✏فقط شعر و غزل 📋

#حسین_منزوی
Канал
Логотип телеграм канала ✏فقط شعر و غزل 📋
@faghatsheroghazalПродвигать
8,17 тыс.
подписчиков
24
фото
3
видео
880
ссылок
زیباترین اشعار عاشقانه شاعران ایران را در این کانال بیابید... بیش از ۷ هزار نفر از هواداران ترانه __ غزل و شاعران مطرح کشور عضو این کانال هستند... #فقط_شعر_و_غزل faghatsheroghazal@ ارتباط با گردآورنده و مدیر کانال: @saeidrajabpour Admin:
كدام عید و كدامین بهار؟ با چه امید؟
كه با نبود تو نومیدم از رسیدن عید

تو نرگس و گل‌سرخ و بنفشه‌ای ورنه
اگر تو باغ نباشی گلی نخواهم چید

به زینت سرگیسوی تو نباشد اگر
شكوفه‌ای ز سرشاخه‌ای نخواهم چید

نفس مبادم اگر در شلال گیسوی تو
كم از نسیم بود در خلال گیسوی بید

به آتش تو زمان نیز پاک شد ورنه
بهار اگر تو نبودی پلشت بود و پلید

نه هرمخاطب و هرحرف و هرحدیث خوش است
كه جز تو با دگرم نیست ذوق گفت و شنید

ز رمز و راز شكفتن اشارتی نگفت
كسی كه از دهنت طعم بوسه‌ای نچشید

چه كس كشید ز تو دست و سر نكوفت به سنگ؟
چه كس لبت نگزید و به غبن لب نگزید؟

چگونه دست رسد با زمان به فرصت وصل
مرا به مهلت اندک تو را به عهد بعید؟

#حسین_منزوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۷۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
خیال خام پلنگ من به سوی ماه جهیدن بود
و مـاه را زِ بلندایش به روی خاک کشیدن بود

پلنگ من ـ دل مغرورم ـ پرید و پنجه به خالی زد
که عشق ـ ماه بلند من ـ ورای دست رسیدن بود

گل شکفته ! خداحافظ، اگرچه لحظــه دیـــدارت
شروع وسوسه‌ای در من، به نام دیدن و چیدن بود

من و تو آن دو خطیـم آری، موازیــان به ناچاری
که هردو باورمان ز آغـاز، به یکدگــر نرسیدن بود

اگرچه هیچ گل مرده، دوباره زنده نشد امّا
بهار در گل شیپـوری، مدام گرم دمیدن بود

شراب خواستم و عمرم، شرنگ ریخت به کام من
فریبکــار دغل‌پیشه، بهانه ‌اش نشنیـدن بود

چه سرنوشـت غم‌انگیزی، که کرم کوچک ابریشم
تمام عمر قفس می‌بافت، ولی به فکر پریدن بود

#حسین_منزوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۷۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
ای بی‌تو دلِ تنگم بازیچه‌ی توفان‌ها
چشمان تب آلودم باریکه‌ی باران‌ها

مجنون بیابان‌ها افسانه‌ی مهجوری‌ست
لیلای من اینک من: مجنون خیابان‌ها

آویخته‌ی دردم، آمیخته‌ی مردم
تا گم شوم از خود، گم، در جمع پریشان‌ها

آرام نمی‌یارد، گویی غم من دارد
آن باد که می‌زارد در تنگی دالان‌ها

با این تپش جاری تمثیل من است آری
این بارش رگباری بر شیشه‌ی دکان‌ها

با زمزمه‌ای غم‌بار تکرار من است انگار
تنهاییِ فوّاره در خالیِ میدان‌ها

در بسترِ مسدودم با شعرِ غم‌آلودم
آشفته‌ترین رودم در جاری انسان‌ها

دریاب مرا ای دوست، ای دست رهاننده
تا تخته برم بیرون از ورطه‌ی توفان‌ها

#حسین_منزوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۷۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
در دست گلی دارم، اینبار که می آیم
کانرا به تو بسپارم، اینبار که می آیم

