🔷مگر زنجیر مویی گیردم دست!🔶 گاهی احساس میکنیم همچون پر کاهی یا برگی خشکیده در باد شناوریم و افتان و خیزان به هر سو رهسپاریم. آرزو میکنیم کاش چیزی مییافتیم تا به آن چنگ بیندازیم و در برابر تندباد حوادث بایستیم و از جا کنده نشویم! عشقها و تعلقات و دلبستگیهای ما همین «زنجیرهای خودخواسته»ای اند که با دل و جان مییابیم و ما را استوار میکنند و به ما ریشه میدهند. آنگاه است که پی میبریم زندگی همهٔ ما «به مویی بند» است یا «بسته به مویی» است. ما را از این زلفهای تابدار خلاصی مباد که رستگاری و رهایی در همین گیسوان پریشان در باد است! جمعیت خاطر ما در همین زلفهای پریشان در باد است، پس پریشانتر باد!
دوشنبه، ۲۶ آذر، ۱۴۰۳
@fallosafahmshk