نشريه كارخانه‌دار

Channel
Logo of the Telegram channel نشريه كارخانه‌دار
@Karkhanedar_MagPromote
3.65K
subscribers
2.15K
photos
387
videos
2.71K
links
⭕️ نشريه اطلاع رسانی، تحلیلی و آموزشی ویژه صاحبان صنایع، کارآفرینان و مدیران صنعتی 💠 برای اطلاع از تازه ترين اخبار و مطالب به سايت «كارخانه دار» مراجعه فرماييد 🔶 https://www.karkhanedar.com
🟥 افتتاح مرکز تجاری ایران در ایروان

↙️ وزیر صمت: این مرکز تجاری تجلی همکاری خوب میان دو کشور است
وزیر صنعت، معدن و تجارت با اشاره به اولویت جمهوری اسلامی ایران در توسعه روابط تجاری با همسایگان، اعلام کرد که مرکز تجاری ایران در ایروان تجلی همکاری خوب میان دو کشور است.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی وزارت صمت، «سیدمحمد اتابک» در آئین افتتاحیه مرکز تجاری کشورمان در ارمنستان با اشاره به اینکه اولویت جمهوری اسلامی ایران در توسعه روابط تجاری با همسایگان به‌ویژه ارمنستان است، گفت: افتتاح این مرکز اتفاق مهمی است که می‌ تواند سرآغازی برای ارتقای اقتصادی دو کشور باشد.

وی افزود: تعاملی که امروز اینجا برقرار می‌شود، تعاملی ارزشمند برای بنگاه‌های اقتصادی است که می‌تواند افق روشنی را در پیش رو داشته باشد.

وزیر صنعت، معدن و تجارت ایران، در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: روابط خوب سیاسی و اقتصادی با ارمنستان این موقعیت را به جمهوری اسلامی می‌دهد که ارمنستان را به‌عنوان دروازه ورود ایران به اوراسیا ببیند.


💠https://t.center/Karkhanedar_Mag
🟥 اندوهِ لبنان

علی‌رضا علوی‌تبار

🖊خبر شهادت سیدحسن نصرالله مرا عمیقاً متأثر کرد و به فکر فرو برد. همیشه برای سید احترام قائل بودم. دقیق سخن می‌گفت، شجاع و در عین حال واقع‌بین بود، به‌خوبی انسجام حزب‌الله را حفظ کرد و در شرایط سخت به پیش برد، دشمن اصلی‌اش حکومتی اشغال‌گر و مبتنی بر آپارتاید بود، می‌توانست همزمان از قدرت نظامی و گفت‌و‌گو و اقناع بهره بگیرد و… . سید، خودش را برای شهادت آماده کرده بود، حزب‌الله هم می‌دانست که همیشه امکان شهادت او هست. بنابراین، اگر حساسیتی در برخورد با این شهادت هست به‌دلیل ضرورت بازنگری است که این شهادت ما را به آن فرامی‌خواند و نه فقط افسوس از دست رفتن شخصیتی بزرگ و تأثیرگذار. آنچه را که به‌نظرم باید مورد بازنگری قرار گیرد، فهرست می‌کنم. شاید شهادت او به این بازنگری کمک کند.

1️⃣ منتقدان حکومت در ایران، اغلب در برخورد با حزب‌الله دچار یک اشتباه بزرگ می‌شوند. زمانی‌، یکی از شخصیت‌های مؤثر حزب‌الله گفته بود که منتقدان حکومت در ایران فراموش می‌کنند که ما «حزب‌الله» هستیم، و نه «انصار حزب‌الله». گروهی از منتقدان بدون توجه به نقش حزب‌الله در منطقه و در مقابل حکومت اشغالگر اسرائیل، گمان می‌کردند حزب‌الله هم تشکلی است شبیه به انصار حزب‌الله خودمان؛ یعنی گروهی خودسر که با استفاده از امکانات عمومی و برای اختلال در فعالیت‌های دیگران سازمان یافته است. حال آن‌که حزب‌الله، اعتماد به‌نفس را به لبنان بازگرداند تا جایی‌که این کشور دیگر حیاط خلوت اسرائیل محسوب نمی‌شد و حزب‌الله هم به‌عنوان نیرویی مؤثر در تصمیم‌های منطقه به‌حساب می‌آمد. سید را باید در این چارچوب دید.