در بسته نخواهد ماند، بگذار کلیدش را
در دست تو بسپارم، اینبار که می آیم

هم هرکس و هم هر چیز،جز عشق تو پالوده است
از صفحه‌ی پندارم، اینبار که می آیم

خواهی اگرم سنجی،می سنج که جز مهرت
از هرچه سبکبارم، اینبار که می آیم

سقفم ندهی باری،جایی بسپار،آری
در سایه دیوارم، اینبار که می آیم

باور کن از آن تصویر، آن خستگی،آن تخدیر
بیزارم و بیزارم، اینبار که می آیم

دیروز بهل جانا!با تو همه از فردا
یک سینه سخن دارم، اینبار که می آیم

#حسین_منزوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
تـــــو ایستـــاده ای  امّـــا  تـوان دم زدنت نیست
خموشی ات همه فریاد وخودبه لب سخنت نیست

چـــــه تلــــــخ خورده ای از دست روزگار کــه دیگر
چنان گذشته ی شیرین، لب شکر شکنت نیست

چــــه جای غـــم کـــه ندارم تو را که در نظر من
سعادتی به جهان مثل دوست داشتنت نیست

چگونه می سپری تن بــــه بوسه هـــای رقیبم
نشانه بوسه ی من در کدام سوی تنت نیست؟

من از تـــــو اصل تــــو را برگزیده ام کـــــه همیشه
دلت مراست – تو خود گفته ای – اگر بدنت نیست

چنین که عطر تنت ره به هر نسیم گرفته است
تو با منــــی و نیــــازی به بـــوی پیرهنت نیست

#حسین_منزوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
چنان گرفتـــــــــــــه ترا بازوان پیچکی ام
 که گویی از تو جدا نه که با تو من یکی ام

نه آشنایی ام امـــروزی است با تو همین
کـــه می شناسمت از خوابهای کودکی ام

عروسوار خیـــــــــــــــال منی که آمده ای
دوباره باز به مهمانی عروســـــــــــــکی ام

همین نه بانوی شــــعر منی که مدحت تو
به گوش می رسد از بانگ چنگ رودکی ام

نسیم و نخ بده از خاک تا رهــــــــــا بشود
به یک اشــــــــــــــاره ی تو روح بادباکی ام

چه برکـــه ای تو که تا آب، آبی است در آن
شنـــــــاور است همه تار و پود جلبکی ام

به خون خود شوم آبروی عشــــــــــق آری
اگر مدد برســـــــــــــاند سرشت بابکی ام

کنــــــــار تو نفسی با فراغ دل بکـــــــشم
اگر امــــــــــان بدهد سرنوشت بختکی ام

#حسین_منزوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
زبـــاغ پیرهنت چون دریچـــه ها واشد
بهشت گمشده پشت دریچه پیدا شد

رهــا زسلطه پاییـز در بهــــار اطاق
گلی به نام تو در بازوان من وا شد

به دیدن تو همه ذره های من شد چشم
و چشــم ها همه سر تا به پا تماشا شد

تمــام منظره پوشیده از تـو شد یعنـی
جهان به چشم دل من دوباره زیبا شد

زمانه ریخت به جامم هر آنچه تلخانه
بــه نام تـــو كـه در آمیختم گوارا شد

فرشته ها ، تو و من را بهم نشان دادند
میان زهــــره و مـــاه از تو گفتگوها شد

تنت هنوز به اندازه ای لطافت داشت
كـه گل در آینه از دیدنش شكوفا شد

شتاب خواستنت این چنین كه می بالد
به دوری تـــو مگر می توان شكیبا شد؟

امید وار نبــــودم دوبــــاره از دل تـو
كه مهربان بشود با دل من اما شد

دوبـــاره طوطیک شوكرانــــی شعرم
به خند خندِ شیرین تو شكرخا شد

قرارنامه ی وصل من و تــــو بود آنكه
به روی شانه تو با لب من امضا شد

#حسین_منزوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
ای چشم هات، مطلع زیباترین غزل!
با این غــــزل، تغـــــزل من نیز مبتذل

