«جرم ما این بود که حرف هایمان را، زودتر از زمان می زدیم»
جایی که ذهن بیقرار با تحلیلهای بیپروا همپوشانی میکند.از سیاست تا زندگی، از ایده تا واقعیت، هرچه به ذهنم خطور کند.
واقعیت های پنهان ....
رازهای آشکار ....
باید جرات کاوش داشت...
༺ دیروز یه سری دوستان نقد به جایی میکردند که چرا ممبرا کانال کمه ؟ اینارو برا کی مینویسی ؟ اصا کسی میشنوه ؟ یا ....
بهشون گفتم واقعا هدفش هیچکدوم از اینا نیست ، نه برا جذب ممبره ، نه برا شنیدن از طرف مسئول خاصیه ، نه چیزای مربوط به این سوالاس
یه کانال واقعا دلیه ، که یه شبه ایدش به ذهنم رسید و دوست داشتم بعضی مواردی که بهش فکر میکنمو ، به اشتراک بذارم ، حالا برا یک نفر ، بیست نفر ، یا هزار نفر ... چون نوشتن همیشه کمکم کرده .
༺ قدرتم داستان عجیبی داره بعد از انتخابات یه سری زد و بندا رو میبینم که واقعا تا قبلش اگه کسی حتی برام تعریفم میکرد ، باورم نمیشد . شاید فکر کنید به خاطر پوله ، نه واقعا ، افرادی و میشناسم که درامد روزانشون میلیاردیه ، ولی خودشونو به در و دیوار میزنن برا قدرت . البته ادم قضاوتم نمیتونه بکنه ، شاید هدف خدمت باشه ، شاید کارای نیک ، نمیدونم ...
اما خدا کمک کنه به همه که اگه یه روزی به این نقطه هم رسیدند ، این به در و دیوار زدنا برا چیزای درستی باشه ...༻
༺امروز بازار بودم دو تا از بچه های کار ، در حالی که گونی هاشون روی شونه هاشون بود ؛ با حسرت داشتند نگاه بچه هایی میکردند که با پدر مادرشون داشتند کیف و کفش برای مدرسشون میخریدند ... اولین چیزی که یادم افتاد این اهنگ چاووشی بود ، به خصوص این تیکه :
آخر چگونه بیست بگیرم وقتی که دست های فقیرم فردای درس ؛ آنهمه باید در جست و جوی کار بمیرند ...
༺امروز به صورت اتفاقی ، فرصت شد در خانه مادربزرگ اولین گفت و گوی رئیس جمهور را کامل ببینیم. آنچه که در پایان، همه اتفاق نظر داشتند بیان عالی و به قولی کوچه بازاری رئیس جمهور در گفت و گو بود . این نقطه قوتی بزرگ، برای ایشان و دولتشان است که قطعا در ادامه راه به ایشان کمک خواهد کرد . مردم با این خودمانی بودن ، شوخ طبع بودن، عدالت محور بودن و ... خیلی حال میکنند . خدا قوتشان بدهد و امیدوارم تا پایان همینطور بمانند . طراح صحنه هم هرکه بوده ، مشخص است ادم بسیار کار بلدیست ༻
༺تقریبا سی و هشت هزار نفر از هموطنان ما کارزار امضا کرده اند که از تحصیل مبینا نعمت زاده، مدال اور المپیک در رشته پزشکی جلوگیری شود... این را کلا فاکتور بگیریم که چرا یک جوان مدال اور المپیک با این همه افتخار ، هنوز هم مرتبه و والایی را در پزشک شدن میبیند ، این به کنار . اما کاش رسانه ها کمی برای جلوگیری از عوام فریبی مردم در همه ابعاد کمک میکرد . در همین ساعاتی که مردم در حال امضا کارزار هستند ، ده ها اقازاده و بچه پولدار کنکور را دور میزنند و از دانشگاه های فَکَسَنی خارجی ، به واسطه رانت ددی یا ... بر روی بهترین صندلی ها پزشکی میخوانند یا مثلا فرزند فلان هیئت علمی راحت انتقالی میگیرد یا ..... . کاری ندارم که تحصیل ایشان در رشته ی پزشکی درست یا اشتباه ، محل بحث هم نیست کما اینکه معتقدم اشتباه هم نیست؛ اما کاش رسانه ها مردم را از اتفاقات چندین برابر بدتر در همین موضوع هم آگاه میکردند ، شاید به تحصیل خانم نعمت زاده اقناع میشدند یا حداقل برا سایرین هم کارزار تشکیل میداند ...༻
با توجه به وضعیت روز های اخیر صحن مجلس و آنچه که به نظر میرسد، فردا همه وزرا لب مرزی تایید یا در بیشترین حالت دو یا سه وزیر نهایتا رای اعتماد نمیگیرند . البته این در حالیست که از الان تا زمان رای گیری اتفاقاتی رخ ندهد که معادلات را کلا عوض کند. البته این تحلیل هم گفته شده که برخی وزرا اصلا برای تایید فرستاده نشده اند ، بیشتر حضورشان پوششی است برای سایر وزرا ، که واقعیت به نظر میرسد تحلیل درستی نیست ، اما خب مطرح شده . در خصوص وزیر پیشنهادی بهداشت ، یعنی دکتر ظفرقندی ، به نظرم ایشان فردا چه رای بیاورند و چه رای نیاورند ، وزیر بهداشتند ، چون در صورتی که رای هم نیاورند ، حرف شنوی گزینه بعدی از ایشان بسیار بالاست که طبیعی هم هست . البته برخلاف آنچه که در رسانه ها مطرح میشود، احتمال رای آوری ایشان کم هم نیست ...