2️⃣ مدت‌هاست که بسیاری از ما وجود نظام سلطه را در جهان فراموش کرده‌ایم. از یادمان رفته است که پشت چهره آرایش شده‌ی نظام سلطه، خشونتی مرگبار و متکی بر تبعیض و معیارهای دوگانه پنهان شده است. باید نسل‌کشی در غزه و قتل عام در لبنان اتفاق می‌افتاد تا همه ما نظام مبتنی بر سلطه را به‌یاد آوریم. اسرائیل، با خیال راحت می‌کُشد و مهمات و حمایت‌ بین‌المللی‌اش به‌طور مستمر تأمین می‌شود. گفت‌و‌گو با جهان، تنش‌زدایی از روابط بین‌المللی و همکاری برای تأمین منافع ملی نباید ما را از واقعیت زشت حاکم بر روابط بین‌الملل غافل کند. ظاهراً، پشت این تمدن بزرگ، «نظام جنگل» پنهان شده است.

3️⃣ اگر می‌خواهیم در عرصه بین‌المللی تحقیر نشویم و کرامت و عزت‌مان حفظ شود، باید شعاری را طرح کرده و هدفی را دنبال کنیم که ابزار و امکانات تحقق و رسیدن به آن را داریم. طرح شعارهایی که تحقق بخشیدن به آن‌ها در محدوده توان و قدرت ما نیست، پیامدی غیر از تحقیر و سرشکستگی ندارد. سیاست‌های ما در منطقه و جهان تناسبی با توان و جایگاه ما در جهان ندارد. آرزو را باید به اندازه خواست. ادامه این روند نتیجه‌ای غیر از تضعیف ما و متحدان‌مان ندارد. بقاء برای ما محور ‌است و نباید به آن بی‌توجهی کرد.

4️⃣ سیاست خارجی نباید توسط نیروهای نظامی و امنیتی طراحی شود. نیروهای نظامی و امنیتی ابزار پیشبرد سیاست خارجی‌اند و تضمین تحقق آن، نه بیشتر. طراحی و اجرای سیاست خارجی باید بر عهده نهادی قرار بگیرد که در مقابل نمایندگان مردم پاسخگو باشد و بدون خیال‌پردازی به آینده بنگرد.

5️⃣ از تجربه جنگ تحمیلی باید بیاموزیم. پس از جنگ امکان بحث انتقادی در مورد آن فراهم نشد. هیچ‌گاه نپرسیدیم که تا چه حد می‌شد جلوی وقوع آن رویداد گرفته شود؟‌ هیچ‌گاه نپرسیدیم که چه زمانی برای پایان‌دادن جنگ مناسب بود؟ هیچ‌گاه نپرسیدیم که چرا در طول جنگ سیاست خارجی ما روز به روز به انزوای راهبردی ما کمک کرد؟ این سؤالات مطرح می‌شد، اما همیشه سرکوب می‌شد. نتیجه چه شد؟ آیا در سیاست‌های منطقه‌ای هم در حال تکرار همان خطاهای جنگ هستیم؟

🖊جنگ واقعیت دنیای ماست؛ واقعیتی کاملاً نامطلوب. باید از این واقعیت تا حد امکان گریخت. قوی بودن و توانایی بازدارندگی شرط لازم است اما شرط کافی نیست. اگر با توجه به تجربه حنگ سیاست خارجی خود را بازسازی نکنیم، مجبور به پذیرش وضعیتی خواهیم شد که برای ما بسیار نامقبول و حتی، تحقیرکننده خواهد بود. یک فرمانده ملی می‌تواند برای زیر بار ذلت نرفتن، تصمیم به شهادت آگاهانه بگیرد. اما نمی‌تواند برای شهادت همه همراهان‌اش تصمیم‌گیری کند. باید برای ماندن و ادامه راه تصمیم‌گیری کنیم.


https://t.center/Karkhanedar_Mag
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟩 پیام تسلیت وزیر صمت در پی شهادت سیدحسن نصرالله


وزیر صنعت، معدن و تجارت طی پیامی شهادت مظلومانه مجاهد بزرگ و شجاع حضرت حجه‌الاسلام «سیدحسن نصرالله» دبیرکل حزب‌الله لبنان را تبریک و تسلیت گفت.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی وزارت صمت، متن پیام تسلیت «سیدمحمد اتابک» وزیر صنعت، معدن و تجارت، به شرح زیر است:

«بسم الله الرحمن الرحیم

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ

مجاهد بزرگ و شجاع حضرت حجه‌الاسلام سیدحسن نصرالله، پس از عمری جهاد فی سبیل‌الله و نبرد با دشمنان مسلمین جهان، شربت شهادت نوشید و به بندگان صالح خدا و یاران شهیدش پیوست.

