آکادمی پژوهشِ مجید حیدری چروده

Channel
Logo of the Telegram channel آکادمی پژوهشِ مجید حیدری چروده
@drcharvadehPromote
1.32K
subscribers
کانال رسمی آموزش روش تحقیق کمی و کیفی و آمار به مسئولیت مجید حیدری چروده لطفا برای مشاوره روش تحقیق و آمار با واتساپ یا همراه اول من 09153162260 تماس بگیرید تماس با مدیر کانال @charvadeh لینک عضویت https://t.center/Drcharvadeh
🔲⭕️غریب آشنا، دوست دارم بیا!
مجتبی لشکربلوکی

آیا به نظرتان می رسد ما این ظرفیت، این تحمل و این بلندنظری را داریم که مدیر عامل ایران خودرو یک آلمانی باشد، مدیر عامل همراه اول یک لبنانی باشد و مدیر عامل یکی از بانک های ما یک تایوانی؟ بلافاصله خواهیم گفت ما این همه استعداد مدیریتی در کشور داریم چرا دستمان را به سوی بیگانگان دراز کنیم؟ چرا برویم زیر دست اجنبی؟ مگه ما خودمان چه چیزی کم داریم!

حالا به این واقعیت ها توجه کنید: ساندار پیچای، مدیر عامل آلفابت (گوگل)، یک هندی‌الاصل است، کارلوس گُسِن، مدیر عامل سابق رنو، اصالتاً برزیلی-لبنانی بود. مارک جوزف کارنی، رئیس اسبق بانک مرکزی کانادا بود تا اینجایش خاص نیست ولی جالب اینجاست که ۲۰۱۳ تا ۲۰۲۰ شد رئیس بانک مرکزی انگلستان! ایلان ماسک از آفریقای جنوبی آمده، دارد در آمریکا موشک هوا می کند! جنسن هوانگ در تایوان دنیا آمده اما در آنسوی دنیا دارد جهان را به عصر هوش مصنوعی می برد! نماد ژاپن چیست؟ سونی! مدیر عاملش برای مدت های طولانی یک آمریکایی بود! دارا خسروشاهی، مدیر عامل اوبر است با ۳۷ میلیارد دلار درآمد (مقایسه کنید با فروش سالانه نفت ایران)

سال هاست که ارتباط ما با جهان به سطحی اسفناک سقوط کرده. قبول ندارید؟ به چهار سوال جواب بدهیم، بعد شما و وجدان تان!
از ۱۰۰۰ شرکت برتر جهان، کدامشان در ایران دفتر فعال دارند؟
از ۱۰۰ دانشگاه برتر دنیا، چند درصدشان با دانشگاه های ایران برنامه مشترک دارند؟
از ۱۰ شرکت برتر مشاوره جهان کدامشان در ایران فعالند؟
سرمایه گذاری خارجی مستقیم (FDI) و در بازار سرمایه (FPI) ما نسبت به کشورهای عربستان و ترکیه چقدر است؟

دقت کنید که اصلا منظورم این نیست که سکان شرکت ها و سازمان هایمان را به دیگران بدهیم، بلکه تاکیدم روی همکاری و تعاملات بین المللی است. سپردن مدیریت یکی از صدها روش همکاری بین المللی است.


☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
کار کردن با خارجی ها اصلا چه فایده ای دارد؟ جدای از دسترسی به بازارهای بین المللی، جذب منابع مالی و انتقال تکنولوژی که در همه منابع اشاره می شود می خواهم روی موضوع دیگری دست بگذارم و آن تغییر عمیق درونی است. اگر با جهان کار کنیم ما دیگر آن آدم سابق نخواهیم شد:

۱) قد ما بلند می شود. فرض کنید که کسی در یک روستای ۱۰۰ نفره به دنیا می آید و همانجا زندگی می کند و می‌میرد. درکش از جهان و فرصت هایش چقدر است؟ کسی که با جهان در ارتباط است قدش بلند می شود چیزهایی را می بیند که امکان دیدن آن را قبلا نداشته

۲) می فهمیم که آدم های دیگر با دین و آیین متفاوت نیز به اندازه ما انسان هستند. به اندازه ما وجدان دارند، به اندازه ما به خانواده اهمیت می دهند، به اندازه ما برای عدالت دغدغه دارند. ما قطعا و حتما انسان تر خواهیم شد.

۳) ژن نوآوری ما تقویت می شود. دو تن از اساتید دانشگاه هاروارد و یک استاد دیگر این سوال برای شان مطرح شد که کارآفرینان نوآور با مدیران معمولی چه تفاوتی دارند؟ بررسی هایشان را در کتابی منتشر کردند به نام ژن نوآوری! آن ها متوجه شدند تفاوت در ۵ مهارت کلیدی است. یکی از آن ها شبکه سازی بود؛ ساختن ارتباطات اجتماعی و جستجوی فعالانه برای یادگیری از افراد با زمینه‌های متفاوت، تخصص‌های متنوع و دیدگاه‌های مختلف. شبکه بزرگ تر و متنوع تر یعنی ایده های با کیفیت تر، دیدگاهی وسیع تر و خلاقیت بیشتر.

