🔸 بوم‌اندیشی 🔸

Channel
Logo of the Telegram channel 🔸 بوم‌اندیشی 🔸
@ebrahimkhodaeePromote
435
subscribers
162
photos
55
videos
271
links
👈 بوم اندیشی: اندیشه کردن در نیازها و داشته های محلی 👈 بوم گرایی: اقدام کردن با نیازها و داشته های محلی ارتباط با من: @e_khodaee instagram.com/ebrahimkhodaee ایمیل: [email protected]
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
به مناسبت آغاز سال تحصیلی جدید
"من با درسی که می‌دهم باید بچه‌های مردم را از زمین ببُرّم، بکَنم. درس‌های ما، در بی‌اعتباری این زمین است. در این است که مرکز عالم خلقت سال‌هاست که از این جا نقل مکان کرده. آن هم برای که؟ برای بچه هایی که هنوز «نظر قُربانی» می‌بندند".

جلال آل احمد، نفرین زمین

بوم‌اندیشی @EbrahimKhodaee
از بوم تا بام
دکتر محسن رنانی
(مقدمه دکتر محسن رنانی بر کتاب «بوم، توسعه و آموزش؛ جامعه‌شناسیِ تاریخیِ آموزش و پرورش ایران» (نویسنده: دکتر ابراهیم خدائی، ناشر: نور علم 1402)

نسخه صوتی:
https://t.me/ebrahimkhodaee/774

بخش اول:
از منظر جغرافیایی، ایران سرزمینی است با چهار اقلیم و چهار فصل که از ترکیب آن‌ها زیست‌بوم‌های متنوع و بوم‌سازگان (اکوسیستم‌های) گوناگونی شکل گرفته است که فرصت‌ها و جذابیت‌های فراوانی را برای این کشور فراهم آورده است. همین تنوع جغرافیایی را در حوزه‌های اجتماعی و فرهنگی نیز شاهدیم. گروه‌های قومی، مذهبی و زبانی متنوع با همگونی‌های بسیار و ناهمگونی‌های بسیارتر، سرزمینی و ملتی به نام ایران را تشکیل داده‌اند که گرچه همه به شدت نسبت به آن پیوستگی و همبستگی دارند اما هر یک به شیوه خود می‌خواهد و می‌تواند به اعتلای این سرزمین و رشدو توسعه آن یاری برساند. اکنون در بستری چنین متنوع و فراخ چگونه می‌خواهیم یک برنامه آموزشی، یک محتوای درسی، یک الگوی تربیتی و یک شیوه فکری و رفتاری یگانه را بر همه نوباوگان آن اعمال کنیم؟

کودکان ما باید در بستر صدها و بلکه هزاران خرده‌فرهنگ و جامعه محلی ببالند، رشد کنند و آموزش ببینند و همراه با آن میلیون‌ها خانواده نیز هر کدام با ساختار، نظام ارزشی و پیشینه فکری و فرهنگی متفاوت این کودکان را حمایت، تأمین، پایش و آمایش کنند. اکنون چگونه نظام آموزش تمرکزگرا می‌خواهد بر بستری بااین‌همه تنوع، با قالب‌هایی استاندارد، یک‌دست و یکسان کودکان ما را آموزش بدهد و بلکه تربیت کند؟ چنین شیوه‌ای جز با اجبار به پیش نخواهد رفت و حاصل آن نیز یک‌پارچه شدن مکانیکی همه چیز و از بین رفتن رابطه اندام‌وار (ارگانیک) کودکان با محیط زندگی‌شان خواهد بود. و چنین می‌شود که بیشتر کودکان ما پس از تحصیل در هر سطحی، می‌خواهند از پیرامون فرار کنند و به مرکز بروند و از مرکز فرار کنند و به بیرون بروند. چون آنچه ما به آنان می‌آموزیم و برای آن آماده‌شان می کنیم همانا به درد نه همان زیست‌بوم طبیعی و فرهنگی که در آن بالیده‌اند بلکه به درد زیست بوم مرکز و بیرون می‌خورد.

راستی وقتی درس یک کودک در هر سطحی (دبستان یا دبیرستان) تمام می‌شود آیا او آینده خود را بیشتر در ماندن و فعالیت و خلاقیت در محیط زاد و بوم خویش می‌جوید یا در رفتن به هرجایی غیر از زیست‌بوم خویش؟ اگر پاسخ، دومی است کافی است تا ما بپذیریم که شیوه آموزش‌مان خطاست و نظام تمرکزگرا و دولت‌سالار آموزشی ما کودکان ما را از یک سو از زیست بوم طبیعی و فرهنگی خویش جدا می کند و از سوی دیگر هیچ پیوند عقلانی و اندام‌وار مستحکمی بین او و ساختارهای بیرونی برقرار نمی‌کند و این آغازی است بر دوره بلندی از سرگردانی برای یک جوان که می خواهد زندگی خود را شکل دهد و تثبیت کند.

