انتقال یابد). این کودکان دارای دو نسخه معمولی از کروموزوم ۲۱ هستند، اما همچنین دارای مواد ژنتیکی اضافی از کروموزوم ۲۱ هستند که به کروموزوم دیگری متصل شده است.
سندرم “داون” یا نشانگان داون (به انگلیسی: Down syndrome) یک بیماری ژنتیکی است که به دلیل حضور تمام یا بخشی از یک کروموزوم اضافی در جفت کروموزوم ۲۱ به وجود میآید که در اصطلاح علمی تریزومی۲۱ نامیده میشود. این بیماری دارای علائم مختلف از جمله ناهنجاریهای عمده یا خفیف در ساختار یا عملکرد ارگانها است. از جمله علائم عمده و زودرس که تقریباً در همه بیماران مشاهده میشود وجود مشکلات یادگیری و نیز محدودیت و تأخیر رشد و نمو است. ناهنجاریهای فک و صورت، ناهنجاریهای قلبی عروقی و خطر ابتلای بیشتر به انواعی از بیماریها نظیر آلزایمر ، لوسمی و عفونتها نیز از پیامدهای این بیماری هستند. علائم ظاهری سندرم داون، وجود یک خط عرضی در کف دست به جای دوتا، چینهای کنار داخلی صورت، بینی کوچک و سر بالا و گوشهای کوچکتر و کمی پایینتر و… است.
نام این سندروم از نام یک پزشک انگلیسی به نام “جان لانگدان داون” (John Langdon Down) گرفته شدهاست که برای اولین بار این سندروم را در سال ۱۸۶۶ توصیف نمود. افراد مبتلا به سندرم داون توان ذهنی پایینتر از حد میانگین دارند و بهطور معمول دچار ناتوانی ذهنی خفیف تا متوسط هستند. تعداد کمی از مبتلایان به سندرم داون دچار ناتوانی شدید ذهنی هستند. متوسط میزان بروز این سندرم مابین ۱ در ۶۰۰ تا یک در ۱۰۰۰ مورد از تولد نوزادان زنده گزارش شدهاست که این میزان در مادران جوان کمتر و با افزایش سن مادر بالا می رود. با این وجود در حدود دو سوم مبتلایان به سندرم داون از مادران زیر ۳۵ سال متولد میشوند. علت اصلی ایجادکننده سندرم داون، جدا نشدن کروموزومهای شماره ۲۱ مادری است که این خطر با افزایش سن مادران رابطه دارد. در کنار این، عدم جدایی “میوزی پدری”، “موزاییسم”حاصل از عدم جدایی میتوزی یا جابجایی بین کروموزومها نیز میتواند باشد. حاصل این سندرم هم علت مادری و هم پدری می تواند داشته باشد. مبتلایان به بیماری ژنتیکی سندرم داون بهطور متوسط، حدود ۳۲ تا ۳۵ سال عمر می کنند.
پینوشت: (میتوز: تقسیم هستهای یک سلول به دو هستهای مشابه و روشی برای تکثیر سلولی است. میتوز فرایند پیوسته است که به مراحل پروفاز، پرومتافاز، متافاز، انافاز و تلوفاز مرحله بندی می شود.)
(پاره نویسی در مورد سندروم داون تقدیم به دوست عزیزم)
کمی بعد از رسیدن به آپارتمان دانشجویی همسرم به نظافت شخصی پرداختم. وسایلم را ازچمدان ها در آوردم، و بعد به میز پر از هدایا رسیدم.
دوستان همسرم در شهر دیویس و ساکرامنتو وسایل ضروری یک زندگی دانشجویی دو نفره را برایمان به عنوان هدیه ازدواج خریده بودند. با اینکه هنوز تخت خواب اتاق خواب یکنفره بود اما دوستان ست ملافه دونفره متوسط ( کویین ) خریده بودند. ملافهها پارچه ای به رنگ سفید با گلهای شیپوری ظریف صورتی و آبی و ساقه های نازک و برگهای سبز بود، یک ملافه با رنگهای بهاری. طرح پارچه لحاف هماهنگ با ست ملافه بود.