این مصیبت بزرگ را به رهبر معظم انقلاب اسلامی، مردم شریف ایران، ملت نستوه لبنان، جبهه مستحکم مقاومت و همه آزادگان عالم تسلیت عرض می‌نمایم.

راه پر افتخار آن شهید عزیز ادامه خواهد یافت و آرمان مقدس آزادی قدس شریف به یاری خداوند متعال محقق خواهد شد.»

سيدمحمد اتابك
وزير صنعت، معدن و تجارت
🟩 جان ايرانيان مهم است

↩️ از اين صمت: روز نوشته هاي قاسم خرمي

هفته اي كه گذشت، از تلخ ترين روزهاي شروع كاري ما در وزارت صنعت، معدن و تجارت دولت چهاردهم بود. جان باختن 49 انسان آنهم از اقشار زحمت كش و فرودست جامعه، همه ما را در بهت فروبرد و كل هفته را درگير اين واقعه كرد.

با اينكه وزير صمت به فاصله چند ساعت از حادثه در محل حضور يافت و دستور فوري تشكيل كميته كارشناسي براي بررسي ابعاد فني حادثه را صادر كرد، اما در روز دوم حادثه، تعدادي از مسئولين حاضر در محل، اظهارات زود هنگامي در باره عوامل فني و ايمني حادثه كردند كه به گمانم اين قبيل پيش گويي ها، نه تنها به التهاب اجتماعي منجر مي شود، بلكه روند طبيعي بررسي هاي كارشناسي را هم سخت تر مي كند.

احساس اندوه و همدلي جامعه و رسانه ها با خانواده جانباختگان، واقعا ستودني بود و به درستي نشان دادند كه جان ايراني ها مهم است و بايد مهمتر هم باشد. شيوه مواجه جامعه با اين حادثه و نحوه پرسشگري و مطالبه گري را بايد نشانه بلوغ اجتماعي تلقي كنيم. البته افزايش نسبي سرمايه اجتماعي بعد از آخرين انتخابات هم در اين نوع واكنش ها بي تاثير نبود. بحث سياسي نيست. اگر سرمايه اجتماعي رو به افول باشد، وقوع حوادث دلخراش در اين سطح، مي تواند به بحران اجتماعي منجر شود.

شيوه همكاري صدا و سيما در اطلاع رساني از حادثه هم به گمان من قابل قبول بود، البته بعضا هم اين حادثه نوعي تحليل مي شد كه ممكن بود بيننده يا شنونده فكر كند نوعي كوتاهي دولتي در ميان بوده است. هر چند نقش قانوني وزارت صمت در معادن، صرفا به صدور مجوز و نظارت بر رعايت استاندادهاي فني محدود مي شود و نظارت بر مسائل ايمني و رفاهي كارگران به دستگاههاي ديگري مربوط مي شود اما به گمان من، نه دولت و نه وزارت صمت، نمي تواند از مسئوليت هاي اخلاقي و اجتماعي اين قبيل حوادث مبرا باشد.

تحليل عميقي در روزنامه هم ميهن خواندم با عنوان « ناترازي ها و انفجار معادن» كه فقدان تجهيزات فني معادن را با استهلاك كليت اقتصاد بي ارتباط ندانسته بود. وزارت صمت در چارت سازماني جديدش كه سه روز قبل از اين حادثه به تصويب رسيد، مجددا به احياي دفتر نظارت بر معادن اقدام كرده بود كه مي تواند به نظارت جدي تر و كاهش اين قبيل حوادث منجر شود.

روزنامه شرق گزارش تاثرآوري با عنوان «گورهاي سياه» منتشر كرده بود كه تا حدودي نشانگر عمق اين فاجعه بود. البته گزارشگر به نقل از خانواده يكي از جانباختگان مطلبي با موضوع دريافت پول هزينه آمبولانس درج كرده بود كه متاسفانه دروغ محض بود. در آنجا دهها آمبولانس دولتي آماده حمل اجساد بودند و شركت مالك معدن حادثه ديده در همان ساعات اوليه، كليه هزينه هاي مربوط به دفن و برگزاري مراسم ختم و ساير حقوق قانوني را پذيرفته بود. اين نادرست ترين مطلبي بود كه در باره اين حادثه منتشر شده بود و همخواني چنداني با سوابق اين روزنامه حرفه اي نداشت.