۴) همزمان تواضع و اعتماد به نفس ما بیشتر می شود. وقتی در ایران زندگی می کنيم، به عنوان یک نویسنده یا کارآفرین یا مربی باشگاه فوتبال، جامعه ای که خودم را با آنان مقایسه می کنم محدود است (حدود ۱٪ جمعیت جهان). ممکن است به درستی یا نادرستی خودم را بهترین بیابم. ولی به محضی که پایم را از ایران بیرون می گذارم می بینیم که ده ها نویسنده، کارآفرین و مربی بالاتر از من هستند. دیگر امکان ندارد که مغرور شوم. ارتباط با جهان، فروتنی و تواضع می آورد. همچنین وقتی با خارجی ها کار می کنیم، می فهمیم که ما به یک اندازه باهوشیم، آن ها آدم های عجیب و غریبی نیستند. برخی از ما به خاطر شبکه محدودمان به شدت در معرض «غرور جاهلانه» و برخی دیگر در معرض ضعف اعتماد به نفس هستیم.

تا رفع تحریم ها که نمی دانیم چه زمانی است، به هر طریقی که می توانیم باید تعاملات بین المللی خود را توسعه دهیم.

می توانید مرا به غریبه پرستی، خودباختگی و «مرغ همسایه غازپنداری» متهم کنید. اما پیش از آن از خودتان بپرسید که کدام یک از استدلال های بالا اشتباه است. خلاصه کلام اینکه ما باید یاد بگیریم که با غریبه‌ها، بیگانگان، خارجی‌ها و اجنبی‌ها، کار کنیم. مدت هاست جهان، جهانی شده است و آنانکه بلد نیستند با جهان کار کنند ممکن است در نقشه های جفرافیا باقی بمانند اما در صفحات تاریخ حذف خواهند شد. با غریبه های بیشتر باید آشنا شد!

@Dr_Lashkarbolouki
🔴پزشکیان در مسیر اصلاحات پایدار است

▪️در گفتگو با اعتماد ۱۰۰ روز فعالیت های دولت چهاردهم واکاوی شد

🔺اعتماد ۲۳ آبان ۱۴۰۳

▪️اگر بخواهیم اسیر گذشته شویم بدون تردید آینده را می‌بازیم. در بازی میان آینده و گذشته، گذشته قطعاً بازنده است.

▪️پزشکیان از نظر من و به صورت متعارف خواهان اصلاحات جدی و پایدار است. نگاه او به سیاست خارجی، به آزادی‌ها، به حقوق انسان‌ها، به نحوه مواجهه با زنان، به تبعیض و بی‌عدالتی و مسأله گزینش‌ها، در همه موارد خوب و قابل دفاع است

▪️بدترین و بی‌اعتبارترین نقد به پزشکیان و دولت او از منظر انتصاب‌ها است که واقعاً منزجرکننده است. خیلی‌ها مدعی هستند و گمان می‌کنند که باید سهمی هم بگیرند. ۲۵ روز فعالیت سیاسی با نشاط و بدون کوچک‌ترین مشکلی انجام شده و دستاوردی بزرگ داشته است، حالا دنبال سهم‌خواهی هم هستند.

▪️بدترین وضعی که در سیاست خارجی با آن مواجهیم، نداشتن قدرت پاسخ دادن به متجاوز نیست، بلکه محدود بودن کارت‌های بازی ماست. تأکید صرف بر پاسخ موشکی قطعاً به لحاظ نظامی قابل توجه است، ولی محدودیت استفاده از یک کارت کافی نیست.

▪️بر اثر حوادث قبلی بسیار از پل‌های اعتماد میان مردم و نیروهای سیاسی و دولت‌ها خراب شده یا آسیب دیده است و باید بازسازی شود. به نظر من گام اول در تأیید پزشکیان از جانب حکومت برداشته شد. به قول معروف ماهی را هر وقت از آب بگیریم تازه است. باید از آن استقبال می‌شد که شد.

▪️ارزیابی من از وضعیت کلان(انتخابات آمریکا) این گونه است که دموکرات‌ها به رهبری اوباما و کلینتون تبدیل به یک الیگارشی فاسد شده‌اند که نتوانسته‌اند مردم آمریکا را در رأی دادن به خود قانع کنند، لذا آرای آنان خیلی ریزش کرد.

▪️قرار نیست ایران به هر قیمتی وارد تعامل و گفتگو(با آمریکا) شود، ولی اصل این را نباید نادیده گرفت و رد کردن آن نه به سود کشور است و نه مردم می‌پذیرند. مردم از مواضعی حمایت می‌کنند که مبتنی بر گفتگو باشد، حتی اگر به نتیجه نرسد.

https://telegra.ph/پزشکیان-در-مسیر-اصلاحات-پایدار-است-11-12
Forwarded from دغدغه ایران
از راه درست
 
محمد فاضلی
 
خبر این است که دولت #سوزاندن_مازوت را ممنوع کرده و تن به پذیرش خاموشی محدود بر اثر کمبود برق داده است. استدلال دولت برای چنین تصمیمی، اثرات مخرب و فاجعه‌بار سوزاندن مازوت بر آلودگی هوا و به دنبال آن، به خطر انداختن سلامت مردم است که می‌تواند در آینده، موجی از بیماری‌های مختلف را بر مردم، نظام اجتماعی و نظام سلامت تحمیل کند.