یک ست قابلمه پیرکس شامل سه عدد قابلمه به رنگ زرد چوبهای با گلها و شکوفه های سفید با درهای شیشه ای ، یک ست چهارنفره بشقاب و کاسه و دیس که دور بشقاب های خط های زرد کمرنگ و پر رنگ بود که با ست قابلمه هماهنگی داشت، یک ست قاشق و چنگال ناهار خوری ۸ نفره استیل با گلهای رز برجسته روی دسته ها، و یک کارت پستال تبریک ازدواج که دوستان نوشته بودند و آرزوی یک زندگی خوش و خرم و طولانی برای منو همسرم داشتند، که روی همه کادوها قرار داده بودند. اسامی دوستان را هم نوشته بودند. کارت پستال را در میان آلبوم های عکس قدیمی گذاشته ام.
در امریکا بجای متر و سانتیمتر از “اینچ” و “فوت”، بجای کیلوگرم از “پوند” و “اونس” استفاده می کنند. جالبه که ست چینی شش نفره ندارند. ست های معمولن چهارنفره است. اگر بیشتر بخواهی باید دو ست بخری. حتی سرویس قاشق و چنگال هم ۸ نفره دارند و از قاشق مربا خوری ۱۶ عدد در ست ها موجود است. بنظرم ۸ تا کاربرد قاشق چای خوری دارد ۸ تا دیگرش واقعن مربا خوری است. اگر محصول اروپایی بخری، مثل ایران همان ستهای شش نفره و ۱۲ نفره را می بینی.
در ابتدا ورودم به امریکا، الیسی بودم در سرزمین عجایب.
با مسایل جدیدی باید دست و پنجه نرم میکردم. به قول امروزی ها چالش های جدیدی در یادگیری کارهای روزمره داشتم. هر روز اتفاق جالبی برام می افتاد. گاهی لجم در می آمد. و به خودم نهیب می زدم “آب نبود دونت نبود امریکا امدنت چی بود!”
این دنیا به کوه میماند، هر فریادی که بزنی، پژواک همان را میشنوی. اگر سخنی خیر از دهانت برآید، سخنی خیر پژواک مییابد. اگر سخنی شر بر زبان برانی، همان شر به سراغت میآید. پس هر که دربارهات سخنی زشت بر زبان راند، تو چهل شبانه روز درباره آن انسان سخن نیکو بگو. در پایان چهلمین روز میبینی همه چیز عوض شده. اگر دلت دگرگون شود، دنیا دگرگون میشود.
ژاپنیها فرهنگ بسیار جالب و عجیبی دارند به نام کینتسوگی! در فلسفه کینتسوگی وقتی ظرفی میشکند، آن را دور نمیاندازند بلکه بر اساس یک باور و هنر باستانی که از اجدادشان به ارث بردهاند، شکستگیها را به شیوه خاصی مرمت میکنند.آنها قطعات شکسته را با پودر طلا به هم میچسبانند تا آن جسم شکسته شده حالا ارزشی بیشتر از قبل پیدا کند و زیباتر از قبل شود.
چرا شکستگی را با طلا پر میکنند؟ کینتسوگی میگوید که شما بعد از شکست نه تنها دچار کاستی و ضعف نمیشوید، بلکه بسیار ارزشمند شده و میدرخشید. شکستها، نتایج بسیار ارزشمندی هستند که افراد موفق کوله باری از آنها را جمع کردهاند. دنیا همه را میشکند اما برخی پس از شکست، از همان جایی که شکست خوردهاند قوی میشوند. در کینتسوگی عمل ترمیم، دراصل تولد دوباره است. به جای تلاش برای بازگرداندن یک جسم شکسته به حالت اول، آن را به یک گنجینه ارزشمند تبدیل میکنند. در کینتسوگی نه تنها شکستگیها را پنهان نمیکنند بلکه با استفاده از درخشش طلا، توجه را به آن خطوط شکسته بیشتر جلب میکنند. ترکهای طلایی در یک جسم شکسته، یادآور خاطره و تجربه است. ترکهای طلایی نشان میدهند که جسمی که شکسته بود حالا با طلا ویژگیهای منحصر به فردی پیداکرده که قبلا این ویژگیها را نداشت. این نمادی از ناپایداری، قدرت و زیبایی است.
