بررسی نگاه رایج و mainstream به روشنگری در برابر اسلام و موضع به ظاهر «درست» در برابر طبقه مسلمان در جامعه ایران:
پیش فرض: نیاز به تغییر نظر مسلمانان و همراه کردن آن ها
استدلال: چیزی نگویید که مسلمان ها ناراحت شوند چون اگر مسلمانان ناراحت شوند جبهه می گیرند، پس نظرشان تغییر نمی کند. در نتیجه به ما نمی پیوندند.
مدافعان:
۱-آتئیست های فیک
۲-نو اندیش دینی (گه اندیش اسلامی)
۳-کل اپوزیسیون اسلام پذیر رژیم جمهوری اسلامی
مخالفان:
۱-نویسنده مقاله
نگاه سیاسی متقابل نویسنده:
من اصلاً به دنبال عوض کردن نظر مسلمانان نیستم. پیش فرض شما از اساس ربطی به نظریه اجتماعی من برای انقلاب ندارد. من انقلاب را براندازی تمام پارادایم اسلامی از طریق شوراندن لایه های ضد اسلام در ایران علیه طبقه مسلمان می دانم برای براندازیِ هم رژیم جمهوری اسلامی هم اپوزیسیون رژیم از چپ و راست و هم طبقه اجتماعی مسلمانان در ایران. (سخن تازه ای است طول می کشد تا پردازش کنید.)
چهار سال پیش در نظرسنجی هایی مانند موسسه گمان مشخص شد حدود ۷۰ درصد جامعه ایران از اساس خود را مسلمان شناسایی نمی کنند. ما یک اقلیت قابل توجه مسلمان در ایران داریم که مستقیم و غیر مستقیم در حال کمک به استیلا و چیرگی آخوند، سپاهی و بسیجی بر ایران هستند. ما برای انقلاب در برابر این طبقه نیاز به فقط ۳/۵ تا ۱۰ درصد جمعیت ایران داریم. تمام انقلاب های بزرگ ۱۲۰ سال گذشته کم و بیش با همین میزان از جمعیت جامعه صورت پذیرفته.
من نه فقط به دنبال تغییر نظر مسلمانان یا همراه کردن شان نیستم بلکه به دنبال تحقیر و ذلت و خفّت شان هستم به گونه ای که تفکر من در یک سونامی فرهنگی می خواهد ایرانی بسازد که در آن بیان این که «من آلوده به ویروس عفونی آموزه های جنایت علیه بشریت و تجاوز جنسی به زنان اسیر و شلاق و سنگسار و ... هستم» باعث خواری و سرشکستگی و خفت و ذلت فرد در جامعه شود. پس از ۱۵۰ سال روشنگری و حدود نیم قرن تجربه زیسته در جامعه ایران نسبت به قوانین اسلامی، امروز نباید کسی بتواند با وقاحت بگوید «بله، من باور به آموزه های وحشیانه ی کثافت نامه قرآن دارم». زمانی خواهد رسید که بیان چنین موضوعی یک تابو در جامعه ایران خواهد شد.
از اساس پیش فرضِ این که «چیزی نگویید مسلمانان ناراحت نشوند و به ما بپیوندند» که حرف تازه و جدیدی نیست! وقتی می گویید «چیزی نگویید چون مسلمان ها ناراحت می شوند!» شما دارید همان سخن های کهنه و قدیمی و مماشات گرایانه با طبقه اجتماعی مسلمان را صرفاً با یک استدلال خیلی ضعیف و یک پیش فرض از اساس غلط تکرار می کنید.
اما حرف من تازه است. حرف من تصویر آینده است. من از آینده می گویم، الیت سیاسی اجتماعی ما توانایی تصور این که جامعه ایران دارد به کدام سمت می رود را ندارند. نسل های جدید از اسلام حالت تهوع پیدا می کنند. هیچ بخشی از زندگی شان نه تنها ربطی به این کثافت نکبت آور ندارد بلکه وقتی یک فاطی کماندوی مسلمان به یک دختر ۱۴ ساله حمله می کند که «موهایت را بپوشان چون اسلام گفته»، دختر به راحتی به وی می گوید:
#ریدم_تو_اسلام!
با جهان بینی رایج در میان فضای فکری الیت اپوزیسیون و جامعه رسانه ای-ژورنالیستی ایران، آن دختر نوجوان باید سعی کند آن زن فاحشه مسلمان را با خود همراه کند و چیزی نگوید که طرف آزرده شود. دوره خجالت و مماشات و تعارف با اراذل مسلمان در ایران به پایان رسیده. با لحن های نازک و ناز دارانه نمی توان تغییر در رفتار اجتماعیِ یک طبقه گاو سراسر عفونت و کثافت به وجود آورد که ۱۴۰۰ سال است به ضرب سر بریدن و شمشیر و شلاق و طناب دار، حق خود می دانند در تمام لایه های زندگی دیگران حتی حق حیات دیگران بر اساس کثافتنامه قرآن شان دخل و تصرف کنند.
پیام فضلیهیات تحریریه کانال اخبار اعتراضات
@EO_WT