در جايي هم ادعا شده بود كه خبرنگاران براي حضور در محل حادثه با موانعي روبرو بودند كه اين مطلب نيز صحت نداشت. خبرنگاران و عكاسان بويژه گزارشگران صدا و سيما كه از تهران عازم شده بودند، در محل حضور داشتند و فقط ورود به درون بلوك ها به دليل نشت گاز وجود نداشت.

همكاران من هر لحظه اخبار را چك مي كردند و خود من آخرين خبرها را در اختيار رسانه ها قرار مي دادم. موضوع قابل كتماني نبود. در يك معدن خصوصي اتفاقي افتاده است كه اگر ثابت شود كوتاهي و قصوري صورت گرفته است، موضع وزارت صمت اين است كه بايد با شديدترين وجه ممكن با خاطي يا خاطيان برخورد شود.

عصر روز سه شنبه چهارم مهر، به دفتر وزير رفتم تا گزارشي از آخرين اخبار معدن جو و اظهار نظرها را ارائه كنم و ضمنا از جلسه مجلس با وزراي صمت و كار، اطلاعي كسب كنم. خيلي خسته و اندوهگين بود. پرسيدم : آقاي مهندس ! حادثه تلخي بود و حتي اگر اجساد هم از زير آوار خارج شود، ما حالا حالا زير آوار روحي و رواني اين حادثه خواهيم ماند.
گفتم : شما چي فكر مي كنيد؟ سرش را بالا آورد گفت: من بعد از سه روز كه توانستم با همسرم تلفني صحبت كنم به ايشان گفتم با ديدن اين صحنه از صميم قلب دوست داشتم جاي يكي از اين جواناني باشم كه زير آوار مانده اند ! چشمانش پر اشك شد و من فضا را براي ادامه گفتگو مناسب تشخيص ندادم و خارج شدم.

شايد ايشان از طرح اين موضوع در روزنوشته هاي من راضي نباشد، شايد هم با كل اين نوشته ها موافقتي نداشته باشد. اما من قصد دارم تا حد ممكن اين فضاي خشك و متصلب و پر از محرمانگي حاكم بر بوروكراسي دولتي را بشكنم. فقط نگرانم كه اين نوشته ها طور ديگري برداشت شود. من به عنوان روزنامه نگار با دهها كارآفرين و تكنوكرات گفتگو كرده ام و برداشت خودم را نوشته ام. فقط اي كاش اتابك رئيس من نبود

📌 بخش هاي قبلي را اينجا بخوانيد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟪 علی اصغر حاجی بابا؛
↙️ از لحاف دوزی و صنعتگري تا اتهام ترور حسنعلي منصور

✍️بنیامین نجفی:

از دوران کودکی‌اش اهل کار و فعالیت بود. عادتی که هیچ گاه ترکش نکرد و همواره در تمامی دوران زندگی‌ به فکر اعتلای صنعت کشور بود. در سنین پایین کارش را با کارگری شروع کرد و به حرفه لحاف‌دوزی مشغول شد.

در کنار دغدغه‌‌هایی که برای اقتصاد و صنعت کشور داشت، حس مسوولیت اجتماعی و دل‌مشغولی‌های سیاسی هم رهایش نمی‌کرد، به گونه‌ای که در پیش از انقلاب به‌عنوان یکی از چهره‌های مبارز علیه رژیم شاهنشاهی شناخته می‌شد.

اثرگذاری او در صنعت کشور تا جایی پیش رفت که از او به‌عنوان پدر صنعت ریخته‌گری و آلیاژ کشور یاد می‌کنند و تجاربش به‌عنوان بخش مهمی از تاریخ صنعت ایران نسل به نسل جلو آمده و به جوان‌ترها منتقل شده است.

علی اصغر حاجی بابا علاوه‌بر فعالیت‌های صنعتی، دستي هم در سياست داشت؛ کسب‌و‌کارش در وقایع ۲۸ مرداد خطر جدی می‌بیند. در دهه ۴۰ پایش ناخواسته به ماجرای ترور حسنعلی منصور کشیده می‌شود و تا پای اعدام پیش می‌رود و در وقوع انقلاب ۵۷ نیز از سوی کارگران تهدید به مرگ می‌شود.