در واقع شایسته است که نظام آموزش ضمن داشتن سازوکاری برای تاکید و تقویت مولفه‌های هویت ملی، برای ارتباط کودک با مولفه زیست‌بوم خویش نیز برنامه و تدبیری داشته باشد. درواقع شایسته است همان‌طور که در برنامه پیشنهادی در بخش واپسین این کتاب پیشنهاد شده است؛ در دوره دبستان (ابتدایی) بر ایجاد شناخت و ارتباط عاطفی و ذهنی با فرهنگ بومی و مولفه‌های زیست‌بوم اجتماعی تاکید شود؛ و در دوره دبیرستان (متوسطه) بخشی از محتوای دروس در همه رشته‌ها، به زیست‌بوم طبیعی و اجتماعی و فرهنگی دانش آموزان معطوف شود؛ به‌گونه‌ای که بعد از گرفتن دیپلم تمایل داشته باشند در محیط زندگی خود بمانند و شاغل شوند و احساس کنند می‌توانند در زیست‌بوم طبیعی و اجتماعی خود زندگی شرافتمندانه‌ای سامان دهند؛ و انگیزه و توان داشته باشند که خلاقیت خود را در بستر همین جامعه بومی شکوفا کنند. روشن است که به‌گونه‌ای طبیعی بخشی از نظام آموزشی نیز بسترساز آشنایی دانش‌آموزان با دنیای پیرامون ایشان خواهد بود و از میان آن‌ها کسانی نیز خلاقیّت‌ها و توانمندی‌های خویش را در محیطی بیرون از زیست‌بوم خویش پی‌گیری خواهند کرد.

لینک بخش دوم:
https://t.me/ebrahimkhodaee/763

لینک بخش سوم (پایانی):
https://t.me/ebrahimkhodaee/764


تهیه نسخه چاپی:
https://idebook.ir/product/p-300638

نسخه الکترونیکی کتاب در طاقچه:
https://taaghche.com/book/191518


کانال بوم‌اندیشی در تلگرام
@EbrahimKhodaee
🔸 بوم‌اندیشی 🔸
اولین انتخاب پزشکیان سه سال از خودش بزرگ‌تر بود! آیا فردی ۷۳ ساله چابکی و شادابی مورد نیاز برای یک دولت فعال و موثر را خواهد داشت؟ امیدواریم در جمع وزرای پیشنهادی #اولویت_جوانی مد نظر رئیس‌جمهور باشد. @EbrahimKhodaee
باید از خودتان شروع می‌کردید، اما قدرت شیرین و صندلی عزیز است، بگذریم... حالا هم بعید است توصیه‌تان خیلی جدّی باشد، اما توصیه درستی است و امیدوارم در گزینش استانداران، مدیرکل‌ها و مدیران میانی و خُرد به آن عمل کنید.

@EbrahimKhodaee
همکاری سه سطح محلی، ملی و جهانی در فرایند ثبت جهانی دره‌ی خرم‌آباد

✍️ دکتر مجتبا ترکارانی

در جوامعی چون لرستان که دارای سابقه‌ی تاریخی بلند و فرهنگ باستانی غنی هستند، معمولاً این پرسش جدی مطرح می‌شود که نسبت این میراث فرهنگی، تاریخی با توسعه‌ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی امروز چیست؟

البته در ادبیات توسعه به این پرسشِ مهم پاسخ‌های متفاوتی داده شده است: گروهی معتقدند فرهنگ‌های سنتی مانع توسعه هستند و باید آن‌ها را برای رسیدن به توسعه کنار گذاشت. دسته‌ای دیگر نیز برآنند این فرهنگ سنتی نه تنها مانع توسعه نیست بلکه محرک و مشوق توسعه است. در میانه‌ی این نظرات هم دیدگاه‌هایی وجود دارد که معتقد است، می‌توان با برقراری یک توازن بین دیروز و امروز رابطه‌ی مثبتی بین فرهنگ باستانی دیروز و توسعه‌ی امروزین برقرار کرد
در این یادداشت سعی کرده‌ام با توجه به موضوع ثبت جهانی دره‌ی خرم‌آباد و از منظر دیدگاه سوم به پرسش بالا، پاسخ دهم.

در نظریات توسعه، دیدگاهی به نام مکتب وابستگی و زیر مجموعه‌ی آن نظریه‌ی توسعه‌ی وابسته وجود دارد که معتقد است رابطه‌ی کشورهای پیرامون با کشورهای مرکز و حتا نهادهای بین‌المللی لزوماً رابطه‌ی استثماری نیست و این رابطه می‌تواند درصورتی که توازن و تعادل بین سه ضلع مثلث: جامعه‌ی محلی، دولت ملی و سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی برقرار باشد به نوعی توسعه‌ی کارآمد در کشورهای در حال توسعه و برد برد با نظام جهانی منتج شود.