اماچنددرسمهمازکینتسوگی:
۱.شکستگی و عیوب خود را بپذیرید و آنها را پنهان نکنید. وقتی طلا شکاف های داخل یک ظرف شکسته را مشخصتر میکند به ما یادآور میشود که کاستی و نقص زیبا است و میتوان از آن استفاده کرد. پس آنها را نپوشانید! شکستگیها و عیوب خود را بپذیرد و آنها را دوست بدارید، چرا که این شکستگیها هستند که شما را به انسان بهتر و قویتری تبدیل میکنند.
۲.تغییر بخشی از زندگی است. کینتسوگی به ما میگوید که تغییر بخش اجتناب ناپذیر زندگی است چرا که وجود ما همیشه درحال تغییر است. پس به جای چسبیدن به اندیشه آنچه باید باشیم و آنچه بودهایم، باید آنچه را که هستیم، بپذیریم. ما هیچگاه محصور زمان نیستیم و هرگز هم تمامن کامل و یا تمامن ناقص نیستیم. زندگی همواره آثار خوب و بد خودش را روی ما میگذارد، پس این نشانههای باقی مانده پیشینه ماست و به ما نشان میدهد که چگونه رشد کردهایم.
۳. جراحت ها راهی برای ورود نور به درون شماست. کینتسوگی ما را ترغیب میکند که راجع به سختیها متفاوت فکر کنیم. همه ما در دورهای از زندگی خود با ناملایمات روبه رو خواهیم شد، اما حتی اگر احساس نقص کنیم میتوانیم آن را از نو بسازیم. توجه داشته باشید که توانایی بازسازی به معنای فراموش کردن تجارب گذشته نیست، بلکه به معنای پذیرش آنها به عنوان بخشی از ما و داشتن قدرت کافی برای عبور کردن از آنها است.
۴.با خود مهربان باشید. شاید مهمتر از همه این موارد، کینتسوگی اهمیت دوست داشتن خود را به ما یادآور میشود. یک فنجان شکسته را نمیتوان به تنهایی درست کرد. پیش از آنکه این فنجان دوباره کامل شود، نیازمند عشق، مراقبت و توجه است. ما هم همینطور هستیم. وقتی سختی را تجربه میکنیم، این مراقبت، عشق و توجه است که ما و اطرافیان را به هم وصل میکند.
«ذهنوزندگیژاپنی» A Little Book of Japanese Contentments
معرفیکتابکوچکخوشیهایژاپنیاثر “اریننیئیمیلانگهرست”
«کتاب کوچک خوشیهای ژاپنی» نوشتۀ “ارین نیئیمی لانگهرست”است. او در این کتاب، در پی آن است تا به مخاطب آموزش دهد که چگونه میتوان با کمک فرهنگ و سنتهای ژاپنی زندگی شادتری داشت. هدف “لانگهرست” از نگارش این کتاب آشنایی مخاطب با آموزههای آیین و سنن ژاپنی است. قرار است خواننده در این کتاب درک و نگاهی متفاوت به زندگی داشته باشد. «کتاب کوچک خوشیهای ژاپنی» هم کتابی برای خودیاری است و هم خواننده را با ریزهکاریهای فرهنگ و حکمت ژاپنی آشنا میکند و دلایل تفاوت ژاپنیها با دیگر ملل و خاص بودنشان را توضیح میدهد. نویسنده در این کتاب روایت میکند که ژاپنیها، از اعصار کهن تا امروز، چطور و با چه نگرشی با زندگی رو به رو شدهاند و چگونه توانستهاند، دربرابر آنچه آدمی را مضطرب و سرگشته و نگران میکند و بحرانی را در زندگی انسان رقم میزند، اعتمادبهنفس و استقامت را در خود تقویت کنند و با شادمانی و نیرویی سرشار، که برگرفته از آموزههای کهنشان است، بر مشکلات مختلف زندگی روزمره فائق آیند. «کتاب کوچک خوشیهای ژاپنی» از مقدمه، سه بخش با عنوانهای "کوکورو (قلب و ذهن)، کارادا (بدن) و شوکانکا (شکلدادن به عادتها) و ده فصل تشکیل شده است. فصلهای دهگانۀ این کتاب عبارتند از: ایکیگای (انگیزش)، وابیسابی (زیبایی نقص و ناپایداری)، کینتسوگی (یافتن زیبایی در نقص و عدم کمال)، شینرینیوکو (تغذیه از طبیعت)، ایکهبانا (هنر گلآرایی)، تابهمونو (غذا)، اوچا (چای)، اونسن (چشمههای آب گرم و آبتنی)، خوشنویسی (خطاطی و سومیئه) و خانۀ ژاپنی.
