🔷 از «چه» و «فیدل» چه مانده است؟
🔶 در طی سه یا چهار دهه، از ۱۹۵۹/۱۳۳۸، به بعد و حتی تا همین اواخر شاید کسی از میان رهبران سیاسی جهان به اندازهٔ فیدل کاسترو و همرزم او چهگوارا محبوب نویسندگان و شاعران و حتی فیلسوفان نبود، از سارتر گرفته تا مارکز. در توصیف اندیشههای او، در سادهزیستی او، چهها که نگفتند. تصور این بود که دوتا آدم درسخوانده و دانشگاهرفته و کتابخوانده همراه با جمعی دیگر از دانشجویان حکومت نظامی باتیستا (۱۹۵۹-۱۹۵۲) را با حملهای برقآسا و با بیاعتنایی یا همراهی مردم سرنگون کردند و اکنون میتوانند طرح حکومت و جامعهای را بر پهنهٔ زمین دراندازند که «سرمشق» همهٔ انقلابهای جهان شود.
کوبا از همان نخستین روز پیروزیاش «صدور انقلاب» را آغاز کرد، نخست با الهامبخشی که بسیار قویتر بود و بعد با اقدامات عملی، همچون صدور پزشک و مستشار و اسلحه، به مناطقی از امریکای لاتین و بعد افریقا و خاورمیانه، از اریتره تا یمن. تا یکی دو دهه به نظر میآمد که کوبا در زمینهٔ نشر کتاب و تحصیلات عالی و ورزش و سینما و شایستهسالاری یا نخبهسالاری پیشرفتهای شایانی کرده است و اینها گواهانی بودند بر اینکه «انقلاب» میتواند تغییر پدید آورد و وضع مردم و کشور را بهبود بخشد. اما هرچه گذشت معلوم شد که حکومت یکنفره فیدل کاسترو، حتی اگر او تمام عمر همان لباس سادهٔ نظامی و چکمه، را هم به پا داشته باشد چندان هم کارآمد نبوده است و اگر در یکی دو دههٔ نخست نسل اول انقلاب اهتمامی بلیغ به «پیشرفت» و «توسعه» از خود نشان دادند این «شور و شوق» رفته رفته کاستی گرفت و حکومت تقریباً تمام عمر کاسترو (۴۹ سال، از ۱۹۵۹ تا ۲۰۰۸) و برادرش رائول همچون «ولایت» پدری مستبد کودکانی خنگ و ابله برجای گذاشت.
بیشک، بزرگترین و بدترین میراث حکومتهای «ولایی» و «پدرسالار» و «مقتدر» و «جبار» نابود کردن «فردیت» و تواناییهای فردی و پدید آوردن افراد مطیع و موذی و دودوزهباز و منفعتطلبی است که میراث خانوادگی را نیز به باد میدهند، کشور که جای خود دارد. «دیکتاتوری» انقلابی و غیرانقلابی، ولایی، پدرسالارانه، جبارانه، روشناندیش، یا تاریکاندیش، دینی یا سکولار، پادشاهی یا آخوندی ندارد، هرچند دیکتاتوریهای آخوندی و کمونیستی و فاشیستی از همه بدتر است.
خیرخواهترین دیکتاتورها هم اگر کشور را چند روزی به پیشرفت برسانند، باز به دلیل بیبهره گذاشتن نسلهای آینده از اندیشه و تجربه و آزمون و خطا و گردش قدرت و نابود کردن سلسله مراتب اجتماعی بر اساس کار و اندیشه و شایستگی چیزی بر جای نمیگذارند. برافتادن شاهنشاهیها و امپراتوریهای بزرگ و باشکوه گذشته گواهی است بر این مدعا.
دوشنبه ۳۰ مهر، ۱۴۰۳
@fallosafahmshk