در فرایند ثبت دره‌ی خرم‌آباد توسط یونسکو نیز چنین مثلثی وجود دارد. از یک‌طرف سازمانی بین‌المللی مانند یونسکو وجود دارد که رسالت خود را شناسایی و حفظ میراث فرهنگی جوامع و ارتباط بین آن‌ها می‌داند؛ این نهاد از یک‌سو، نهادی شناسایی‌گر و رسمیت‌بخش است و از سوی دیگر با تأمین اعتبار و سرمایه‌ی مالی بر روندِ فنی و مدیریتی نگهداری میراث فرهنگی نظارت می‌‌کند.

ضلع دیگر این مثلث، دولت‌ها هستند؛ دولت‌ها سعی می‌کنند با ارتباطاتی که با این نهادهای بین‌المللی دارند و بر حسب سهمیه‌های سالانه به معرفی مکان‌ها و فضاهای فرهنگی کشور خود در چارچوب‌های مورد نظر یونسکو، اقدام کنند.

ضلع سوم، نیز جامعه‌ی مدنی محلی است که تلاش می‌کند نه تنها ظرفیت‌های فرهنگی محلی خود را شناسایی و معرفی ‌کنند بلکه دولت‌ها را نسبت به انجام کار کارشناسی لازم برای ثبت این آثار در سازمان‌های بین‌المللی مجاب نموده و به نهادهای بین‌المللی چون یونسکو نیز پیام می‌دهند که جامعه‌ی محلی مشتاقانه و فعالانه آماده‌ی ورود به فرایند معرفی و ثبت آثار تاریخی و محلی خود است.

بنابراین در جامعه‌ای چون لرستان که به عقیده‌ی صاحب‌نظران توسعه، اولویت راه‌بردی توسعه‌ای آن بر مبنای گردشگری و میراث فرهنگی قرار دارد، نقطه‌ی آغاز توسعه را باید در تلاقی این سه سطح محلی، ملی و جهانی جست‌وجو کرد.

خوش‌بختانه مشاهده شده که در این پروژه‌ی مشترک «ثبت جهانی دره‌ی خرم‌آ‌باد» سه سطح محلی، ملی و جهانی در کنار هم قرار گرفته و امید می‌رود که برآیند تعامل و ارتباط این سه سطح، آغاز نقطه‌ی تازه‌ای برای توسعه‌ی لرستان باشد.

اول این‌که در سطح دولت، وزارت میراث فرهنگی و گردشگری با همکاری مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری لرستان پرونده‌ی ثبت این دره را در دستور کار خود نهاده، با تلاش‌های شبانه‌روزی مدیرکل و کارشناسان این سازمان در لرستان، مقدمات کار فراهم شده و دیگر نهادهای دولتی استان نیز گرچه دیرهنگام ولی پای کار آمده‌اند و درحال تلاش هستند.

در سطح محلی نیز جامعه‌ی مدنی محلی شامل انجمن‌ها و سازمان‌های مردم‌نهاد و اصناف و افراد سرشناس و مؤثر فرهنگی و ورزشی و رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی در این کار مشارکت دارند. این اقشار در چند ماهه‌ی اخیر با مطالبه‌گری و ظرفیت‌سازی فرهنگی و برگزاری کارزار، نه فقط اذهان جامعه را نسبت به این موضوع مهم حساس نموده بلکه سعی کرده‌اند با همکاری با نهادهای دولتی اداره‌کل میراث فرهنگی و گردشگری لرستان نسبت به شناسایی پیش‌نیازهای لازم اقدام و طی نشست‌ها و مکاتباتی این خواسته‌ها را به اطلاع نهادهای دولتی مرتبط برسانند و سپس با انجام دیده‌بانی لازم بر روند پیش‌رفت کار نیز نظارت مناسب را داشته باشند و تاکنون توانسته‌اند جامعه و دولت را پشت یک دستور کار مهم بسیج نمایند.

در سطح جهانی نیز انتظار می‌رود که سازمان بین‌المللی یونسکو نیز نه فقط با در نظر گرفتن معیارهای فنی و مدیریتی، فرآیند ثبت این ذخیره‌ی فرهنگ بشری را تسهیل نماید، بلکه به این نکته هم توجه داشته باشد که دولت و مردم محلی نیز مشتاق ثبت میراث فرهنگی خود هستند و این ثبت می‌تواند نقطه‌ی آغازی برای توسعه‌ی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی در این مناطق توسعه‌نیافته باشد.

🌐متن کامل:
https://avayeseymare.ir/?p=25211

کانال بوم‌اندیشی 👇
@EbrahimKhodaee
VID_20170315_235852.mp4
22 MB
🔆 بلاگردانی اقوام، قوم‌مداری و نژادپرستی در ایران

🔗 بوم اندیشی:
@EbrahimKhodaee
لرستان، فرهنگ بومی و توسعه.pdf
1.8 MB
نسخه الکترونیکی کتاب «لرستان فرهنگ بومی و توسعه»

مقالاتی از خدایی، میرزاپور، یوسفوند، بیرانوند، بهرامی، موگویی و ...