کینتسوگی
هنر زندگی ژاپنی، گینتسوگی؛
کینتسوگی، به معنای «نازککاری طلایی»، به هنر تعمیر ظروف شکسته با لاک گردِ طلا اشاره دارد و ناظر به این ایده است که اشیاء هنگامی که میشکنند و دوباره کنار هم قرار میگیرند زیباتر میشوند و به اصل عدم کمال و پذیرا شدن کاستی ها می پردازد.
عشق: بی سر و سامانی من باران: خون زندگی بخش جنگل پرنده: حس خوب ازادی زندان: تنهایی اجباری درخت: نشان سر زندگی زمین چمن: فرش دست باف الهی دولفین: کودک بازیگوش دریا جنگل: گنج مخفی حیوانات
(تمرین دوره دوم شعر از کلاسهای مجازی استاد شاهین کلانتری )
تاریخچهماساژدرجهان ماساژ درمانی در تمدن غرب به یونان باستان برمیگردد. ۵۰۰ سال قبل از میلاد در یونان بقراط (پدر طب غربی)، از ماساژ نیز برای درمان استفاده میکرد. تا مدتها در کتابهای پزشکی، ماساژ و تمریندرمانی به یک معنا استفاده میشدند. سوئدیها این دو مفهوم را از هم جدا کردند. در سال ۱۸۱۳ در استکهلم اولین کالج آموزش ماساژ را تاسیس کردند. ماساژ سوئدی بر اساس آناتومی و فیزیولوژی به نام «پزشکی ژیمناستیک» است. این دانش در دانشگاه استکهلم به ثبت رسید.
در تهران قدیم، عبارت «مشت و مال» (تلفظ: مُشتُ مال) یکی از معادلهای قدیمی کلمهٔ «ماساژ» در فارسی امروزی است. به فردی که شغلش مشت و مال دادن بود نیز «مشت و مالچی» میگفتند. البته مشت و مال که بیشتر در زورخانهها اجرا میشد معنایش اخصّ از دلک ( نیک مالیدن) بود که بیشتر در گرمابهها انجام میشد؛ لذا هر دلاکی، مشت و مالچی نبود و بیشتر مشت و مالچی را کسی میدانستند که پس از ورزش پهلوانان را در زورخانه مشت و مال (یا ماساژ) میدهد تا کوفتگی و خستگی از بدنشان دور شود؛ لذا مشت و مالچی را بنا به امروز اگر بخواهیم معادلسازی کنیم ماساژور ورزشی میشود چرا که در ماساژ ورزشی نیز اجرای تکنیکها از ماساژهای معمولی و ریلکسی سنگین تر و عمیقتر میباشد.
کلمهٔ «دَلّاک» که قدیم در زبان فارسی متداول بود معادل کلمهٔ «ماساژور» در فارسی امروزی است. در ایران قدیم این عمل دلک به معنی “نیک مالیدن”و دلاک به معنی “تن مالنده” آنکه در حمام تن را مالش می دهد.
ماساژ (به فرانسوی: Massage) به دستکاری لایههای سطحی و عمیق عضلانی و بافت همبند با استفاده از تکنیکهای مختلف، به منظور افزایش عملکرد، کمک در روند درمان، و ترویج آرامش و آسایش است. ماساژ شامل فشار ثابت یا در حال حرکت یا لرزش، و کمک به حرکات مکانیکی بدن است که میتواند با دست، انگشتان، آرنج، زانو، ساعد و پاها انجام میشود. بافت هدف ماساژ، شامل عضلات، تاندونها، رباطها، فاسیا، پوست مفاصل، یا سایر بافت همبند، و همچنین رگهای لنفاوی، یا اندامهای دستگاه گوارش است.