من فعلاً گذشته سیاست‌گذاری و حکمرانی که باعث این وضعیت کمبود و ناترازی انرژی در کشور شده است را کنار می‌گذارم و می‌پذیرم که یک دو راهی وجود دارد:

اول، مازوت بسوازنیم، آلودگی مخرب تولید کرده و کمبود انرژی را پنهان کنیم.

دوم، مازوت نسوزانیم، خاموشی را به جان بخریم، آلودگی و بیماری تولید نکنیم، و برویم دنبال حل مسأله از راه درست.

دولت اگر به مصوبه خودش درخصوص ممنوعیت سوزاندن مازوت در نیروگاه‌ها پای‌بند بماند، به دلایل زیر کار مهمی انجام داده است.

یک. بلندمدت‌نگری کرده و سلامت مردم را به امر کوتاه‌مدت ترجیح داده است. مریض کردن میلیون‌ها ایرانی، و آوار کردن سیل امراض خطرناک در آینده بر سر خانواده‌ها و نظام سلامت بر اثر سوزاندن مازوت، گزینه عاقلانه‌ای نیست. درد و رنجی که این کار بر مردم در درازمدت وارد می‌کند، بسیار زیاد است. این نوع بلندمدت‌نگری در سیاست عمومی ایران زیاد سابقه‌دار نیست.

دو. دولت، هم‌زمان خود را در معرض فشار اجتماعی ناشی از تحمیل خاموشی‌های محدود بر خانوارها و سایر مصرف‌کنندگان برق قرار می‌دهد. مصرف‌کننده مایل نیست ساعاتی را خاموشی تحمل کند و حتماً سطحی از نارضایتی متوجه دولت می‌شود. این فشار و هم‌زمان پای‌بند ماندن به حفظ سلامتی مردم با نسوزاندن مازوت، ضرورت حل مسأله #از_راه_درست را پیش می‌کشد.

سه. دولت با نسوزاندن مازوت، و خاموشی دادن، مسأله ناترازی انرژی را قابل مشاهده برای همگان می‌سازد و ضرورت پرداختن ریشه‌ای و #از_راه‌_درست را در سطح دستور کار سیاسی و اجتماعی، مطرح می‌کند. مازوت سوزاندن، حل کردن موقت مسأله ناترازی، جارو کردن ناترازی و علل پیدایش آن زیر فرش، و درمان موقت آن از طریق وارد کردن خسارت عظیم‌تر بیماری و ناسلامتی به میلیون‌ها ایرانی است.

چهار. دولت برای آن‌که هم سلامتی را به خط نیندازد، و هم از راه درست مسأله ناترازی را حل کند، مجبور است با مردم حرف بزند و توضیح بدهد. این به معنای ضرورت وارد شدن به گفت‌وگوی بی‌پرده با مردم بر سر مجموعه‌ای از مسأله‌های بنیادین و حیاتی نظیر محیط‌زیست، سلامت، عوامل پیدایش ناترازی، راه‌حل‌های ممکن و ... است.

پنج. دولت با این رویکرد، به جای این‌که مسأله را از سر خودش باز کند و بگوید «حالا مدتی مازوت می‌سوزانیم تا سر و صداها بخوابد، تا بعد فکری به حالش کنیم» وارد چالش حل مسأله می‌شود. این چالش از به رسمیت شناختن مسأله و از ابتدا کنار گذاشتن یک راه‌حل غلط (سوزاندن مازوت) و ایجاد مسأله‌های بزرگ‌تر (نظیر سونامی بیماری‌های خطرناک) در آینده، شروع می‌شود.

دولت می‌تواند به شکلی غیرشعاری، واقع‌بینانه و معطوف به مجموعه‌ای از مسأله‌های واقعی و بنیادین ایران امروز (نظیر ناترازی انرژی، محیط‌زیست، سلامت و ...) این رویکرد را به مبنایی برای وفاق با مردم بر سر حل مسأله‌ها تبدیل کند.

زمین #ممنوعیت_مازوت، زمین تمرین برای در پیش گرفتن این رویکرد عقلانی، بلندمدت‌نگر، البته بسیار دشوار و نیازمند تعامل با مردم و ساختن اعتماد و سرمایه اجتماعی است. این زمینی است که دولت‌ها در ایران بسیار کم روی آن پا گذاشته‌اند، چه رسد به این‌که جدی تمرین کرده باشند.

این زمینی است که در آن #از_راه_درست مسأله را تعریف و حل می‌کنند؛ و البته سختی و هزینه‌اش را هم می‌دانند و می‌پردازند. صداقت و عقلانیت سرمایه‌های ضروری برای ورود به این زمین هستند.
 