کانال بوم اندیشی 👇
@ebrahimkhodaee
🔸 اهمیت مفهوم «بوم» در علوم اجتماعی جدید

ابراهیم خدائی

اهمیت مفهوم بوم (=community اجتماع محلّی، جماعت، محلّه) در فرصتی است که برای نقادی نظریه های رایج توسعه در قرن بیستم ایجاد می کند، این نظریات غالبا دولت محور، فردگرا، اقتصادمحور و فن سالار بودند و توسعه را به ابعاد فیزیکی و رشد محدود می کردند، در این نظریات (مثل نوسازی و وابستگی) به گونه ای از «دولت»، «کشور» یا «جامعه ملّی» از یک سوی و «فرد» از سوی دیگر صحبت می شد و گویا بین فرد و کشور مقیاس و موجودیت قابل ملاحظه دیگری وجود نداشت.

نظریه پردازان اولیه علوم اجتماعی مثل ماکس وبر (در تمثیل قفس عقلانیت)، دورکیم (در تمثیل جامعه مکانیکی و ارگانیکی و در آثاری چون تقسیم کار اجتماعی و خودکشی) و زیمل (در نظریه تراژدی فرهنگ) بینش های مفیدی ارائه داده اند  که می‌تواند به درک آن چه ما امروزه از مفهوم «بوم» برداشت می کنیم کمک کند، اما هیچکدام به شفافیت دو مفهوم گماینشافت  و گزلشافت  فردینان تونیس در اینجا به کار نمی‌آید.

به باور تونیس در گمینشافت (که در متون انگلیسی به کِمیونیتی و در متون  فارسی به اجتماع، اجتماعِ محلّی یا جماعت ترجمه شده است و ما آن را «بوم» ترجمه می کنیم) پیوندهای نزدیک و صمیمانه و علایق شخصی، روابط اعضاء را مشخص می کند و افراد به سلامت، رفاه و اعتماد متقابل و همکاری با یکدیگر توجه خاص دارند، اما در گزل‌شافت (که در متون انگلیسی به سوسایتی  و در متون فارسی به جامعه ترجمه شده است) بر رقابت، دنبال کردن منافع شخصی، کارایی فردی، پیشرفت و تخصص گرایی تأکید می شود. پیش بینی تونیس این بود که شهرنشینی و مدرنیته همزمان با رشد جامعه (گزل‌شافت) و افول اجتماع محلی (گمین‌شافت) خواهد بود. 

این مفاهیم تلاش می کرد فرایند گذار از «جهانِ خویشاوند محور» و «پایگاه محور» به «جهان مبادله محورِ انجمن‌های ساخته شده» و «قراردادمحور» را توضیح دهد. فردینان تونیس، ماکس وبر و رابرت نیزبت از جمله جامعه‌شناسانی بودند که زوال نهادها و اصناف و تعاونی‌های قرون وسطایی، تجاری شدن کشاورزی در نتیجه‌ی ظهور کاپیتالیسم و زوال خودمختاری شهرها در پی عروج دولتِ متمرکزِ مدرن را نشانه قطعِ امید از جماعت می دانستند.

اما در دهه های پایانی قرن بیستم و در قرن بیست و یکم، رویکرد توسعه بوم‌گرا درباره اشتباه جامعه‌شناسان اولیه در دست کم گرفتن بوم هشدار می دهد و نه فقط قبول ندارد که بوم‌ها (اجتماعات محلّی) آن گونه که پیش بینی می شد از بین بروند بلکه برعکس، بر اهمیت آن‌ها در جامعه امروز و از این گذشته لزوم محوریت دادن به آن‌ها در برنامه‌ریزی‌های توسعه تأکید دارد. بوم ها در جهان امروز وجود دارند و در کنار دولت‌ها، افراد و شرکت های کوچک، بزرگ و چند ملیتی، از جمله بازیگران توسعه هستند، فقط دولت ها، افراد و قراردادهای آن ها نیستند که می توانند مبنا و محوری برای برنامه ریزی توسعه باشند، بلکه توسعه می‌تواند رقابتی میان این بوم ها باشد.

امروزه بوم‌ها مبتنی بر قومیت، مذهب، طبقه یا سیاست وجود دارند، مبنای همبستگی آن ها ممکن است محکم یا سست، باشد، ممکن است سنّتی، مدرن یا حتی پست مدرن، ارتجاعی یا مترقی باشند، اما در هر حال بر خلاف پیش بینی جامعه شناسان کلاسیک از بین نرفته اند، برعکس، به نظر می‌رسد جستجوی ریشه‌ها، هویت و آرزوی تعلق از ویژگی‌های عصر جدید باشد.