شهدی که از لب گل سرخ تو می مکم
در استحاله جای عسل، می شود غزل

شیرینکم!به چشم و به لب خوانده ای مرا
تـا دل ســـوی کدام کشد قنــــد یا عسل؟

ای از همـــــه اصیـــل تـــــر و بـــی بدیل تـر
وی هر چه اصل چون به قیاست رسد، بدل

پر شد ز بی زمان تو، در داستان عشق
هر فاصله کــــه تا بـــه ابد بــــود، از ازل

انگار با تمـــام جهـــــان وصل مــی شوم
در لحظه ای که می کِشَمت تنگ در بغل

من در بهشتِ حتم گناهم، مرا چه کار
بـــا وعده ی ثواب و بهشتـان محتمل؟

#حسین_منزوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
بانـــــوی اساطیر غـــــزل های من اینست
صد طعنه به مجنون زده لیلای من اینست

گفتم كــــه سرانجـــام بـــه دریـــا بزنم دل
هشدار دل! این بار ، كه دریای من اینست

من  رود  نیاسودنــم  و  بودن  و  تا  وصــل
آسودگی ام نیست كه معنای من اینست

هر جا كه تویی مركز تصویر من آنجاست
صاحب نظرم علـــم مرایـــای من اینست

گیرم كه بهشتم به نمازی ندهد دست
قد قامتـی افراز كـه طوبای من اینست

همراه تـــو تــــا نـاب ترین آب رسیدن
همواره عطشناكی رؤیای من اینست

من در تو به شوق و تو در آفاق به حیرت
نایـــاب ترین فصل تماشــای من اینست

دیوانه بـــه سودای پـــری از تو كبوتر
از قاف فرود آمده عنقای من اینست

خــرداد تــــو  و آذر من بگـــذر و بگـذار
امروز بجوشند كه سودای من اینست

دیــر است اگـــر نـــه ورق بعدی تقویم
كولاكم و برفم همه فردای من اینست

#حسین_منزوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
شهر منهای وقتی که هستی
حاصلش برزخ خشک و خالی
جمــــع آیینه ها  ضرب در تـــو
بـی عدد صفر  بعد  از  زلالی

می شود گل در اثنای گلزار
می شود کبک در عین رفتار
می شود آهـــویی در چمنزار
پای تـــو ضرب در باغ قالی

چند برگی است دیوان ماهت
دفـتــــر شـعــــرهـــای سیــاهت
ای که هر ناگهان از نگاهت
یک غزل می شود ارتجالی

هرچه چشم است جز چشم هایت
سایه وار است و خود در نهایت
مــی کند  بـــر  سبیل  کنایت
مشق  آن  چشـــم های  مثـــالی

ای طلسم عددها به نامت
حاصل جزر و مدها به کامت
وی ورق خورده احتشامت
هرچه تقویم فرخنده فالی

چشم واکن کـــه دنیا بشورد
موج در موج دریا بشورد
گیسوان باز کن تا بشورد
شعرم از آن شمیم شمالی

حاصل جمـــع آب و تن تو
ضرب در وقت تن شستن تو
این سه منهای پیراهن تو
برکه را کرده حالی به حالی

#حسین_منزوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۶۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
چگونه بال زنم تا به ناکجا که تویی
بلندمی پرم اما ، نه آن هوا که تویی

تمام طول خط از نقطه ی که پر شده است
از ابتدا که تویی تا به انتها که تویی

ضمیر ها بدل اسم اعظم اند همه
از او و ما که منم تا من و شما که تویی

تویی جواب سوال قدیم بود و نبود
چنانچه پاسخ هر چون و هر چرا که تویی

به عشق معنی پیچیده داده ای و به زن
قدیم تازه و بی مرز بسته تا که تویی

به رغم خار مغیلان نه مرد نیم رهم
از این سفر همه پایان آن خوشا که تویی

جدا از این من و ما و رها ز چون و چرا
کسی نشسته در آنسوی ماجرا که تویی

نهادم اینه ای پیش روی اینه ات
جهان پر از تو و من شد پر از خدا که تویی

تمام شعر مرا هم ز عشق دم زده ای
نوشته ها که تویی نانوشته ها که تویی

#حسین_منزوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
🌹🌹
به غیر از آینه، کس روبه‌روی بستر نیست
و چشم آینه جز ما به سوی دیگر نیست