📌 داستان زندگي او را اينجا بخوانيد
🟦 آقاي زارع و مدرسه نواب صفوي

↙️ بازنشر به مناسبت آغاز ماه مهر

✍️ قاسم خرمی

💎 در بالا ولايت باخرز، از كلاته كاظم و قلعه سرخ گرفته تا كافچ و كولاب و از اين سو، از سلطان آباد و همت آباد گرفته تا فري آباد و استجرود و تنگل مزار، دانش آموزي نبود كه در طول دهه 60 شمسي، با ابراهيم زارع به عنوان مدير با اقتدار مدرسه راهنمايي شهيد نواب صفوي قلعه نو علياي باخرز آشنا نشده باشد.

💎 آقاي زارع از اهالي همان روستاي قلعه نو و يا علياشهر كنوني بود كه بعد از پايان تحصيل، مديريت مدرسه را پذيرفته بود. در آن سالها، جوان خوش قامت و با هيبتي به نظر مي رسيد كه علاوه بر مديريت مدرسه، ناظم و معلم هم به حساب مي آمد. یعني، هر درسي كه معلمي نداشت و يا معلمش در مرخصي بود را، خود او تدريس مي كرد.

💎 با همه اينها، به گمان من، آقاي زارع و دغدغه هايش، خيلي فراتر از واژه مدير و ناظم و معلم مدرسه بود. در قبال آن پسر بچه هاي 13 تا 15 ساله روستايي با كفش هاي غالبا سوراخ شده پلاستيكي و لباس هاي مندرس، كه هر روز صبح از چند كيلومتر دورتر، مي آمدند، نقش و نگاهي مشفقانه و پدرانه داشت.

💎 گير كردن يك نوجوان دانش آموز در برف و بوران و باران و حتي افتادن در سيلاب هاي فصلي باخرز، رویدادی طبيعي بود، آقاي زارع حتي نگران بود كه مثلا در حدفاصل روستاي گرازي تا قلعه نو، دانش آموزي را، گرگ بخورد. بویژه در آن سالها كه گويي تمام برف هاي عالم، در بالاولايت باخرز مي باريد.

💎 به محضي كه رعد و برق مي زد و هوا طوفاني مي شد، آقاي زارع سراسيمه وارد كلاس ها مي شد و مي گفت بچه هاي روستاي سرناباد وآبينه و تورانه و ده بُرزو و …. كتاب ها را جمع كنيد و زودتر برگرديد به خانه! تعطيلي كلاس درس براي دانش آموز راهنمايي حتي در هنگامه خطر هم سرشار از شور و شوق بود، اما شك ندارم كه در دلِ آقاي زارع، آتشی از تشويش و نگرانی شعله می کشید

💎 روزهايي را به ياد دارم كه در محاصره سيل و ظغیان دو رودخانه يا كال ميان قلعه نو و سلطان آباد گير افتاده بوديم و تا پاسي از شب كه آب، فروكش مي كرد و كساني براي نجات ما مي آمدند. در آن صحراي تاريك با كتابهاي خيس رها بوديم . شک ندارم که در آن لحظات خوف آور، اضطراب آقاي زارع از نگراني والدين ما كمتر نبود.

💎 آقاي زارع و امثال او به عنوان معلم روستا، فقط 30 سال معلمی نکرده است او به اندازه 300 سال در رنج ها و آلام صدها نفر از نوجوانان آن منطقه شريك بوده است. هيچ كس به اندازه او، دلهای پر امید با كفش هاي پاره و شلوارهاي وصله دار را به چشم نديده است.

🌺 حاج ابراهيم ! عمرت دراز


🔻 متن کامل در اينجا بخوانيد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
*شگرد تبلیغاتی #کفش_ملی که اصطلاح «فیل هوا کردن» را بر سر زبان‌ها انداخت* و مردم را از راه‌های دور و نزدیک به دیدن فیل هوا شده بر فراز ساختمان خانشقاقی در خیابان شاه‌آباد تهران کشانید.

*ساختمان هوشنگ خانشقاقی نخستین و بلندترین برج ایرانی مجهز به آسانسور بود.*


💠 https://t.center/Karkhanedar_Mag
💥یکی از تلخ ترین تصاویر تاریخ ایران...!
✍️
علی مرادی مراغه ای

فیلم کوتاه و کمیاب زیر را از منابع روسی برداشته ام که مربوط است به بزرگترین شکست ایران یعنی فتح قلعه ایروان از سوی روسها که امروز ۴ مهر سالروز آن است...