بوم‌ها در نظریات نوین علوم اجتماعی منبع انواع سرمایه اجتماعی، سرمایه نمادین، سرمایه سیاسی و ... هستند که برای دست یافتن به توسعه ضروری و محوری هستند.

🔸 منابع:

:: خدائی، ابراهیم (۱۴۰۳). ایران، بوم و توسعه. تهران: نور علم

:: مدنی قهفرخی، سعید (1389). جماعت گرایی و برنامه های جماعت محور. تهران: شرکت بین المللی پژوهش و نشر یادآوران. چاپ اول

:: معمار، ثریا (1394). توسعه پایدار محله ای. تهران: جامعه شناسان، چاپ اول.

:: باسره، محمد (1394). تدوین برنامه توسعه محلّی اجتماع محور (مطالعه موردی روستای سیاه گاو). پایان نامه کارشناسی ارشد توسعه اجتماعی روستایی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، به راهنمایی: حسین ایمانی جاجرمی


کانال بوم اندیشی 👇

https://telegram.me/EbrahimKhodaee
تفویض و تنفيذ

در بوم‌گرایی  تفویض اختیارات محلی به مقامات محلی در دستور کار است، اما در تمرکزگرایی امور محلی در نظام سلسله مراتب از مرکز به منصوبان محلی تنفیذ می‌شوند.
پیش زمینه بوم‌گرایی اینست که تفکیکِ امور محلی، ملی و جهانی را بپذیریم، و بپذیریم همان‌طور که یک مقام محلی شایسته تصمیم‌گیری در امور ملی نیست، مقامات ملی (مرکز) نیز افراد مناسبی برای فهم، برنامه‌ریزی و اقدام درباره دارایی‌ها و نیازهای محلی نیستند.

@EbrahimKhodaee
Audio
📌فایل صوتی نشست پنجم از سلسله نشست‌های از دانشگاه تا میدان توسعه:

رویکرد بوم‌گرایی به توسعه

با حضور دکتر ابراهیم خدائی

برگزار شده توسط انجمن علمی-دانشجویی توسعه اجتماعی دانشگاه تهران- دوشنبه ۲۹ مرداد ۱۴۰۳
@socialdevelopment_ut
ایران؛ بوم و توسعه
چاپ دوم
به قلم ابراهیم خدائی

راه‌های تهیه کتاب؛
۱- سفارش تلگرامی از طریق آی دی @Iranboom1403
پشت جلد ۹۵ هزار تومان، مبلغ قابل پرداخت با احتساب هزینه پست: ۱۳۵ هزار تومان
شماره شتاب:
6037-7015-2629-2229


۲- خرید حضوری: تهران، خ انقلاب، خ ۱۲ فروردین، پ ۲۸۶ تلفن ۶۶۴۰۵۸۸۰ و ۶۶۹۵۷۰۲۱ (انتشارات نور علم)
فروشگاه: خ ۱۲ فرودین، پ ۲۹۰، کتاب چرتکه تلفن: ۰۹۱۲۲۰۷۹۸۴۹ و ۶۶۱۷۴۹۱۰

کانال بوم‌اندیشی در تلگرام؛
@EbrahimKhodaee
Audio
احمد میدری، وزیر پیشنهادی تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در نطق خود در مجلس: سرانه شهرداری تهران ۱۰ برابر شهرستان‌هاست، یعنی اگر شما از شهرستان‌ها پا در تهران بگذارید ۱۰ برابر بیشتر برای رفاه شهری شما خرج می‌شود!

بوم‌اندیشی @EbrahimKhodaee
امروز دوشنبه، ساعت ۱۴
در انجمن دانشجویی توسعه اجتماعی دانشگاه تهران

رویکرد بوم‌گرایی به توسعه

لینک جلسه: http://meet.google.com/yvk-jcjh-vpp

@EbrahimKhodaee
#معرفی_پادکست
#معرفی_کتاب

🔷 شکست انحصار دولت در توسعه؛ چرا به رویکردی بوم‌گرا نیاز داریم؟

نگارنده: احسان یوسفیان
دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی توسعه اجتماعی-روستایی

وقتی مشروطه‌خواه جاویدنام، میرزا یوسف‌خان مستشارالدوله با شجاعت و نیک اندیشی، "رسالهٔ یک کلمه" را می‌نوشت و وقتی در طول یک قرن بعد بسیاری از ایرانیان از جمله دانشجوی کارشناسی‌ای در کتابخانهٔ دانشکده علوم اجتماعی، با اشک شوق این رساله را می‌خواند، باورپذیر نبود که همین یک کلمه "قانون" همان‌طور که می‌تواند دست بی‌قرار پادشاه و خان را از گلوی رعایا بردارد و انسان‌ها را فارغ از دارایی هاشان به تساوی قضاوت کند، میتواند دهان واحدی شود که همه شهروندان را به خاموشی و اطاعت از خیر ملی فرابخواند.