@fazeli_mohammad
🔹چالش‌های آموزش فنی و حرفه‌ای در ایران

🔸ارائه دهندگان:
▫️حمیدرضا همت‌آبادی
▫️مجید حیدری چروده


🔺شنبه ۱۹ آبان‌ماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۴
🔺پردیس #دانشگاه_فردوسی، ساختمان اقبال پژوهشکده گردشگری جهاددانشگاهی، سالن اجتماعات


💠 برای آگاهی از سایر برنامه‌های فرهنگی، هنری و اجتماعی مشهد #کاغذباد را دنبال کنید و به دیگران نیز معرفی کنید:

                       تلگرام               اینستاگرام
Forwarded from کامبیز نوروزی-حقوق و جامعه (Kambiz Norouzi)
🔴دیگر خون بویی ندارد

آنچه رژیم اسرائیل در غزه و لبنان کرده و می‌کند، نه در تاریخ جنگهای فلسطین و اسرائیل سابقه دارد، نه در تاریخ جنگهای معاصر می‌توان مشابهی برای آن یافت.

کشتار مردم غیرنظامی با نقض تمام معیارهای انسانی و حقوق بشری و حقوق بین‌الملل جنگ در وسیعترین سطح ممکن در حال وقوع است.

غزه با دو میلیون جمعیت بی دفاع در برابر پیشرفته‌ترین و مرگبارترین سلاحها و تجهیزات نظامی اسرائیل از آثار حیات تهی می‌شود. مرگ در ویرانه‌های غزه پایکوبی می‌کند. لبنان زیر آتش اسرائیل تجربه‌ای تازه از خون و مرگ را می‌گذراند. اسرائیل برای کشتن یک نفر ده خانه را خراب می‌کند و صد نفر را به دیار نیستی می‌فرستد.

خون کودک و زن و پیر و جوان و بیمار را می‌ریزد. ماندگان را از آب و غذا و دارو محروم می‌کند. هیچ مرزی برای کشتن و ویرانگری نمی‌شناسد و همچنان ادامه می‌دهد.

جهان اما ساکت است.
اروپا و ایالات متحده آمریکا از گل نازک‌تر به اسرائیل نمی‌گویند. آنها چندان بدشان نمی‌آید از آنچه اسرائیل با مردمان غزه و لبنان می‌کند. طبیعی‌است. آنها منافع خود را می‌جویند. حتی اگر قرار باشد این منافع در جنگی هول‌انگیز از چشمه‌های خون فلسطینی‌ها و لبنانی‌ها بیرون بیاید.

اسرائیل مجاز است در جنگی که لااقل تاریخ معاصر به خود ندیده‌است هر جنایتی را به خونین‌ترین شکل خود مرتکب شود.

شگفتا! یحیی سنوار که می‌گویند طراح عملیات ۷ اکتبر و کشته شدن ۱۲۰۰ اسرائیلی بوده، به همراه دیگر اعضای حماس شایسته مرگ‌اند اما نتانیاهو و ‌ارتش اسرائیل که ۴۲ هزار نفر را کشته‌اند مستحق تشویق و حمایت!

رژیم حاکم بر اسرائیل سرخوش و سرمست از آنچه بی‌رحمانه در یک سال گذشته کرده‌است سرکش‌تر از هر زمان به دنبال تفوق و تسلط و توسعه قدرت بیشتر در خاورمیانه است و از همراهی متحدان غربی‌اش هم نگران نیست.

با این‌همه در زیر پوست قدرت‌نمایی‌های جنایت‌بار اسرائیل با هواپیماهای جنگی مدرن، بمب‌های سنگرشکن و سربازانی تا ریشه دندان مسلح، ضعف و ترسی شگفت پنهان شده‌است.
آنها مدرن‌ترین و مرگ‌آورترین تجهیزات نظامی را علیه مردمی به کار گرفته‌اند که نه قدرت دفاعی دارند، نه سلاحی موثر.

برای کشتن یک دو سه نفر چندین هواپیما بلند می‌کنند و ۲۰۰ تن بمب می‌ریزند. در چنین کارزار نابرابری آنکه قدرتمندتر است به شکلی پارادوکسیکال خود را ترسیده و مرعوب می‌بیند. این ترس او را به جنایت‌های جنون‌آمیز بیشتر می‌کشاند

پهپادی که تصویر آخرین لحظه‌‌های زندگی یحیی سنوار را ثبت می‌کند با یک تکه چوبی که سنوار به سمت آن پرتاب می‌کند مورد حمله قرار می‌گیرد. گویی نبرد چوب است با پهپاد. سنوار در نفس‌های آخر هم دست از مبارزه نمی‌کشد. این تصویر سندی تمام‌نماست از نابرابری جنگی که در آن اسرائیل با آن همه تجهیزات جنگی در برابر مردمان و مبارزانی صف‌آرایی می‌کند که با دست خالی می‌جنگند. مردمانی که از همه جهان چیزی نمی‌خواهند، جز اندکی خاک؛ خاکی که از آن خودشان بود و اشغال شد.