چنان در آینه خورده گره تنم به تنت
که خود، تمیزِ تو و من ز هم میسر نیست

هزار بار کتاب تن تو را خواندم
هنوز فصلی از آن کهنه و مکرر نیست

برای تو همه از خوبی تو می گوید
اگرچه آینه چون شاعرت سخنور نیست

ولی از آینه چیزی مپرس از من پرس
که او به راز تنت از من آشناتر نیست

تن تو بوی خود افشانده در تمام اتاق
وگرنه هیچ گلی این چنین معطر نیست

به انتهای جهان می رسیم در خلئی
که جز نفس نفس، آنجا صدای دیگر نیست

خوشا رسیدن با هم که حالتی خوش‌تر
ز حالت تو در آن لحظه های آخر نیست

#حسین_منزوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید...    👇👇👇
@faghatsheroghazal
آسمان ابریست از آفاق چشمانم بپرس
ابر بارانی ست از اشک چو بارانم بپرس

تخته دل در کف امواج غم خواهد شکست
نکته را از سینه سرشار توفانم بپرس

در همه لوح ضمیرم هیچ نقشی جز تو نیست
آنچه را میگویم از آیینه جانم بپرس

آتش عشقت به خاکستر بدل کرد آخرم
گر نداری باور از دنیای ویرانم بپرس

#حسین_منزوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
مژگان به هم بزن كه بپاشی جهانِ من
كوبی زمینِ من، به سرِ آسمان من

درمان نخواستم ز تو من درد خواستم
یک دردِ ماندگار! بلایت به جانِ من

می‌سوزم از تبی كه دماسنجِ عشق را
از هُرمِ خود گداخته زیرِ زبانِ من

تشخیصِ دردِ من به دلِ خود حواله كن
آه ای طبیبِ دردفروشِ جوانِ من!

نبضِ مرا بگیر و ببر نامِ خویش را
تا خون بدل به باده شود در رگانِ من

گفتی: غریبِ شهرِ منی، این چه غربت است؟
كاین شهر از تو می‌شنود داستانِ من

خاكستری است شهرِ من آری و من در آن
آن مجمری كه آتشِ زرتشت از آنِ من

زین پیش اگر كه نصفِ جهان بود، بعد از این
با تو شود تمامِ جهان اصفهان من!

#حسین_منزوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
به سینه میزندم سر دلی که کرده هوایت
دلی که کرده هوای کرشمه های صدایت

نه یوسفم نه سیاوش به نفس کشتن و پرهیز
که آورد دلم ای دوست، تاب وسوسه هایت

تو را ز جرگه ی انبوه خاطرات قدیمی
برون کشیده ام و دل نهاده ام به صفایت

تو سخت و دیر به دست آمدی مرا و عجب نیست
نمی کنم اگر ای دوست! سهل و زود، رهایت

گره به کار من افتاده است از غم غربت
کجاست چابکی دست های عقده گشایت؟

به کبر شعر مبینم که تکیه داده به افلاک
به خاکساری دل بین، که سر نهاده به پایت

“دلم گرفته برایت” زبان ساده ی عشق است
سلیس و ساده بگویم: دلم گرفته برایت!!