این "کلمه" سترگ، این "قانون" مقدس، نه تنها در کشور ما که در بسیاری از کشورهایی که مدرنیزاسیون و تجربه ملت-دولت شدن را از سر میگذراندند، مربی بزرگی شد به نام دولت که از پایتخت فرمان میداد و همه را به طرفداری از تیم ملی فرا میخواند. بازی و طرفداری از باشگاه های بزرگ، تیم های شهرستانی و حتی تیم های بچه‌محل‌ها در زمین خاکی به معنای مخالفت با تیم ملی بود، رقابت، ممنوع و طرفداری و اطاعت از تیم ملی، خیرالامور و اسباب ترقی شد.

میگویید مگر میشود تیم ملی بدون آن دویدن و رقابتها از محله تا باشگاه ها.. این طور که فوتبال حرفه ای به وجود نمی‌آید و تیم ملی مان به جایی نمی رسد ... اما گویا تجربه تمرکزگرایی دولت سالار در ایران از آن زمان که رضاخان توانست دولتی مدرن را در ایران گسترش دهد تا کنون، که محتوای دولت و قانون، هزار رنگ و بوی دیگر به خود چشیده، بیشتر بر همین نمط بوده.. مگر نه این است که هنوز از زمان روشن کردن بخاری مدارس تا امتحانات نهایی دانش‌آموزان از اتاقی در قصر هزارتوی آقای دولت، به مدارس کویر و کوهستان ایران، به یکسان بخشنامه می‌شود.

پادکست چهار اپیزودی و کوتاهی که به اشتراک گذاشته ایم، برگرفته از متن کتاب "ایران؛ بوم و توسعه" نگاشته دکتر ابراهیم خدایی، دانش آموخته جامعه شناسی توسعه اجتماعی-روستایی است و به سادگی و عمق بسیار، ایده ای بدیل برای این تمرکزگرایی مطرح میکند. آن "یک کلمه" در رویکرد بوم‌گرا حاصل پاسداشت و رقابت تیم های محلی و بوم های کوچک و بزرگ است و در عین حال، اهمیت و تاثیر سطح ملی و فراملی را فراموش نمی کند.

رویکرد بوم گرا، به هویت مداری چندلایه قائل است و بین فرد و دولت مدرن، بوم ها و اجتماعات بسیاری را شناسایی و فراخوانی می‌کند. همانطور که همه ما علاوه بر فردیت و ملیتمان، عضو اجتماعات و بوم های کوچک و بزرگ بسیاری هستیم.

رویکرد بوم‌گرا به استقبال تغییر و توسعه‌ می‌رود و با رویکرد بومی‌گرا که از تغییر بیزار است، به حفظ گذشته می اندیشد و هرآنچه غیر خودی است را بیگانه و مطرود میداند، از زمین تا آسمان تفاوت دارد. رویکرد بوم‌گرا، رویکردی توسعه‌گراست، تغییر را بر اساس داشته ها و نیازهای محلی فهم می‌کند و در عین حال حضور و تعامل با عناصری از بوم‌های دیگر را برای توسعه پایدار لازم می‌بیند.

اگر میخواهید در کمتر از دوساعت اندیشه هایی ارزشمند و قابل تامل را بشنوید و با نگاه متفاوتی مواجهه داشته باشید، که فراتر از دو سر طیف تغییر جهان یا خودسازی فردی می‌رود، شنیدن این کتاب صوتی را پیشنهاد میکنم. کتابی که نمونه ای کم‌یاب از رویکرد بوم گرایی به توسعه به زبان فارسی است و زبان روان و نگاه عمیق آن، حلاوت و شیرینی شنیدن متن را تا مدتها در خاطرتان زنده نگاه خواهد داشت.

🔸برای دیدن و شنیدن مطالب بیشتر در مورد توسعه از منظر جامعه شناختی به کانال انجمن علمی-دانشجویی توسعه اجتماعی دانشگاه تهران مراجعه کنید:
@socialdevelopment_ut
Adabiat-boomi-dar-AmoozeshParvaresh
@EbrahimKhodaee
جایگاه ادبیات بومی در آموزش و پرورش ایران

🗣 ابراهیم خدائی

سخنرانی در انجمن ادبی فرهنگیان دورود، ۲۵ مرداد ۱۴۰۳


@EbrahimKhodaee
یک وزیر پیشنهادی را به احترام رای‌دهندگانت پس بگیر!

بخشی از نامه صمیمانه دکتر رنانی به رئیس‌جمهور؛
ما تو را فریب دادیم، ما به تو رای دادیم چون نیاز به قهرمان داشتیم؛ و چون رفتار و گفتار تو جوری بود که ما احساس کردیم این همان قهرمانی است که می‌تواند برود و حق ضایع شده تاریخی ما را «ظرف یک ‌ماه» بستاند؛ پس به صندوق‌ها هجوم بردیم.