جهانی که بوی تند خون را نمی‌شنود، میدان را برای خونریز قُرُُق می‌کند.
https://t.center/kambiznouroozi
📄 راهی برای صلح بیابید

✍️عمادالدین باقی

🔹 آهای دولتمردان امریکا، تجربه جنگ ۱۱ ساله ویتنام و جنگ ۲۰ ساله در افغانستان با هزاران کشته و زخمی آمریکایی و صدها هزار کشته از ویتنام و افغانستان و سرانجام شکست خفت بار را به یاد آورید و بار دیگر با کمک‌های امنیتی و تسلیحاتی پیشرفته به اسرائیل آن تجربه ها را تکرار نکنید و راهی برای صلح و پایان دادن به کشتار بیابید.

🔹آمریکا از ۱۹۶۴ بخاطر حمایت از ویتنام‌جنوبی درگیر جنگی ۱۱ساله شد و سرانجام با کشته شدن بیش از ۲ میلیون ویتنامی و حدود ۶۰ هزار کشته و ۳۰۰ هزار زخمی و ۱۵۰ میلیارد دلار هزینه برای آمریکایی ها رسما شکست خورد ولی از این بی آبرویی درس نگرفتند و بار دیگر فاجعه افغانستان را رقم زدند و پس از ۲۰ سال کشتار انسان ها از دو طرف، از افغانستان گریختند و به طالبان واگذار کردند.

🔹اکنون این تجربه را باز هم با محور مقاومت و ایران از طریق حمایت از اسراییل دارند تکرار می کنند. خاورمیانه را رها کنید و به خانه های تان برگردید و راهی برای صلح و پایان کشتار بیابید. بگذارید مردم خودشان سرنوشت شان را تعیین کنند./گفتارهای باقی

#امتداد
@emtedadnet
https://t.center/MostafaTajzadeh
Forwarded from سخنرانی‌ها
✍️ جواد کاشی

🖊 بلای خانمان‌سوز کینه

@sokhanranihaa
آنکه از مرگ انبوه فلسطینی‌ها و اینک شهادت حسن نصرالله مسرور شده، دلی مملو از کینه دارد. می‌توان کنارش نشست، با آنچه او را اینهمه کینه‌ورز کرده همدلی کرد. بی‌تردید تن و جانش از زخم ناشی از سرکوب و تحقیر آزرده است.

از تعداد این دل‌های پرکینه و مسرور کسی خبر ندارد. اما هر چه بیشتر باشند، بیشتر باید از آینده ترسید. آنها با نظام جمهوری اسلامی مخالف‌اند، اما نه تنها به مخالفت‌هاشان نباید امیدی بست، بلکه هر کدام یک مین خطرناک بر سر راه تقویت زندگی مدنی، آزادی و نظم دمکراتیک‌اند.

تنها دلی می‌تواند چراغی فراراه آینده برافروزد، که حقیقتاً ضد سلطه باشد. سلطه هر کجا که هست، روح و روانش را بیازارد. برای هر کس که علیه سلطه عمل می‌کند احترام قائل شود و برای مرگ‌شان سوگوار باشد. برای گشودن افق فردا کافی نیست با وضع موجود مخالف باشیم. باید اطمینان حاصل کنیم چاله عمیق‌تری فراراه مردم نکنده باشیم.

مردم فلسطین و لبنان علیه سلطه بی‌مهار یک کشور یاغی به نام اسرائیل دست به مبارزه زده‌اند. می‌توان الگوهای رفتاری و شناختی آنها را موضوع بررسی و نقد قرار داد و با برخی از اقدامات مخالف بود. اما نفس وجود آنها و تداوم عمل و مبارزه‌شان، از بزرگی روح انسانی حکایت دارد.

تنها دلی پایگاه امن برای عشق به آزادی است، که هر مبارز برای رهایی از سلطه را می‌ستاید. از کوچه و خیابان کشور خودمان تا هر کجا و هر کس در هر کجای دیگر جهان.

سید حسن نصرالله در لبنان مظهر پایان بخشی به برتری‌جویی اسرائیل و تحقیر مدام مردمان لبنان طی دهه‌های متمادی بود. مردمان و رهبران فلسطینی در غزه و کرانه باختری امید مردمان تحقیر شده‌اند. برخی اشتباهات استراتژیک آنها در عمل قابل بحث و بررسی انتقادی است. اما وای به دلی که از مرگ آنها مسرور می‌شود. وای به مردمی که از مرگ انبوه و بی‌رحمانه آنها شادمان شوند. آنکه از مرگ فجیع مردم فلسطین و حسن نصرالله شادمان شده، خود یک برده تحقیر شده است که در جستجوی اربابی تازه‌ برای تداوم بردگی است.

کینه یک ویروس خطرناک است. در فضای تهدید و سرکوب به نحو شگفتی تکثیر می‌شود. خرد را کور می‌کند. ظرفیت‌های اخلاقی را می‌سوزاند. از کینه‌ورز ماشین تولید نفرت مدام می‌سازد. او برای همگان و پیش از همه برای خود یک بلای خانمان سوز است.



