بُرش کوچکی از پدیدهای چند لایه؛ استاد راهنمای
2
#صفحه_آخر #یادداشت #حسین _حسینی
📝در اعلامیههای دفاع رسالههای دکترا و ارشد بارها فهرست بلندی از استادان راهنما و مشاور اول و دوم و داور داخلی و خارجی اول و دوم و نماینده تحصیلات تکمیلی و غیره، مشاهده میشود.
جدای از این اشکال به حقِ دانشجویان که چرا اسم دانشجو در صدر این اعلامیهها نیست در حالی که رساله متعلق به اوست، و جدای از اینکه معمولا گروههای علمی از استادان مرتبط استفاده نمیکنند و شائبۀ نوعی باندبازی وجود دارد زیرا این گروهها به افراد خارج از حلقۀ خودشان میدانی نمیدهند اما، معمولا جلسات دفاع رسالههای دکترا به برنامهای فرمالیستی تبدیل شده که ظاهرا هیچ کسی هم نمیخواهد برای اصلاح آن گامی بردارد چرا که معمولا افراد منطبق با عنوان اعلامی خود، عمل نمیکنند و در نهایت نه داوری علمی درستی از رسالهها صورت میگیرد و نه جلسه، تاب و تحمل داوری دقیق و اعمال نمره واقعی را دارد.
اینها در کنار مصیبتی است که معمولا روند کار استادان راهنما و مشاور نیز در طول مسیر بهدرستی طی نمیشود و در حقیقت نه دانشجو، کار پژوهشی درخوری انجام میدهد و نه استادان در راهنمایی و مشاوره، وقت و زمان کافی و حساسیت لازم را به عمل میآورند و نتیجه همان است که مشاهده میکنید! اما در این میان، رویهای نامتجانس هم در این سالها بر حجم این مشکلات افزوده و نه تنها دردی را دوا نکرده که بر دردها اضافه کرده و آن، داستان استاد راهنمای شماره 2 است!
نخست اینکه مشخص نیست اگر رسالهای استاد مشاور دارد، استاد راهنمای2 برای چیست؟ زیرا استاد مشاور میتواند همان نقش استاد راهنمای2 را ایفا کند؛ علاوه بر اینکه معمولا برای این رسالهها دو استاد مشاور تدارک میبینند!
و دیگر آنکه در همان حالت عادی هم استاد راهنما با مشاوران در مسایل علمی سر سازگاری ندارند و چون مدار کار گروهی، تعیین شده نیست و اصولا کار گروهی انجام نمیشود، هر کدام از استادان مطالب خود را جداگانه و منفرد به دانشجو دیکته میکنند و دانشجو در سردرگمی کار را پیش میبرد.
در بهترین حالت حرف آخر را استاد راهنما میزند که در این صورت هم عملا نقش استاد مشاور، امری صوری و اضافی خواهد شد.
حال در چنین شرایطی، وارد کردن یک نفر دیگر در این چرخۀ معیوب آن هم به عنوان استاد راهنمای 2 چه کمکی به این روند میکند؟ به این داستان اضافه کنید جلسه صوری دیگری را با عنوان «پیش دفاع» که احیاناً با حضور داوران هم تشکیل میشود و همگان میدانند نه کار دانشجو، صلاحیتهای علمی لازم را اخذ کرده و نه داوران، به دقت آن را دیدهاند و نه اگر در این میان، داوری به درستی اظهار نظر کند، موارد مورد نظر وی در نسخه نهایی اعمال میشود و تنها و تنها قرار است جلسهای برقرار و فرمی امضا شود.
و هرآینه مسایل دیگری فراتر از اینها... چاره چیست؟ البته که چاره در دست آییننامههای رنگارنگ وزارت علوم است که از دستان ما بیرون است؛ آییننامهها و دستورالعملهایی که معمولا کپی شدۀ دانشگاههای آن طرف آب هستند! (ر.ک: حسینی، سیّد حسین، 1399، سیاستهای فرمالیستی در حوزه علم؛ خواب 50 ساله، روزنامه همدلی، شماره 1572) اما با وجود این، آرزو کنیم گروههای علمی کارهای نمایشی رها کنند و استقلال و هویت علمی خود را بازیابند و به این تشخیص برسند که هیچگاه لیست بلند بالا، نشانه قوت کار علمی نیست بلکه قوت یک کار علمی در کیفیت برونداد آن است و چنین کار علمی حتی با یک استاد راهنما که در موضوع رساله صاحبنظر بوده و فرصت کافی برای هدایت و مشورت دانشجو را داشته باشد، شدنی است و سپس دو داور علمی برای ارزیابی نهایی کار رساله کفایت میکنند.
مانند همیشه، تاکید بر آن است که این چرخۀ کوچک، بخشی از چرخۀ ساختاری بزرگتر و پیچیدۀ نظام آموزش عالی جامعه است و نمیتوان جزء را بینظر به کلّ، سامان داد
🆔 @Hamdelidaily👈عضویت