مسعود گرامی! می‌دانم که بین دو تیغه قیچی مردمی رنجیده و حکومتی ناسنجیده گرفتار شده‌ای و این آغاز مصیبت است. چهار سال آینده را (اگر دو طرف بگذارند بمانی) مصیبت خواهی داشت. اما بمان و این مصیبت را بر دوش بکش که ایران نیازمند است. تو تنها رئیس‌جمهور ایرانی که باید چوبه‌دار خود را بر دوش بکشی، چون دیری نخواهد گذشت که هر دو طرف به خون تو تشنه خواهند بود. از یک طرف توقعات آرمانی یک نسل ناصبور، و از سوی دیگر تعصبات ایدئولوژیک یک نظام حکمرانی ناتوان اما مغرور. اما تو بمان، که آینده‌ای پرابهام و گذرگاههایی سخت در پیش داریم و وجود یک رئیس‌جمهور متعادل در آن شرایط سخت، از نان شب برای‌ ما واجب‌تر است.

می دانم که حکمتی داشته است که هنوز بعد از یک ماه که از انتخابات گذشته با مردم خودت صحبت نکرده ای! می دانم که حکمتی داشته است که...

متن کامل نامه دکتر رنانی را اینجا بخوانید، بهتر است فیلترشکن را خاموش کنید.

@EbrahimKhodaee
🌎 در حکمرانی مطلوب، افکار جدید مهم هستند یا افراد جدید؟

محمود سریع القلم
t.center/sariolghalam

🌎 در اواخر دهۀ 1960، وقتی چین تصمیم گرفت اقدامات لازم و تجربۀ ­شده بشری برای صنعتی شدن و رشد اقتصادی را به تدریج به مرحله اجرا درآورد، مائو و افراد کلیدی در اطراف او بودند که این تحول فکری را ایجاد کردند. آنها با مشاهدۀ تحولات جدید، این اعتماد به نفس را داشتند که افکار خود را با شرایط جدید جهانی منطبق کنند. همین نوع تغییر عیناً در دهۀ 1990 در شش کشور دیگر اتفاق افتاد: اندونزی، هند، ویتنام، ترکیه، مکزیک و برزیل. در عموم این کشورها طی سال­های پس از جنگ جهانی دوم، نقش سنگین دولت بر صنعت، بانکداری، کشاورزی، سرمایه گذاری، آموزش و دیگر ارکان حکمرانی سایه افکنده بود. سیاسیون این کشورها برای مدت ها، خود را به اندیشه هایی مانند دولت­ سالاری، تمرکزگرایی، مدیریت عمودی، نهضت غیر متعهد ها و مبارزه با امپریالیسم مشغول کرده بودند. خروجی این افکار عمدتاً به تداوم فقر، فاصلۀ طبقاتی، ناکارآمدی، اتلاف منابع ملی و مهاجرت تحصیل کرده ها منجر شد. در این کشورها و بسیاری دیگر به خصوص در آسیای شرقی، سیاست ­مداران به تدریج متوجه شدند، به میزانی که دولت، مجری اقتصادی می شود، ناکارآمدی افزایش می‌­یابد. مجریان آسیایی و آمریکای لاتین به این پایۀ فکری رسیدند که بدون تولید ثروت، حکمرانی مطلوب تحقق نمی­‌پذیرد و پایه تئوریک تولید ثروت، محول کردن تولید و خدمات به بخش خصوصی، و پذیرفتن منطق بازار و تبادلات بین المللی است: اندیشه ای که ابتدا به انقلاب صنعتی منجر شد و در عین حال به تاسیس آمریکا در سال 1776 انجامید. به عنوان مثال، هرچند تورگوت اوزل (Turgut Ozel) و رجب طیب اردوغان از دو پایگاه متفاوت اجتماعی به قدرت رسیدند ولی اندیشه های اقتصادی آنها مشترک بود. اگر چین تولید و خدمات را به بخش خصوصی انتقال نمی­‌داد و اصل رقابت و همکاری را در یک دایرۀ بزرگ جهانی نمی ­پذیرفت چگونه طی بیست سال، از درآمد سرانه 200 دلار به بالای 10000 دلار می رسید؟ چون اقتصاد اصل است و کشور ثروتمند شده است، امروز چینی­‌ها از استقلال سیاسی، هویت ملی و انسجامِ داخلی به مراتب بالاتری نسبت به زمان مائو برخوردارند. امروز چینی ها آنقدر ثروتمند شده اند که کسی نمی تواند مانع افزایش حتی روزانۀ قدرت نظامی آنها شود. هم اکنون چین در حال ساختن 800 موشک بالیستیک هسته ای است. با قدرت اقتصادی، دیگران را به خود وابسته کرده و امتیاز سیاسی و امنیتی می گیرد. این اندیشۀ قدرت بر مبنای ثروت در سال 1970 در زمان مائو متولد شد و امروز جواب داده است.
در هر حوزه‌­ای از حکمرانی، چه مستقیم و چه غیر مستقیم، اندیشه‌­ها هستند که جامعه را هدایت می کنند. در نهایت، وضعیت هر جامعه را باید در حال و هوای اندیشه های آن جستحو کرد. چگونه می‌­توان عمل، رهیافت و برخورد های جدید را بدون تحول فکری، تحقق بخشید؟ یکی از عباراتی که بسیار شنیده می­‌شود، «رعایت کرامت انسانی» است. چگونه باید این اصل اجرا شود؟ کدام فرآیند به آن منتهی می­‌شود؟ کرامت انسانی مستقل از دیگر ارکان حکمرانی است یا خروجی مجموعه‌­ای از سیاست­گذاری­‌ها؟ چه ارتباطی میان اقتصاد و فرهنگ یک نظام اجتماعی و سیاسی وجود دارد؟ آیا جامعه­‌ای که نیم قرن نرخ تورم دو رقمی را تجربه کرده، می‌­تواند کرامت انسانی را تجربه کند؟ آیا تورم علت است یا معلول؟ نرخ تورم دو رقمی نتیجه کدام اندیشه است؟ مفاهیمی مانند عدالت، انصاف، پاسخگویی، رشد، کرامت انسانی، شایسته سالاری و کارآمدی در امتداد هم هستند و وزن مساوی دارند یا میان آنها روابط علت و معلولی وجود دارد؟ چگونه باید درخت آنها را از ریشه به شاخه ها کشید؟ کدام ریشۀ درخت است و کدام شاخۀ درخت؟ کدام اصل است و کدام نتیجه؟ در «شناخت هرمی و درختی ساختار حکمرانی»، نرخ تورم را در کجای هرم باید قرار داد؟ آیا می توان در فقدانِ رشد اقتصادی و تولید ثروت، در انتظار عدالت، آزادی و کرامت انسانی نشست؟ آیا آگاهی و شناخت جامعه در سرنوشت آن اثر دارد؟ آیا جامعه ای که میانگین مطالعه آن 35 دقیقه در سال است می تواند در انتظار دموکراسی بنشیند؟ اگر نرخ تورم زیر پنج درصد باشد، کشور ثروت تولید کند و مردم اهل مطالعه باشند بعد برخی از شرایط و مقدمات دموکراسی فراهم می شود. آیا می شود بدون  Input در انتظار   Output نشست؟ به عبارت دیگر، روابط علت و معلولی متغیرهای حکمرانی، علم و Science است. آنچه به موفقیت بسیاری از کشورها مساعدت بخشید این بود که متوجه شدند از کجا باید تحول را شروع کنند. یک دو سه تجربه شدۀ جهانی را تشخیص دادند. اولین و فوری ­ترین کاری که این کشورها انجام دادند، تغییر افکار و اندیشه هایشان بود. اگر افکار تغییر نیابند، افراد با سن کمتر، مرام متفاوت و برخاسته از مناطق متنوع، بعد از مدتی سرانجام باید مجری...👇
متن کامل مقاله