کائنات وجودی واحد است. همهچیز و همهکس با نخی نامرئی به هم بستهاند. مبادا آه کسی را برآوری؛ مبادا دیگری را، به خصوص اگر از تو ضعیفتر باشد، بیازاری. فراموش نکن اندوه آدمی تنها در آن سوی دنیا ممکن است همه انسانها را اندوهگین کند. و شادمانی یک نفر ممکن است همه را شادمان کند.
انیمیشن چانگآن (Chang’an) یکی از آثار شاخص انیمیشنسازی چین است. و با روایتی حماسی و تصاویری خیرهکننده، مخاطب را به دل تاریخ و فرهنگ این کشور میبرد. این انیمیشن که در سال ۲۰۲۳ منتشر شد، با روایتی جذاب از دوستی عمیق دو شاعر بزرگ چینی، “لیبای” و “گائوشی” در خلال تحولات سلسله “تانگ”، توانسته نظر بسیاری از منتقدان و مخاطبان را به خود جلب کند.
داستان انیمیشن “چانگ آن” : داستانی از دوستی و وفاداری است. داستان “چانگآن” حول محور دوستی عمیق “لیبای” شاعر بلندآوازه و “گائوشی”، شاعری کمتر شناخته شده، میچرخد. این دو دوست صمیمی در طول سالها و در شرایط مختلف، همواره در کنار یکدیگر بودهاند و به یکدیگر وفادار ماندهاند. با این حال، تحولات سیاسی و اجتماعی سلسله “تانگ” و وقوع انقلاب، زندگی آنها را دستخوش تغییرات بزرگی میکند و آنها را در موقعیتهای دشواری قرار میدهد.
ویژگیهایبرجستهانیمیشن “چانگآن”: • انیمیشن خیرهکننده: یکی از برجستهترین ویژگیهای “چانگآن”، انیمیشن خیرهکننده و باکیفیت عالی آن است. طراحی شخصیتها، مناظر و صحنههای مبارزه با دقت و ظرافت بسیار بالایی انجام شده است. • موسیقی متن حماسی: موسیقی متن “چانگآن” با حال و هوای حماسی داستان همخوانی دارد و به جذابیت آن افزوده است. • روایت قوی: داستان “چانگآن”به خوبی روایت شده و مخاطب را از ابتدا تا انتها درگیر خود میکند. • شخصیتپردازی عمیق: شخصیتهای “چانگآن”به خوبی پرداخت شدهاند و مخاطب میتواند با آنها همذاتپنداری کند.
چرا باید “چانگآن”را تماشا کرد؟ • علاقهمندان به تاریخ چین: اگر به تاریخ چین و فرهنگ این کشور علاقهمند هستید، چانگ آن میتواند برای شما بسیار جذاب باشد. • علاقهمندان به انیمیشنهای تاریخی: “چانگآن”یک نمونه بسیار خوب از انیمیشنهای تاریخی است که با دقت و ظرافت ساخته شده است. • علاقهمندان به داستانهای دوستی و وفاداری: داستان دوستی “لیبای” و “گائوشی”، یکی از جذابترین بخشهای “چانگآن”است. در کل، “چانگآن” یک اثر هنری ارزشمند است که با روایتی جذاب، تصاویری خیرهکننده و موسیقی متن حماسی، تجربه تماشای آن را به یک لذت ناب تبدیل میکند.
ژانر انیمیشن “Chang An“ درام، تاریخی و ماجراجویی است. تاریخ اکران انیمیشن “ چانگآن “ در سینماهای چین ۸ جولای ۲۰۲۳ ، (۱۷ تیرماه ۱۴۰۲) بود و با فروش فوقالعاده ۲۵۰ میلیون دلار، دومین فیلم انیمیشنی پرفروش در چین است. این انیمیشن با مدت زمان ۱۶۸ دقیقه، دومین فیلم انیمیشنی طولانی چینی، پس از انیمیشن In This Corner of the World” (2016)” است.