♦️قلعه ایروان در ۱۵۰۴م بدستور شاه اسماعیل صفوی و بدست وزیر او روانقلی خان در ساحل رودخانه «زنگی»ساخته شده و مقاومترین قلعه ایرانیان بود، که بیش از ۲۳ سال، استوار در مقابل حملات روسی مقاومت کرده اما سرانجام، در آخرین حمله روسها به فرماندهی ژنرال پاسکویچ و البته با خیانت ارامنه داخل قلعه به زانو در آمد.
پس از سقوط این قلعه بوده که روسها از ارس گذشته تا اشغال تبریز پیش آمدند و شاه قاجار مجبورا به قرارداد ترکمنچای تن داد.

♦️این فیلم که دارای نریشنِ زبان روسی و با زیرنویس ترکی است با نقاشی معروف «سقوط قلعه ایروان» اثر هنرمند روسی«فرانس آلکسیویچ روبو» شروع می شود و فیلم با همین نقاشی بغایت تلخ نیز پایان می یابد.
به نظرم ،این نقاشی یکی از تراژیکترین صحنه های تاریخ ایران را نشان می دهد که در آن، قشون ایرانی پس از شکست، تسلیم شده و تفنگهای خود را به زمین گذاشته و روسها اسرای ایرانی را به زندان تفلیس منتقل می کنند...
البته، در کنار این تصویر تلخ، از تماشای هیبت و عظمت این قلعه که با امکانات پانصد سال پیش، بدستور شاه صفوی ساخته شده، حسی از غرور و افتخار به هر ایرانی دست می دهد...!
این قلعه از خاک رس و سنگ ساخته شده و در اطراف قلعه، چاله‌ های عمیق و پهن کَنده شده بود که چاله ها از آب پر می شدند. قلعه از سه طرف توسط حصارهای دو لایه محصور و دارای هفده برج بود.

♦️ژنرال پاسكويچ با قواى خود در اواسط اكتبر ۱۸۲۷م عازم فتح اين قلعه شد، قلعه به محاصره روسها در آمده و در زیر شلیک بی امانِ توپهای روسی، روزها مقاومت کرد که به نوشته منابع خارجى، ۶ روز و به نوشته منابع ایرانی ۱۲ روز مقاومت کرد اما سرانجام، در نتيجه اصابت گلوله های توپ، چند نقطه اطراف ديوار و برج و باروى قلعه تَرَك برداشت و شب هنگام يك ارمنى بنام قاراپت با چند نفر ديگر، پشت دروازه قلعه آمده، دروازه را بر روى قوای روسی گشودند!
ارامنه ساكن قلعه حتی برخی از قوای ایرانی مانند سارى اصلان و یارانش را که هنوز مقاومت می کردند دستگير کرده و به ژنرال پاسکویچ تحويل دادند!.
خاچاطور آبوویان در کتاب خود بنام«زخم‌های ارمنستان» بی آنکه به خیانت ارامنه داخل قلعه اشاره کند در باره غرش توپهای روسی می نویسد:
«قلعه ایروان در دود گم شد پنج روز و پنج شب توپها بی امان می ‌غریدند. مثل اینکه آتش الهی بوده که بر شهرهای سدوم و گمورا از بالا ‌می بارید قلعه ایروان گاهی مثل چراغ نورانی می شد و سپس خاموش می گردید آنقدر گلوله های توپ به سر و قلبش خورده بود که جانش به لبش رسیده بود...»

♦️سرانجام قلعه معروف ایرانیِ ایروان به تصرف روسها در می آید و پادگان آن که ۴۰۰۰ سرباز ایرانی می شد تسلیم گردیده فرمانده قلعه، حسن خان و ۲۰۵ مقام بلند پایه اسیر شده را دست بسته به زندان پترزبورگ فرستادند.
حدود ۱۰۰ توپ و مقادیر زیادی تفنگ و غنایم جنگی دیگر که در تصویر آمده به تصرف روسها در می آید.
پاسكويچ بخاطر اين پيروزى بزرگ از تزار، لقب ايروانسكى و نشان سن جورج دريافت كرد.
سقوط ايروان، روحيه جنگى سربازان ايرانى را به كل تخريب نموده دسته دسته فرار از خدمت بالا گرفت، بطورىكه پس از اشغال ايروان توسط روسها، فقط ۳۰۰۰ نفر سرباز براى عباس ميرزا باقى مانده بود و از ۶۰ هزار سربازى كه فتحعلی شاه در اختيار داشت حدود ۵۰ هزار نفرشان فرار كرده بودند و روسها از ارس گذشته تا اشغال تبریز پیش آمدند.
(سالهای زخمی...صص۳۱۱الی۳۱۵)

