🟥 روزي پر از آه و اشك
↙️ از اين صمت: روزنوشته هاي قاسم خرمي
روز يكشنبه اول مهر امسال با تلخي آغاز شد. نيمه هاي شب قبل، اطلاع يافتيم كه معدن ذغال سنگي در طبس خراسان جنوبی منفجر شده و تعدادي از كارگران، زير آوار مانده اند. آوار مصائب روزمره، کم بود كه حالا بايد سنگینی چند تن سنگ را هم تحمل كنند!
صبح اول وقت قرار بود وزير صنعت، معدن و تجارت، زنگ مدرسه دخترانه اي را در ميدان محمديه جنوب تهران به صدا در آورد. يك ساعتي را به روي خودمان نياورديم تا شادي هاي كودكانه آنها در روز اول مدسه، آغشته به تلخی های این مصیبت نشود و بعد از آن، بلافاصله به سمت فرودگان براي اعزام به محل حادثه به راه افتاديم.
تيمی از مديران، كارشناسان و متخصصان حوزه معدن، وزير را همراهي می کردند. حدود ظهر به فرودگاه طبس رسيديم. طبس زیبا در گرمای ۴۰ درجه کویری تب کرده و از تک و تاب افتاده بود.
از همان فرودگاه، با دو فروند هليكوپتر به سمت محل حادثه به راه افتاديم. معدن حادثه ديده از بزرگترين معادن ذغال سنگ بخش خصوصي كشور است كه 30 سال قدمت و 1700 نيرو دارد. کلا طبس به عسلویه ذغال سنگ ایران مشهور است و گفته می شود که ۶۰۰ میلیارد دلار ذخایر معدنی دارد.
محوطه محل حادثه پر بود از آمبولانس ها، دستگاههاي امدادي، مقامات محلي، خبرنگاران و كارگراني كه با بيم و اميد منتظر خروج همكارانشان از عمق 300 متري تونل بودند و از شدت تاثر، روي زمين و زيرآفتاب داغ نشسته بودند.
از 250 كارگري كه در هنگام حادثه مشغول كار بودند، 200 نفر موفق به خروج و حدود 50 نفر گير افتاده بودند. یک فاجعه تمام عیار بود. شدت انتشار و آلودگي گاز متان به حدي بود كه عمليات امداد و نجات به سختی انجام می شد و امدادگران در حال رقيق كردن گاز براي ورود به کارگاه اصلي انفجار بودند.
صحنه غم انگيزي بود. به فاصله هر ساعت، ناگهان اعلام مي شد كه يك نفر از زير آوار خارج شده اما شوربختانه جان باخته است و به این ترتیب، اميدي دیگر، خاكستر مي شد.
چون حادثه در عمق زمين اتفاق افتاده بود، در فضاي بيرون، صحنه اي از تخريب، قابل مشاهده نبود اما بغض و سكوتي سنگين حاكم بود.
بعد از بازديد خروجي تونل ها و اطمينان از تلاش مضاعف امدادگران، به دستور آقاي اتابك وزير صمت، در ساختمان اداري محل معدن، حادثه ديده جلسه اضطراري برگزار شد تا مديران معدن، نمايندگان كارگران و متخصصان همراه تيم اعزامي، ابعاد حادثه را بررسي كنند.
استاندار، نماينده شهر، دادستان و ديگران مديران ارشد استاني هم حضور داشتند.
گزارش اوليه همه طرفين، شنيده شد. هر چند فضا به لحاظ روحي و رواني آماده شنيدن ديدگاههاي كارشناسي و فنی نبود اما كارشناسان حاضر هم سعي كردند به زبان ساده تري، علل احتمالي وقوع حادثه را توضيح دهند.
آقاي اتابك در پايان جلسه، كميته اي تخصصي را مامور رسيدگي فوري به ابعاد فنی حادثه كرد و از كميته ديگري خواست تا به فرايند امداد رساني، كمك به حادثه ديدگان و نيز كمك به خانواده جان باختگان نظارت كنند.
حل و فصل مسائل كارگرانی که در محل کار دچار حادثه می شود با كارفرمايان بخش خصوصي، اغلب زمانبر و مشكل آفرين است. به همين دليل وزير صمت از نمايندگان وزارت كار تقاضاكرد تا به مسائل حقوقي شامل بازنشستگي، بيمه و ديه قانوني كارگران متوفي، هر چه سريعتر رسيدگي شود. التهاب رسانه ای ناشی از چنین حوادثی بعد از مدتی فروکش می کند اما امور حقوقی آنها اگر الان حل نشود، ممکن است سالها طول بکشد.
بعد از ظهر برگشتيم به شهر طبس تا در ستاد بحران شهرستان با حضور وزير كشور، وزير كار، وزير صمت و تعدادي از نمايندگان مجلس شركت كنيم. جلسه طول كشيد و قرار شد شب بمانيم تا فردا هم بر عمليات امداد و نجات، نظارت بيشتري صورت گيرد. من حدود ساعت یک بامداد خوابم برد تا شاید کمی از فشار روحی و عصبی اين روز تلخ رهايي يابم. می دانم که بعد از این، خانواده جان باختگان، پلک روی هم نخواهند گذاشت.
خدایا کمکشان کن
📌 بخش هاي قبلي را
اينجا بخوانيد