در مجموع ۴۸ شعر از شاعران مختلف دوره “ تانگ”در این انیمیشن شنیده میشوند. این انیمیشن با تصاویر زیبا و رنگ های بسیار، نه تنها مورد علاقه کودکان و نوجوانان بود که بزرگسالان هم تحت تاثیر خودش قرار داد.
فقط در آینده دنبال بهشت و جهنم نگرد. هرگاه بتوانیم یکی را بدون چشمداشت و حساب و کتاب و معامله دوست داشته باشیم، در اصل در بهشتیم. هرگاه با یکی منازعه کنیم و به نفرت و حسد و کین آلوده شویم، با سر به جهنم افتادهایم.
شاطر عباس صبوحی قمی (زاده ۱۲۵۷ ه.ق درگذشته ۱۳۱۵ ه.ق) از شاعران توانمند دوره قاجار بودهاست.
شاطر عباس فرزند محمدعلی در تاریخ ۱۲۵۷ قمری در قم متولد شد و در این شهر به شغل نانوایی اشتغال داشت. بعدها به تهران آمد و تا پایان عمر در این شهر زیست. علاقهاش به شعر و شاعری او را به شنیدن و حفظ کردن اشعار و غزلیات شعرای پیشین واداشت. همین امر یک مبدأ عالی و سرچشمهٔ الهام بخش برای شاعری او قرار گرفت. معروف است که وقت پختن نان نویسندهای را کنار خود مینشانده و در ضمن کار شعر میسروده و نویسنده یادداشت میکرده است. وفات او در سال ۱۳۱۵ قمری بودهاست.
در مورد تحصیل شاطر عباس برخی بر این عقیدهاند که او فردی بیسواد بوده است، اما برخی دیگر معتقدند که شاطر عباس در دوران کودکی در مکتب خانه سواد نوشتن و خواندن را آموخته و با توجه به اشعاری که سروده و ذوق و صناعاتی که در آن به کار برده حداقل از اطلاعات و مطالعات لازم برای سرودن شعر برخوردار بودهاست؛ لذا نمیتوان گفت وی بیسواد بودهاست.
اولین بار دیوان اشعار این شاعر در سال ۱۳۶۲ شمسی توسط انتشارات پاسارگاد منتشر شد، بار دوم در زمستان ۶۸ توسط انتشارات نسل دانش، و هماکنون با پژوهش و بررسیهای بیشتر و افزودن آخرین یافتههای جدید دربارهٔ این شاعر توسط انتشارات علم در سال ۹۱ منتشر شدهاست. علاوه بر این دیوان این شاعر چندین بار همراه با اسم دیوان اشعار کفاش خراسانی چاپ شدهاست نسخه خطی این کتاب با شماره ثبت ۴۸۵۷۱۴ در کتابخانه شماره یک مجلس نگهداری میشود.دیوان شاطرعباس شامل «غزلیات»، «مسمطات» «رباعیات» و «دوبیتیها» است. شعر زیر نمونهای از اشعار این شاعر است. که انعکاس واژه ها در آخر هر مصرع شعر را دلنشین کرده است.
(بت عیار) کی روا باشد که گردد عاشق غمخوار خار در ره عشق تو اندر کوچه و بازار زار در جهان عیشی ندارم بی رخت ای دوست دوست جز تو در عالم نخواهم ای بت عیار یار از دهانت کار گشته بر من دلتنگ تنگ با لب لعل تو دارد این دل افکار کار هر چه میخواهی بکن با من تو ای طناز ناز گر دهی یک بوسه ام زان لعل شکربار بار ساقیا زآن آتشین می ساغری لبریز ریز تا به مستی افکنم در رشته ی زنّار نار مطربا بزم سماع است و بزن بر چنگ چنگ چشم خواب آلودگان را از طرب بیدار دار ای (صبوحی) شعر تو آرد به هر مدهوش هوش خاصه مدهوشی که گوید دارم از اشعار عار
به جای عکست در دیوار اتاقم باید ساعتی بنشانم که زمان آمدن به پیش تو را با تیک تیک هاش فریاد کند و آهسته بگوید دیری نمی پاید که تو هم در کوزه خواهی افتاد مثل همان خیاط.