♦️سقوط قلعه ایروان برای ایران تکان دهنده بود و همچنین برای روسها چنان مهم بود که در روسیه مدال مخصوص فتح قلعه ایروان درست گردیده و به سربازان روسی اهدا می شد!.
در آرشیوهای روسی شاید دهها اثر، نوشته و فیلم در مورد این قلعه و تسخیر آن وجود دارد اما در ایران مثل بسیاری از حوادث تاریخی، دریغ از یک تصویر یا فیلمی یک ثانیه ای...!

♦️این قلعه عظیم پس از تصرف روسها همچنان موجود بود تا اینکه در زلزله سال ۱۸۵۳م. دیوارهای قلعه به شدت آسیب دید اما نمادهای ایرانی همچنان موجود بود که متاسفانه در دهه ۱۸۸۰م. بخشی از دیوار شمالی قلعه تخریب گردیده و کارخانه تولید کنیاک درست کردند و سپس تمام آثار و معماری مربوط به ایرانی و اسلامی را تخریب کردند...
ایرانیان، دیگر پس از این شکست سهمناک و تبعات قرارداد ترکمنچای، هرگز کمر راست نکردند و با این شکست و قرارداد ترکمنچای پای به معادلات دنیای جدید گذاشتند...

در این فیلم شش دقیقه ای، قلعه عظیم و شکوهمندی که بیش از پانصد سال قبل توسط ایرانیان ساخته شد دیده میشود.
اما شوربخت ملتهایی که بجای اکنونشان، به گذشته شان حسرت می خورند و افتخار می کنند...!
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟥 روزي پر از آه و اشك

↙️ از اين صمت: روزنوشته هاي قاسم خرمي

روز يكشنبه اول مهر امسال با تلخي آغاز شد. نيمه هاي شب قبل، اطلاع يافتيم كه معدن ذغال سنگي در طبس خراسان جنوبی منفجر شده و تعدادي از كارگران، زير آوار مانده اند. آوار مصائب روزمره، کم بود كه حالا بايد سنگینی چند تن سنگ را هم تحمل كنند!

صبح اول وقت قرار بود وزير صنعت، معدن و تجارت، زنگ مدرسه دخترانه اي را در ميدان محمديه جنوب تهران به صدا در آورد. يك ساعتي را به روي خودمان نياورديم تا شادي هاي كودكانه آنها در روز اول مدسه، آغشته به تلخی های این مصیبت نشود و بعد از آن، بلافاصله به سمت فرودگان براي اعزام به محل حادثه به راه افتاديم.

تيمی از مديران، كارشناسان و متخصصان حوزه معدن، وزير را همراهي می کردند. حدود ظهر به فرودگاه طبس رسيديم. طبس زیبا در گرمای ۴۰ درجه کویری تب کرده و از تک و تاب افتاده بود.

از همان فرودگاه، با دو فروند هليكوپتر به سمت محل حادثه به راه افتاديم. معدن حادثه ديده از بزرگترين معادن ذغال سنگ بخش خصوصي كشور است كه 30 سال قدمت و 1700 نيرو دارد. کلا طبس به عسلویه ذغال سنگ ایران مشهور است و گفته می شود که ۶۰۰ میلیارد دلار ذخایر معدنی دارد.

محوطه محل حادثه پر بود از آمبولانس ها، دستگاههاي امدادي، مقامات محلي، خبرنگاران و كارگراني كه با بيم و اميد منتظر خروج همكارانشان از عمق 300 متري تونل بودند و از شدت تاثر، روي زمين و زيرآفتاب داغ نشسته بودند.

از 250 كارگري كه در هنگام حادثه مشغول كار بودند، 200 نفر موفق به خروج و حدود 50 نفر گير افتاده بودند. یک فاجعه تمام عیار بود. شدت انتشار و آلودگي گاز متان به حدي بود كه عمليات امداد و نجات به سختی انجام می شد و امدادگران در حال رقيق كردن گاز براي ورود به کارگاه اصلي انفجار بودند.