@EbrahimKhodaee
اندر تفاوت بوم‌گرایی و بومی‌گرایی

«بومی‌گرایی» دیدگاهی‌ست که بر «ترجیح» بومی نسبت به غیربومی تأکید دارد؛ «خودی» بهتر از «بیگانه» است، و وقتی ما روش‌ها، چیزها و داشته‌های خود را داریم بهتر است به سوی بیگانگان دست دراز نکنیم و از سبک زندگی، اندیشه و منش آن‌ها تقلید نکنیم. در «بومی‌گرایی» سخن از «اولویت داشتن و بهتر بودن» بومی نسبت به غیر بومی است.

درحالی‌که در «بوم‌گرایی» سخن از «اهمیت» بوم و ویژگی‌های آن و پرهیز از نادیده گرفتن این ویژگی‌ها و دنباله‌روی محض از الگوها و نسخه‌های جهان‌شمول است.
از این گذشته چالش بوم‌گرایی بیش از آن‌که متمرکز بر روی مساله هویت، و مساله‌ی «خودی–بیگانه»باشد، متوجّه قرائت‌های دولت‌سالارانه و تمرکزگرایانه از توسعه است که مشارکت اجتماعی را به هیچ می‌گیرند و بدون در نظر گرفتن مشارکت مردم (اهالی بوم) برای آن‌ها نسخه می‌پیچد. بوم‌گرایی بیش از آنکه با «بومی‌گرایی» نسبت داشته باشد با «درون‌زایی»، «مردم‌مداری»، «مردم‌سالاری»، «بومی‌سازی»و «بومی‌شدن» دارای نسبت است.

@EbrahimKhodaee
More