༺ همه جای دنیا تبعید میکنن ، تو ایران ممنوع الخروج.
این جمله قبلا یکی از جوک های معروف بود که با آن میخندیدم . اما امروز مسئولین جوری برخورد میکنن که آدم باور میکنه این بیشتر از جوک، شبیه یه واقعیته. این روز ها خبر خرید تعهدات دانش آموختگان علوم پزشکی، تقریبا یکی از موضوعاتی است که تیتر یک رسانه های حوزه سلامت شده . شخصا به شدت موافق پرداخت هزینه دربرابر خرید تعهدات هستم. نه یک میلیون و بیست میلیون ، به اندازه ای که کشور برای دانش آموختگی آن فرد هزینه کرده است . ( بیشتر بخوانید) انصافا خارج از عدالت است که برای تحصیل دانشجویی کلی هزینه صرف شود و مثلا آنرا با سی، چهل میلیون بخرد و هیچ خدمتی دربرابرش نکند و موقع گل کار ، مهاجرت کند کشور دیگر و خدمتش در کشور دیگر باشد. خارج از عدالت نیست؟؟ خب قطعا هست . اما... اما، در برابرش به شدت مخالفم که به دلایل بی سند و مدرک و برای جلوگیری از خروج نخبگان در کشور ، خرید تعهدات را ممنوع کرده و به تعبیری نخبگان را ممنوع الخروج کنیم . خب این چه تفکریست ؟ کدام منطق این شیوه حل مسئله را میپذیرد ؟ به جای اینکه کشور را ، معیشت را و ... به گونه ای کنیم که برای نخبه حتی نصرفد مهاجرت کند ، بیاییم همه را ممنوع الخروج کنیم که کسی نتواند مهاجرت کند . این یعنی به زور نگه داشتن نخبگان در کشور . این یعنی خودشان هم میدانند که آمار مهاجرت بالاست ، اما کتمان میکنند . این یعنی امید کم شده ، این یعنی ... حالا وسط همه ی اینها ، جالب رسانه ی ملیست که مشخص نیست چه فازی دارد ؟ هدفش دفاع از کیست ؟ چه چیزی را میخواهد ثابت کند ؟ واقعا ملیست یا میلیست؟ البته که این اقدامات در روز های پایانی مسئولیت ها در این دولت ، عملا بی فایده است ، چون دکتر پزشکیان را میشناسم . ادمی نیست که نداند ماجرا چیست ؟ نمیشود با این امار و ارقام بی سند مدرک، دورش زد . خودش از بطن جامعه پزشکی آمده ، میفهمد داستان این بازی ها چیست؟ امیدوارم یکی پیدا شود که ، حلش کند .این تفکرات چکشی و صرفا از روی داده های آماری فایده ای ندارد ، باید دید کف جامعه چه خبر است ... پ.ن : حالا فقط امیدوارم وزارت بهداشت ، رای دیوان را تفسیر به رای نکرده باشه ، که اگر این مورد واقعی باشه ، خیلی ضایع بازی میشه😅༻
༺+ چرا اون آقاهه هلت داد نزدیش؟! - چون آقاهه عصبانی بود ... + اون به ما فحش داد - ازش ناراحت شدی!؟ + اومم - ولی ما باید معذرتخواهی میکردیم + اون درو رو ما بست - بعضی وقتا نمیبخشن... + چرا ما باید بریم معذرت خواهی کنیم؟ - چون کار بدی کردیم༻
༺یکی از عادت هام اینه که اگر حوصله داشته باشم با راننده اسنپا حرف میزنم . البته اگر اونام آدم تعامل باشن . امروز خیلی اتفاقی یه اسنپ سوار شدم که راننده شروع کرد به صحبت . منم با وجود کم خوابی و ... ادامه دادم . تقریبا نیمه های مسیر متوجه شدم چهارتا مدرک داره ، دوتا کاردانی ، دوتا کارشناسی . پدرش آشپز بوده و از بچگی شروع به اشپزی کرده ، دو سال مسکو آشپز رستوران اینترنشنال بوده ، بعدم که برای مشکلات درآمدی و دخل خرج اومده ایران ، سرآشپز هتل اسپیناس پالاس و چندین رستوران مهم کشور شده بود . وقتی صحبت میکرد ، فهمیدم چقدر آشپزی سخته و چقدر در کنارش کار قشنگ و دلیه . خیلی حرف زدیم ، خیلی از کشور گلایه داشت، از ادما ، از ساختارا و ... که نمیخوام سرتونو درد بیارم . اخرای مسیر ، ازش پرسیدم الان اگه کار باشه جایی میری ؟؟ گفت اره از خدامه ، فقط به یه شرط؛ گفتم چی؟ گفت اینکه اونجا پارتی بازی نباشه ، لابی بازی نباشه ، من سرم تو کار خودم باشه ، غذامو بپزم ، بدم مردم ، بعدم برم خونمون پیش زن و بچم . یه زندگی اروم داشته باشم. تازه درد دلشو فهمیدم . میگفت حتی رستورانا هم الان پارتی بازی شده ، رانت ، آقا زاده .... باورتون میشه؟ من نمیدونم چقدر از حرفاش درست بود چقدر غلط ، اما بیشتر حس کردم دلی حرف میزنه تا دروغ و بلوف. این موقع شب نوشتم که بگم این فاجعس که در یه کشور ، طوری حرکت کرده باشیم که حتی آشپزی که سراسر مهارته ، خلاقیته ، دقته و ... رفته باشه سمت آقازاده بازی و رانت و لابی . حتی برا کارگر آشپزخونه شدنم باید آشنا داشته باشی ...༻