.
🆔 @sokhanranihaa
🆔 @javadkashi
🆑 #کانال‌سخنرانی‌ها
🌹
🌎 از تجربه جنگ با صدام بیاموزیم

علی‌رضا علوی‌تبار

1⃣ از تجربه جنگ تحمیلی باید بیاموزیم. پس از جنگ امکان بحث انتقادی در مورد آن فراهم نشد. هیچ‌گاه نپرسیدیم که تا چه حد می‌شد جلوی وقوع آن رویداد گرفته شود؟‌ هیچ‌گاه نپرسیدیم که چه زمانی برای پایان‌دادن جنگ مناسب بود؟ هیچ‌گاه نپرسیدیم که چرا در طول جنگ سیاست خارجی ما روز به روز به انزوای راهبردی ما کمک کرد؟ این سؤالات مطرح می‌شد، اما همیشه سرکوب می‌شد. نتیجه چه شد؟ آیا در سیاست‌های منطقه‌ای هم در حال تکرار همان خطاهای جنگ هستیم؟

2⃣ جنگ واقعیت دنیای ماست؛ واقعیتی کاملاً نامطلوب. باید از این واقعیت تا حد امکان گریخت. قوی بودن و توانایی بازدارندگی شرط لازم است اما شرط کافی نیست. اگر با توجه به تجربه حنگ سیاست خارجی خود را بازسازی نکنیم، مجبور به پذیرش وضعیتی خواهیم شد که برای ما بسیار نامقبول و حتی، تحقیرکننده خواهد بود. یک فرمانده ملی می‌تواند برای زیر بار ذلت نرفتن، تصمیم به شهادت آگاهانه بگیرد. اما نمی‌تواند برای شهادت همه همراهان‌اش تصمیم‌گیری کند. باید برای ماندن و ادامه راه تصمیم‌گیری کنیم.

3⃣ اگر می‌خواهیم در عرصه بین‌المللی تحقیر نشویم و کرامت و عزت‌مان حفظ شود، باید شعاری را طرح کرده و هدفی را دنبال کنیم که ابزار و امکانات تحقق و رسیدن به آن را داریم. طرح شعارهایی که تحقق بخشیدن به آن‌ها در محدوده توان و قدرت ما نیست، پیامدی غیر از تحقیر و سرشکستگی ندارد. سیاست‌های ما در منطقه و جهان تناسبی با توان و جایگاه ما در جهان ندارد. آرزو را باید به اندازه خواست. ادامه این روند نتیجه‌ای غیر از تضعیف ما و متحدان‌مان ندارد. بقاء برای ما محور ‌است و نباید به آن بی‌توجهی کرد.

4⃣ منتقدان حکومت در ایران، اغلب در برخورد با حزب‌الله دچار یک اشتباه بزرگ می‌شوند. زمانی‌، یکی از شخصیت‌های مؤثر حزب‌الله گفته بود که منتقدان حکومت در ایران فراموش می‌کنند که ما «حزب‌الله» هستیم، و نه «انصار حزب‌الله». گروهی از منتقدان بدون توجه به نقش حزب‌الله در منطقه و در مقابل اسرائیل...👇
لینک متن کامل مقاله

@mashghenowofficial
Forwarded from Our World Today 🌍
تلاش ایران برای بازگرداندن توازن قوا به منطقه

با تحولات اخیر در منطقه، توازن قوا در غرب آسیا بیش از پیش به هم خورده بود. در فقدان آتش بس در غزه و تشدید فشار در جبهه لبنان توسط اسرائیل، به نظر می رسید اسرائیل به نوبت در حال قطع سر متحدان تهران است تا بعدا تهران را هم تهدید کند. اما آرایش تهران هنوز دفاعی و آرایش اسرائیل هنوز هجومی است. اما باید دید آیا حمله تهران توانسته تا حدی از عهده پدافند ۳ لایه اسرائیل برآید یا خیر. اگر چنین شده باشد آنگاه اوضاع به سمت کاهش بی ثباتی  خواهد رفت که خطر کمتری نسبت به حالتی دارد که صرفه با حمله است.

در حقیقت آرایش دفاعی تهران در هر حال به کاهش بی‌ثباتی کمک می کند و این اسرائیل است که بستگی دارد ادراکش چه باشد. چناچه ادراک اسرائیل آن باشد که صرفه در دفاع است آنگاه مواضع تهاجمیش تعدیل خواهد شد وگرنه به سمت بازی رفت و برگشتی حرکت خواهیم کرد که امکان تصاعد تنش را افزایش می دهد. اینجاست که اهمیت شدت و عبور موفق موشک ها در وعده ی صادق ۲، خود را نشان میدهد.

از سوی دیگر باید توقع داشت اسرائیل در مدت باقیمانده تا سر کار آمدن دولت جدید آمریکا، به سبب ضعف در سیاست خاورمیانه‌ای بایدن، آمریکا را در خاورمیانه به دنبال خود بکشاند که خود عاملی تنش زا است.