#حسین_منزوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
در کاسه ی وصل تو اگر زهر دهندم
خوش‌تر که به پیمانهٔ هجران تو، قندم

آرامش دل خواسته ای نیست میسّر
جز در کنف سایه ی آن سرو بلندم

آفاق پر از اخترکان است و به جایت
کس را ننشاند دل خورشید پسندم

هرچند که‌ بس‌ رشته‌ی‌ زلفم‌ به‌کمین‌ است،
امّا،نه من آن بسته‌ی هر سست‌ کمندم

عشق‌ آن‌قدر از موی‌ تو‌ زنجیر بهم‌ بافت
تا ساخت کمندی که کشانید به بندم

با رفتن و گم گشتن و از خویش گذشتن
گیرم که به هر شیوه، دل از مهر تو کندم

امّا چه کسی‌ لایق عشق‌ است به جز تو ؟
بی تو دل سر گشته به مهر که ببندم ؟

#حسین_منزوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
میان غنچه و گل، از تو گفت وگو شده است
که باد، خوش نفس و باغ مشکبو شده است

تو بر فکنده ای از خویش پرده، ای خورشید!
که شهر خواب زده، غرقِ های و هو شده است

درون دیدهٔ من، آفتابگردانی است
که در هوای تو چرخان به چارسو شده است

به تابناکی و پاکی ترا نشان داده است
ز هر ستارهٔ رخشان که پرس وجو شده است

تنت ز لطف و طراوت به سوسنی ماند،
که در شمیم گل سرخ، شست وشو شده است

برابر تو چه یارای عرض اندامش
که پیش روی تو دست بهار، رو شده است

چگونه آینه لاف برابری زندت؟
که از تو صاحب این آب و رنگ و رو شده است

تو آن بهشت برینی که جان خاکی من،
برای داشتنت، عین آرزو شده است...

#حسین_منزوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
عشق من طرح چلیپایی است، تصویرش کنید
سرنوشت من معمایی است، تفسیرش کنید

خواب آوار و دوار و دار، یک‌ جا دیده‌ام
عمر من آشفته رویایی است، تعبیرش کنید

در هم آمیزید عشق و مرگ را در کاسه‌یی
جوهری سازید و آن گه، نام تقدیرش کنید

دل که با صد رشته‌ی جادو نمی‌گیرد قرار
تاری از گیسوی او آرید و زنجیرش کنید

عمر من در شب نشست و عشق من در مه شکست
قصه‌ام این است و جز این نیست، تحریرش کنید

این سحر گه نیست، ایمان در امان دارید از او
این شب است ای عاشقان صبح، تکفیرش کنید

کاسه‌ی خورشید روشن نیست این تشت لجن
جا به جا در چاه ویل شب، سرازیرش کنید

منتظر مانید با آیینه‌ها در سینه‌ها
چون که صبح راستین رخشید، تکثیرش کنید

#حسین_منزوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
مرا آتش صدا كن تا بسوزانم سراپایت
مرا باران صدا ده تا ببارم بر عطش‌هایت

مرا اندوه بشناس و كمك كن تا بیامیزم
مثالِ سرنوشتم با سرشتِ چشم زیبایت

مرا رودی بدان و یاری‌ام كن تا در آویزم
به شوق جذبه‌وارت تا فرو ریزم به دریایت

خیالی ، وعده‌ای ،‌ وهمی ، امیدی ،‌ مژده‌ای ،‌ یادی
به هر نامه كه خوش داری تو ،‌ بارم ده به دنیایت

مرا آن نیمه‌ی دیگر بدان ، آن روح سرگردان !
كه كامل می‌شود با نیمه‌ی خود ، روح تنهایت

#حسین_منزوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
ای یار دوردست که دل می‌بری هنوز
چون آتش نهفته به خاکستری هنوز

هر چند خط کشیده بر آیینه‌ات زمان
در چشمم از تمامي خوبان، سری هنوز

سودای دلنشین نخستین و آخرین!
عمرم گذشت و توام در سری هنوز

ای نازنین درخت نخستین گناه من!
از میوه‌های وسوسه بارآوری هنوز

آن سیب‌های راه به پرهیز بسته را
در سایه سار زلف، تو می‌پروری هنوز

با جرعه‌ای ز بوی تو از خویش می‌روم
آه ای شراب کهنه که در ساغری هنوز

#حسین_منزوی
#فقط_شعر_و_غزل
شما هم به جمع بیش از ۵۰۰۰ هوادار شعرِ عضوِ این کانال بپیوندید... 👇👇👇
@faghatsheroghazal
Ещё