@ganjine5#کانال_مدح_و_مرثیه#نماز#شبخیز ✍صبـح فلق از پرده ي آفـاق بدر شد
عمر شب تاريک و شکر خواب به سر شد
فجر آمد و هنگام دل انگيز سحر شد
گلبـــــانگ اذان بر فلک از مأذنه بر شد
يعني که سر از خواب سحرگاه فراز آر
بـرخيـز به محـراب دعا روي نيــاز آر
▫◽◻◻▫▫_____هر چند بود خواب سحر وسوسه انگيز
با ياد خدا ليک از اين خواب به پا خيز
گــلبانگ اذان بشنو و از خواب بپرهيز
از دامن سجــــاده و محراب در آويز
برخيز که هنگام مناجات و
نماز است
فـصل طلب و فرصت اظهار نياز است
▫◽◻◻▫▫_____بـــردار به گل نغمه تکبير سر از خواب
بر صورتت از چشمه ي توحيد بزن آب
بنشين به دو زانوي ادب در دل محراب
هـشدار که دارد، دَر وحدت زدن آداب
مـــگــذار ز کف دامن تکليف ادب را
واکـن به مناجات و دعا دست طلب را
▫◽◻◻▫▫_____بشتاب به سر، سر نزده مشعل خورشيد
تر کن لب ادراک ز سرچشمه اي توحيد
وانــگاه قدم نِه به ســراپرده ي تجـريد
بنگــــر به همه انفس و آفاق ز تمجيد
ذرّات جــهان جمله به تهليـل و ثنايند
در سجده و تسبيح و مـناجات و دعايند
▫◽◻◻▫▫_____واکن پَر همّت چو هُمام در حرم عشق
بر قله ي اخلاص و عمل زن عَلَم عشق
تا شـــامل احوال تو گردد کََرَم عشق
بگذار در اين مرحله سر بر قدم عشق
بـگذر ز سر صدق ز اسباب علايق
رو بر در خالق کن و بگذار خلايق
▫◽◻◻▫▫_____بر سر اگرت هست تمناي کــمالات
واهِل ز کف انديشه ي اوهام و خـرافات
رو کن به حريم حَرَم قبله ي حاجات
ره نيست به وحدت مگر از راه مناجات
آري ره تـوحيد به تحقيق
نماز است
مِفتاح در رحمت و توفيق
نماز است
▫◽◻◻▫▫_____رنـــدانه بيا دامن همّت به کمر زن
از شوق صبوحي به در ميکده سر زن
با شيوه ارباب ادب حلقه به دَر زن
آنگاه مي از ســــاغر زرّين سحر زن
چون مست شدي محرم اسرار نمايند
در عالم مستي در رازت بگشــــايند
▫◽◻◻▫▫_____مردان حق از فيض سحرخيزي و مستي
رستند ز اوهام خـــرافات پرستي
از دولت ســــــرمستي اين جام الستي
آسوده شدند از هوس عالم هستي
مستانه رسيدند به ســـــرمنزل مقصود
يعني به همان کعبه همان قبله¬ي موعود
▫◽◻◻▫▫_____ســلطان اُمَم شيرخدا شاه ولايت
آن پـيکره ي رحمت و تنديس ديانت
در حال
نماز از ستم اهل شقاوت
افـتاد ز پا در دل محراب عبــــادت
تا شرع نبي، دين خدا زنده بماند
آئين شرف، روح دعــا زنده بماند
▫◽◻◻▫▫_____بـنگر به حسين بن علي آن شه ابــــرار
در دشت عطشناک طف از دولت ايثار
جان برکف اخلاص و به سر جذبه ي دیدار
مـــردانه برافراشت قد هّمت و کردار
بنشست در آن حال به سجاده ي رازش
ايستاد و بپاداشت در آن عرصه نمازش
▫◽◻◻▫▫_____در پهنه ي آن دشت بلاخيز و توان سوز
وان معرکه ي شعله برانگيز و امـان سوز
هر چند نمي داد امان خصم جهان سوز
گه تير جگردوز و گهي جنجر جان سوز
مي دوخت وميسوخت،دل وسينه ي احباب
با آن همه بــودند در آن حال به محراب
▫◽◻◻▫▫_____منظورمن اين است دراين موعظه شبخيز
کز فيض مناجات سحرگاه نه پرهيز
عـــاقل نکند غفلت از اين صبح دل انگيز
هنگام نمازست به پاخيز و به پاخيز
گر فوت شود وقفه اي از وقت نمازت
مــــــقبول الهي نشود راز و نيازت