✍️امیرمحسن هادیان
@OurWorldToday2024
Forwarded from مشق نو
📝📝📝اندوهِ لبنان

🔻🔻🔻یادداشتی از علی‌رضا علوی‌تبار منتشر شده در وب‌سایت #مشق_نو

🖊خبر شهادت سیدحسن نصرالله مرا عمیقاً متأثر کرد و به فکر فرو برد. همیشه برای سید احترام قائل بودم. دقیق سخن می‌گفت، شجاع و در عین حال واقع‌بین بود، به‌خوبی انسجام حزب‌الله را حفظ کرد و در شرایط سخت به پیش برد، دشمن اصلی‌اش حکومتی اشغال‌گر و مبتنی بر آپارتاید بود، می‌توانست همزمان از قدرت نظامی و گفت‌و‌گو و اقناع بهره بگیرد و… . سید، خودش را برای شهادت آماده کرده بود، حزب‌الله هم می‌دانست که همیشه امکان شهادت او هست. بنابراین، اگر حساسیتی در برخورد با این شهادت هست به‌دلیل ضرورت بازنگری است که این شهادت ما را به آن فرامی‌خواند و نه فقط افسوس از دست رفتن شخصیتی بزرگ و تأثیرگذار. آنچه را که به‌نظرم باید مورد بازنگری قرار گیرد، فهرست می‌کنم. شاید شهادت او به این بازنگری کمک کند.

1️⃣ منتقدان حکومت در ایران، اغلب در برخورد با حزب‌الله دچار یک اشتباه بزرگ می‌شوند. زمانی‌، یکی از شخصیت‌های مؤثر حزب‌الله گفته بود که منتقدان حکومت در ایران فراموش می‌کنند که ما «حزب‌الله» هستیم، و نه «انصار حزب‌الله». گروهی از منتقدان بدون توجه به نقش حزب‌الله در منطقه و در مقابل حکومت اشغالگر اسرائیل، گمان می‌کردند حزب‌الله هم تشکلی است شبیه به انصار حزب‌الله خودمان؛ یعنی گروهی خودسر که با استفاده از امکانات عمومی و برای اختلال در فعالیت‌های دیگران سازمان یافته است. حال آن‌که حزب‌الله، اعتماد به‌نفس را به لبنان بازگرداند تا جایی‌که این کشور دیگر حیاط خلوت اسرائیل محسوب نمی‌شد و حزب‌الله هم به‌عنوان نیرویی مؤثر در تصمیم‌های منطقه به‌حساب می‌آمد. سید را باید در این چارچوب دید.

2️⃣ مدت‌هاست که بسیاری از ما وجود نظام سلطه را در جهان فراموش کرده‌ایم. از یادمان رفته است که پشت چهره آرایش شده‌ی نظام سلطه، خشونتی مرگبار و متکی بر تبعیض و معیارهای دوگانه پنهان شده است. باید نسل‌کشی در غزه و قتل عام در لبنان اتفاق می‌افتاد تا همه ما نظام مبتنی بر سلطه را به‌یاد آوریم. اسرائیل، با خیال راحت می‌کُشد و مهمات و حمایت‌ بین‌المللی‌اش به‌طور مستمر تأمین می‌شود. گفت‌و‌گو با جهان، تنش‌زدایی از روابط بین‌المللی و همکاری برای تأمین منافع ملی نباید ما را از واقعیت زشت حاکم بر روابط بین‌الملل غافل کند. ظاهراً، پشت این تمدن بزرگ، «نظام جنگل» پنهان شده است.

3️⃣ اگر می‌خواهیم در عرصه بین‌المللی تحقیر نشویم و کرامت و عزت‌مان حفظ شود، باید شعاری را طرح کرده و هدفی را دنبال کنیم که ابزار و امکانات تحقق و رسیدن به آن را داریم. طرح شعارهایی که تحقق بخشیدن به آن‌ها در محدوده توان و قدرت ما نیست، پیامدی غیر از تحقیر و سرشکستگی ندارد. سیاست‌های ما در منطقه و جهان تناسبی با توان و جایگاه ما در جهان ندارد. آرزو را باید به اندازه خواست. ادامه این روند نتیجه‌ای غیر از تضعیف ما و متحدان‌مان ندارد. بقاء برای ما محور ‌است و نباید به آن بی‌توجهی کرد.

4️⃣ سیاست خارجی نباید توسط نیروهای نظامی و امنیتی طراحی شود. نیروهای نظامی و امنیتی ابزار پیشبرد سیاست خارجی‌اند و تضمین تحقق آن، نه بیشتر. طراحی و اجرای سیاست خارجی باید بر عهده نهادی قرار بگیرد که در مقابل نمایندگان مردم پاسخگو باشد و بدون خیال‌پردازی به آینده بنگرد.

5️⃣ از تجربه جنگ تحمیلی باید بیاموزیم. پس از جنگ امکان بحث انتقادی در مورد آن فراهم نشد. هیچ‌گاه نپرسیدیم که تا چه حد می‌شد جلوی وقوع آن رویداد گرفته شود؟‌ هیچ‌گاه نپرسیدیم که چه زمانی برای پایان‌دادن جنگ مناسب بود؟ هیچ‌گاه نپرسیدیم که چرا در طول جنگ سیاست خارجی ما روز به روز به انزوای راهبردی ما کمک کرد؟ این سؤالات مطرح می‌شد، اما همیشه سرکوب می‌شد. نتیجه چه شد؟ آیا در سیاست‌های منطقه‌ای هم در حال تکرار همان خطاهای جنگ هستیم؟