سال های اول که در دیویس بودم معنی هالوین را نفهمیدم. بنظرم چون بچه کوچک نداشتم، هیچ شور و نشاطی هم با این مراسم در من ایجاد نشد. یه چیزی شبیه مراسم قاشق زنی در شب چهارشنبه سوری ایران، بنظرم آمد. اما ده سال بعد که با سه فرزندم به دیویس رفتم ، تازه متوجه این همه شور و نشاط در جشن هالوین شدم.
در مدرسه فرزندانم روز هالوین هرکس با یک لباس عجیب و غریب آمده بود. البته از چند روز قبل همه در تهیه و تدراک، این جشن خنده دار، و جالب بودند. با ساختن و یا خرید ماسک های جور واجور خنده دار و مضحک ،یا زشت و وحشت آور، به این جشن شور و هیجان و دلهره اضافه میکنند.
دخترم لیلا لباس عروس پوشید ومثل فرشتههای کارتونی با دو بال زیبا که بچه ها در مدرسه ساخته بودند که به بازوهایش بسته می شد ، به مدرسه رفت . او دوست داشت همانند فرشته بال های نقرهای داشته باشد. پسرم امیرحسن خیلی دوست داشت مثل شخصیتهای لاکپشت های کارتون “نینجای”بشود. ولی بعدن با رنگ آمیزی صورتش، مرد عنکبوتی شد. علی از دو تا صورتک زشت که پدرش خریده بود، با یکی از آنها که به صورتش زد، شبیه آدمای بد فیلم ها شد، و به مدرسه رفت.
در روز هالوین مدرسه دولفین ها عجیب تماشایی بود. هر کدام از بچه ها خودشان را به یک شخصیت کارتونی محبوبشان در آورده بودند. گاهی هم به شکل آدم های بد در فیلم ها وحشت آور خودشان را گریم و رنگ امیزی کرده بودند. حتی معلم ها هم هر کدام جوری آرایش و تزیین کرده بودند که آدم فکر میکرد آنها هم دانش آموزان مدرسه هستند.
امسال ( سال ۱۳۷۱) عصر هالوین، در دانشگاه دیویس در سالن بزرگ نمایش، زشت ترین صورت را به مسابقه و تماشا گذاشته بودند. با موسیقی که توسط دانشجویان نواخته می شد، همراه بود. آنها با رای دادند به نفر اول تا سوم به زشت ترین و وحشتناک ترین چهره جایزه می دادند. علی با صورتک زشت و کریه اش به بالای صحنه رفت، و برنده شد. چقدر لحظات خنده دار و شادی آوری بود برای همه کسانی که به جشن هالوین دانشگاه دیویس آمده بودند. دانشجو ها هم هر کدام به یک شخصیت کارتونی و یا هنرپیشه در آمده بودند. حتی بعضی خودشان را بصورت شکلاتهای معروف و آبنباتهای شناخته شده در آورده بودند. بعضی دانشجویان لباس هایی شبیه هنرپیشه ها و شخصیت های کارتونی و حتی شبیه حیوانات و اشیاء پوشیده بودند و با گریم های عجیب و غریبی که کرده بودند دقیقن شبیه همان شخصیت شده بودند. در گوشه این سالن چند دانشجو رشته هنر و گریم روی دست و صورت کودکان و بزرگسالان طرح هایی را می کشیدند. بعد دسته دسته بچه ها با دوستانشان به خانه های همسایه هاشان در محله خودشان میرفتند و در میزدند. و صاحبخانه هم به آنها شکلات و شیرینی میدادند. البته همه از قبل آماده این مراسم بودند.
«هالووین (Holloween)مخففهالووزایونینگ (Hallows' Evening) بهمعنایشبقدیسان،جشنیاستکهدر۳۱اکتبرودرشامگاهروز،همهقدسینازآیینهای “مسیحیتغربی”برگزارمیشود. هالووینروزاولمراسم “سهروزهآلهالوتاید” استکهمناسبتیدرتقویمکلیسابرایبزرگداشتیاددرگذشتگان،ازجمله “قدیسانوشهیدان مسیحی”و دیگر مؤمنان به رحمت خدا رفتهای، می باشد.»