🔷از «اسلام کراواتی» تا «اسلام حجاب و ریش»!🔶 تنها ملتهای بزرگ هستند که فاجعههای بزرگ به بار میآورند، باور ندارید به تاریخ بنگرید: روسیه (کمونیسم، ۱۹۹۰-۱۹۱۷)، ایتالیا (فاشیسم، ۱۹۴۵-۱۹۲۲)، آلمان (نازیسم، ۱۹۴۵-۱۹۳۲)، اسپانیا (فالانژیسم، ۱۹۷۵-۱۹۳۶)، چین (کمونیسم، ۱۹۴۹ تا ؟)، ایران (اسلامیسم، ۱۳۵۷ تا ؟). همهٔ این کشورها زمانی شاهنشاهیهایی بزرگ بودهاند. با این همه قضیهٔ «ایران» با همهٔ این کشورها و ملتهای دیرینه و نامدار متفاوت است. «ایران ۵۷» هیچ شباهتی از نظر اقتصادی یا سیاسی به این کشورها نداشت. پس چرا در ایران «انقلاب» شد؟
تصور کنید اگر پیش از سال ۵۷ به جای «کودتای کمونیستی» در افغانستان طالبانی ظهور میکرد و اعلام «امارت اسلامی» و برپایی «حکومت آخوندی» میکرد و به اجرای احکام شریعت و منع تحصیل دختران و تحمیل حجاب و ریش میپرداخت یا در پاکستان که نام «جمهوری اسلامی» هم بر خود داشت در همان هنگام نخست وزیری ذوالفقار علی بوتو (که در همان دوران شاه ایران به دست ضیاء الحق اعدام شد و شاه ایران هم نتوانست برای او پادرمیانی کند!) شاهد برپایی دادگاههای «شریعت» و بگیر و ببندهای «حجاب» و «قطع دست و پا و سنگسار و تازیانه» و دیگر چیزها بودیم یا در عراق و سوریه و مصر «اخوانالمسلمین» یا «القاعده» و «داعش» حرکتی میکردند و قدرت را به دست میگرفتند و نمایشی از «اسلام ادعایی» خود به دست میدادند، آیا باز هم امکان داشت «انقلابی اسلامی» در ایران صورت گیرد؟ یا تصور کنید «اتحاد جماهیر شوروی» به جای سال ۱۹۹۰ سال ۱۹۷۷ از هم میپاشید و تجزیه میشد و تشت رسوایی بلوک شرق و چین و کوبا هم در همان سالها از بام فرومیافتاد آیا باز جایی برای «ناکجاآبادهای خرابآبادی» و روشنفکران سینهچاک آنها بود؟ یا تصور کنید مفاهیمی همچون «جامعهٔ شهروندی» و «مردمسالاری» و «حقوق بشر» و «حقوق شهروندی» و دیگر مفاهیمی که پس از برافتادن اتحاد جماهیر شوروی از آنها اعادهٔ حیثیت شد در همان دهههای ۷۰ یا ۸۰ هم اینقدر خریدار داشت، چه میشد؟
«زمان» همهٔ ما را میکشد و میخورد و میبلعد. چون همیشه پیش از آنکه فکرش را کرده باشیم سر میرسد و ما را غافلگیر میکند و تازه آنگاه میفهمیم که کار از کار گذشته است. پس بهتر است ما قربانیان «حادثه» این بار بگوییم چگونه شد که به دام این بلا گرفتار شدیم و این «فتنهٔ آخرالزمان» از کجا برخاست؟
«انقلاب ۵۷ ایران» که بعدها «انقلاب اسلامی» نام گرفت در زمینه و زمانهای پدید آمد که سینمای هالیوود و اروپا به پیروی از آثار رماننویسان و شاعران متعهد و آزادیخواه در آن دوران فیلمهای انقلابی به طرفداری از جنبشهای وطنپرستان اروپایی برضد «فاشیسم ایتالیایی» و «نازیسم آلمانی» و «انقلاب مکزیک» یا «جنگهای داخلی اسپانیا»، یا «لورنس عربستان» یا «گاندی» میساختند، و «گاندی» و «نهرو» و «چهگوارا» و «فیدل کاسترو» و «لومومبا» و «آلنده» و «عرفات» و مبارزان استعمارستیز «الجزایر»، «هند»، «فلسطین»، «کنگو» و دیگر کشورهای افریقایی و امریکای لاتین از «انقلاب» و «جنگ چریکی» ارزشهایی انسانی و والا و مقدس و راهی برای «رهایی» از «استعمار» و نویدی برای «آینده»ای بهتر میساختند. «انقلاب» و «شخصیتها»ی انقلابی و مبارز آرمان نسلهایی را میساختند که سودای جهانی بهتر را در سر میپروراندند، اما هرگز نمیدانستند و در خیال نیز تصور نمیکردند که «کوبا» و «الجزایر» چه بودند و چه شدند، و هند و پاکستان چه بودند و چه شدند، یا کشورهای کمونیستی اروپای شرقی و شوروی و چین و کره شمالی، چه نظامهایی هستند و کشوری به نام «ایران» که اکنون در آن زندگی میکنند چه هست و چه خواهد شد! گسترش تلویزیون و نمایش تظاهرات دانشجویان انقلابی و معترض در کشورهای مردمسالار و آزاد جهان خود سرمشقی بود برای یادگیری «اعتراض به دولت» در کشورهایی که چیزی به نام «تظاهرات آزاد ضددولتی» را هرگز به چشم خود ندیده و نداشته بودند. تلویزیون «زمان شاه» نیز از پخش فیلمهای انقلابی امریکایی و اروپایی و تظاهرات دانشجویان دیگر کشورها باکی و پروایی نداشت و نمیدانست که نسل جدید میتواند از همینها تقلید کند و کرد!
اسلامی که در «ایران پیش از ۵۷» به نام «اسلام انقلابی» یا «فرهنگی» یا «علمی» ساخته شد، نه «اسلام فقاهتی و حوزوی» بلکه اسلام دانشجویان ایرانی در اروپا و امریکا، و به ویژه فرانسه، بود که از همان نخستین سالهای اعزام دانشجویان ایرانی به اروپا از همان آغاز ۱۳۰۰ شکل گرفته بود.
👇👇👇