صحنه غم انگيزي بود. به فاصله هر ساعت، ناگهان اعلام مي شد كه يك نفر از زير آوار خارج شده اما شوربختانه جان باخته است و به این ترتیب، اميدي دیگر، خاكستر مي شد.

چون حادثه در عمق زمين اتفاق افتاده بود، در فضاي بيرون، صحنه اي از تخريب، قابل مشاهده نبود اما بغض و سكوتي سنگين حاكم بود.

بعد از بازديد خروجي تونل ها و اطمينان از تلاش مضاعف امدادگران، به دستور آقاي اتابك وزير صمت، در ساختمان اداري محل معدن، حادثه ديده جلسه اضطراري برگزار شد تا مديران معدن، نمايندگان كارگران و متخصصان همراه تيم اعزامي، ابعاد حادثه را بررسي كنند.
استاندار، نماينده شهر، دادستان و ديگران مديران ارشد استاني هم حضور داشتند.

گزارش اوليه همه طرفين، شنيده شد. هر چند فضا به لحاظ روحي و رواني آماده شنيدن ديدگاههاي كارشناسي و فنی نبود اما كارشناسان حاضر هم سعي كردند به زبان ساده تري، علل احتمالي وقوع حادثه را توضيح دهند.

آقاي اتابك در پايان جلسه، كميته اي تخصصي را مامور رسيدگي فوري به ابعاد فنی حادثه كرد و از كميته ديگري خواست تا به فرايند امداد رساني، كمك به حادثه ديدگان و نيز كمك به خانواده جان باختگان نظارت كنند.

حل و فصل مسائل كارگرانی که در محل کار دچار حادثه می شود با كارفرمايان بخش خصوصي، اغلب زمانبر و مشكل آفرين است. به همين دليل وزير صمت از نمايندگان وزارت كار تقاضاكرد تا به مسائل حقوقي شامل بازنشستگي، بيمه و ديه قانوني كارگران متوفي، هر چه سريعتر رسيدگي شود. التهاب رسانه ای ناشی از چنین حوادثی بعد از مدتی فروکش می کند اما امور حقوقی آنها اگر الان حل نشود، ممکن است سالها طول بکشد.

بعد از ظهر برگشتيم به شهر طبس تا در ستاد بحران شهرستان با حضور وزير كشور، وزير كار، وزير صمت و تعدادي از نمايندگان مجلس شركت كنيم. جلسه طول كشيد و قرار شد شب بمانيم تا فردا هم بر عمليات امداد و نجات، نظارت بيشتري صورت گيرد. من حدود ساعت یک بامداد خوابم برد تا شاید کمی از فشار روحی و عصبی اين روز تلخ رهايي يابم. می دانم که بعد از این، خانواده جان باختگان، پلک روی هم نخواهند گذاشت.
خدایا کمکشان کن

📌 بخش هاي قبلي را اينجا بخوانيد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
☑️شمعی بر جانی... |

✍🏻#هادی_حیدری |

به یاد کارگران جان‌باخته‌ی معدن در طبس |

یکشنبه اول مهرماه هزار و چهارصد و سه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
💢 سیمای گستاخ !

در حاشیه توهین به مسعود پزشکیان در شبکه سه

برنامه‌ای با مجری‌گری محمد جعفر خسروی در شبکه سوم پخش شد که با توجه به سخنان اخیر مسعود پزشکیان، گفته شد: رویمان نمی شود و شرممان می‌آید که بگوئیم (پزشکیان) رئیس‌جمهور ما است!

مهمان برنامه در ادامه به دلیل اظهارات پزشکیان که به آمریکاییان گفته بود ما با آنها برادریم، از مردم اعراب و کشورهای عربی عذرخواهی کرد!!

فرض محال که محال نیست، تصور کنید مجری و شرکت کننده برنامه این سخنان را به سعید جلیلی بازنده انتخابات گفته بودند، یا خطاب این سخنان به مرحوم رئیسی بود، چه رخ می‌داد؟
به نظر هم مجری بلافاصله اخراج می‌شد و هم برنامه تعطیل، هم شرکت کننده بابت این اظهارت بازداشت می‌شد و هم مدیر تلویزیون بیانیه می‌داد و عذرخواهی می‌کرد./باشگاه روزنامه‌نگاران ایران
More