🔷شهبانو فرح دیبا ـ پهلوی🔶 یکی از تفاوتهایی که مورخان غربی در مقایسهٔ شرق اسلامی با غرب مسیحی از آن یاد میکنند این است که هرگز در شرق اسلامی زنی به پادشاهی نرسیده است و از این نظر شرق هیچگاه ملکههایی همچون ملکهٔ سوئد کریستینا (۱۶۸۹-۱۶۲۶) و کاترین کبیر (۱۷۹۶-۱۷۶۲) در روسیه و ویکتوریا (۱۹۰۱-۱۸۳۷) و الیزابت دوم (۲۰۲۲-۱۹۲۶) در انگلستان نداشته است. ملکههای اسلامی همواره همسر پادشاه بودهاند و نه پادشاهی مستقل، همچون کریستینا، که خود وارث تاج و تخت پدر شده باشند و حتی حاضر به ازدواج هم نشده باشند! ــــ کریستینا همان ملکهای است که با دکارت مکاتبه داشت و او را به استکهلم فراخواند تا به او فلسفه بیاموزد. اما با مجبور کردن فیلسوف کمبُنیه به تدریس در نخستین ساعتهای صبح، سلامتی او را در هوای سرد استکهلم به خطر انداخت و ناخواسته سبب مرگش از ذاتالریه شد!
تأثیرگذاری شهبانوها، آنگاه که خود بهطور مستقل در قدرت بودهاند، در اصلاحات اجتماعی و سیاسی بسیار بوده است و از این حیث در گذار از «سنّت» به «عصر جدید» سهم بسیار داشتهاند. فرح دیبا در مقام همسر پادشاه، در میان شهبانوهای ایرانی زنی منحصر به فرد بوده است و به زنان اغواگر و شهوتپرست و دسیسهگر درباری دورههای پیشین هیچ شباهتی نداشته است، و تأثیری که در رشد و اعتلای فرهنگ و هنر ایران داشته است نمیباید هرگز از خاطر برود. از نظر برخی هواداران خاندان پهلوی شاید او در برافتادن این خاندان بیش از همه تأثیرگذار بوده است، چون بیش از اندازه به «روشنفکران» اعتنا کرده است یا روشنفکرانی را به سوی خود جلب کرده است و از آنان حمایت کرده است که بیش از آنکه «سیاستشناس» و «واقعگرا» بوده باشند «عارفمسلک» و «رومانتیک» و «خیالباف» بودهاند.
باری، در این باره میشاید و میباید بیشتر اندیشید که چرا و چگونه شاه و روشنفکران کشور را به سوی «انقلاب» سوق دادند و کشوری را از اوج رفاه و آبادانی، دست کم در شهرها (روستاها و مناطق محروم البته رها شده بودند)، به حضیض ذلت و ویرانی فرو بردند. آخرین شاه ایران، با همهٔ انتقادهایی که به او وارد است، با همهٔ مستبدان و دیکتاتورهایی که در خاورمیانه و امریکای لاتین و افریقا در آن روزگار بودند فرق داشت و کارنامهٔ او و همسرش هرگز با آنان قابل مقایسه نیست. فقط کافی است تعداد کشتهشدگان و زندانیان سیاسی در تمام دوران ۵۰ سالهٔ پهلوی را با دوران پس از «انقلاب اسلامی» مقایسه کنید یا آنچه صدام و قذافی و اسدها و دیگران بر سر مردم و کشورشان آوردند. این مقایسهای است که میباید انجام شود تا روشن شود چرا نخستین «انقلاب ایدئولوژیک» جهان و خاورمیانه در کشوری انجام شد که نظام سیاسی و دولت آن دست کم هیچ مشکلی در رتق و فتق امور زندگی روزانه مردم نداشت!
از نظر من، سخنان دکتر عباس میلانی دربارهٔ فرح دیبا درست و متین و شایسته است و به دستاوردهای فرح دیبا در شهرسازی میباید به ساختن فرهنگسراها و موزههای هنری نیز اشاره کرد که چهرهٔ شهرهایی مانند تهران را به کل دگرگون کرد. برای من تهران پیش از ۵۷ شهری رویایی بود. من به فرح پهلوی درود میفرستم و او را مایهٔ سربلندی و افتخار ایران میدانم.
چهارشنبه، ۲۸ آذر، ۱۴۰۳
@fallosafahmshk