🔰 «مرقومهای برای دانشگاه»قسمت
2⃣ از
3⃣
✍🏻 محمد فاطمی، ۱۴۰۱ فیزیک
🔹 رئیس دانشگاه ذهنی ما کمی میخواهد دربارهی دانشگاه عمیقتر بیاندیشد و دربارهی بنیادهای دانشگاه هم دغدغههایی دارد. از اینجا متن را کمی با فکر او جلو ببریم:
میاندیشد که دانشگاه به معنای اجتماعی کنونیاش اولینبار در غرب و در پاریس به وجود آمد. مسئلهٔ اساسی که در دانشگاه پاریس به آن پرداخته میشد عموماً مشکلاتی بود که کلیساهای آن روز در مسائل متعدد فکری خود به آن برمیخوردند. دانشگاه مکانی برای اعیان و اشراف بود و کمتر از طبقات پایین کسی به آن راه مییافت. کمی جلوتر آمد، بعد از افول قدرت کلیسا و تشکیل دولت-ملتها اروپا باز با دانشگاههای جدیدی روبرو شد. یکی از آنها دانشگاه هومبولتی بود که در زمان امپراتوری پروس در آلمان به وجود آمد.
🔸 دانشگاه همچنان محلی برای آمدوشد اعیان و اشراف بود، اما اینبار به لطف کانت و انقلاب روشنگری دغدغهٔ انسان دانشگاهی ما نه اندیشیدن به اموری که خداوند متعال در کتاب مقدس برای ما از آن سخن گفته، که اندیشیدن به اموری بود که خرد مستقل انسانی ایجاب میکند. باز جلوتر برویم، کمکم انسان ما دست به انقلابهایی بر علیه طبقهٔ اشراف و اعیان خود زد، نهادهای اجتماعی صرفاً منحصر به طبقات اشراف نماندند و دچار تحول جمعیتی شدند. حالا فرزند کشاورزی میتوانست بیاید و در دانشگاه با عظمت پاریس یا آکسفورد تحصیل کند.
🔹 این شد که دانشگاه روح تغییرات و مبارزات اجتماعی شد، و جنبشهای دانشجویی به وجود آمد. ولی تغییر عظیمی که در این گذار از دانشگاه آلمانی به دانشگاهی که بعداً آمریکایی نام گرفت ایجاد شد، صرفاً همین نبود؛ اساسیترین مسئله این بود که انسان غربی، خوشحال از اشتغال خودش به امور عقلی و خرد انسانی، کمکم به ابتذال کشیده شد و مسئلهاش از قدرت و سرمایهٔ یومیهاش بالاتر نرفت. همین شد که دانشگاه هم رنگی اینچنین به خودش گرفت و مسئلهاش هر چه بیشتر و بیشتر تولید ثروت و قراردادهای بیشتر با صنعت شد. این مسیر از ابتدایی که غرب شروع به پشت پا زدن به دین الهی و کلام خداوند کرد برای ذهن فعال قابل تصور بود. دانشگاه مبتذلی که امروزه رنگی از حقیقت را درون آن نمیتوان یافت، فرزند همان دانشگاه آلمانی است که عمدهٔ اشتغال انسانهایش را فلسفه تشکیل میداد.
🔸 الغرض، مقصود از بیان همهٔ اینها در ذهن رئیس دانشگاه این بود که به این درک برسد؛ دانشگاه، تصویری از انسان درون آن تمدن موجود است. تمدن و نظم کنونی باطل جهان تصویرش خلاصهشده در دانشگاه MIT است. اگر بخواهیم یک انسان را به قالب نهاد دربیاوریم و بگوییم انسان نهادیشدهٔ این تمدن اینچنین است، باید دم از دانشگاه آن تمدن بزنیم.
ادامه دارد...🇮🇷 @Enqelabsq | میدان انقلاب