🖊جنگ واقعیت دنیای ماست؛ واقعیتی کاملاً نامطلوب. باید از این واقعیت تا حد امکان گریخت. قوی بودن و توانایی بازدارندگی شرط لازم است اما شرط کافی نیست. اگر با توجه به تجربه حنگ سیاست خارجی خود را بازسازی نکنیم، مجبور به پذیرش وضعیتی خواهیم شد که برای ما بسیار نامقبول و حتی، تحقیرکننده خواهد بود. یک فرمانده ملی می‌تواند برای زیر بار ذلت نرفتن، تصمیم به شهادت آگاهانه بگیرد. اما نمی‌تواند برای شهادت همه همراهان‌اش تصمیم‌گیری کند. باید برای ماندن و ادامه راه تصمیم‌گیری کنیم./پایان

#علیرضا_علوی_تبار #ایران #لبنان

🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
https://t.center/mashghenowofficial
پزشکیان نترسد!

هیاهوی جاری بر سر جمله‌ای از آقای پزشکیان صرفاً برای ترساندن او و تیم همراهش از مذاکرات صاف و صریح و سازنده بر سر رفع تحریم اقتصادی کشور است. کار هم کار راستگرایان اسرائیلی و مدافعان آنها در کنگره و حزب جمهوریخواه و رسانه‌های در اختیار است!
بنابراین آقای پزشکیان و همراهانش از این غوغا نترسند و کار درست خود را به انجام رسانند.
حتی اگر فرض بگیریم که آقای پزشکیان گفته باشد، خواهان کاهش تنش با اسرائیل است، مگر اصرار بر آتش بس در جنگ غزه و مخالفت قاطع با سرایت جنگ به کل منطقه، معنایی غیر از کاهش تنش دارد؟ کسانی که کاهش تنش را به پیراهن خلیفه تبدیل کرده‌اند، آیا واقعاً خواهان تشدید و افزایش تنش با اسرائیل در این شرایط هستند؟ اگر هستند پس اصرارشان بر آتش‌بس در غزه و ضرورت مهار شعله‌های جنگ چه معنایی می‌دهد؟ کاهش تنش در یک بحران یا جنگ، هیچ جنبۀ غیرمنطقی ندارد و به معنای به رسمیت شناختن هیچ طرفی هم نیست!
#احمد_زیدآبادی
@ahmadzeidabad
Forwarded from دغدغه ایران
گزارش ملی پلاسکو و گزارش ملی سیلاب‌ها را بررسی کنید تا دریابید چه حجمی از خطا، قصور و تقصیر، و خسارات ناشی از حکمرانی بد باعث آن حوادث یا تشدید خسارات ناشی شده‌اند.

تردید نداشته باشید که در حادثه معدن طبس هم همین گونه است. بوروکراسی الان به کار افتاده تا همه خطاها، قصورها و تقصیرها را ماست‌مالی کند.

یک گزارش دقیق، بی‌طرفانه و قابل اعتماد است که می‌تواند توضیح دهد چرا حوادث معدن رخ می‌دهند و برای کاستن از آن‌ها چه باید کرد.

توضیح: معادن در همه جهان از پرخطرترین کارگاه‌ها هستند ، اما این نافی ضرورت بررسی دقیق حادثه و انتشار گزارش آن نیست.

@fazeli_mohammad
مقدمه_دکتر_سروش_بر_جلد_سوم_کتاب_جدید_قصه_ارباب_معرفت.pdf
466.7 KB
مقدمه دکتر عبدالکریم سروش بر کتاب جدیدش به نام قصه ارباب معرفت (جلد سوم)، مقدمه ای در باره بن مایه نابه سامانی دنیای امروز که حاصل تقابل دو رویکرد حق محور و تکلیف محور به انسان است.

به زعم من نوعی حاصل عمر دکتر سروش هم محسوب می شود که حاصل یک پدیدارشناسیِ ژرفکاوانه طولانیِ روشمند به انواع و اقسام مشکلات بشریت در دنیای دیروز و امروز است.
Forwarded from ارزیابی شتابزده (Mohammadreza Eslami)
✍️ سخنرانی دیشب اوباما در اجلاس ملی دموکراتها

محمدرضا اسلامی

🔵 اوباما سخنور قهاری است ولی سخنرانی او از جنس تمرین و حفظ مطلب نیست. او به تمام معنی کلمه «سخنرانی می کند».

سخنرانی دیشب اوباما در اجلاس ملی دموکراتها🔻یک شاهکار تمام عیار بود. یک خطابه اثرگذار در یکی از بخشهای مهم تاریخ سیاست ایالات متحده آمریکا.
نمونه ای شگفت آور از توان یک فرد در «ارتباط گرفتن» با اذهان عمومی.

🔵اوج هنرمندیِ باراک اوباما این نیست که می تواند شهروند معمولی آمریکایی که «هوادار» دموکراتهاست را به وجد بیاورد، بلکه شاهکار اوباما وقتی است که بر «شهروند کلافه» و بی تفاوتِ آمریکایی هم اثر می گذارد.
هیچ چهره ای در میان جمهوریخواهان از چنین توان و کاریزمایی برخوردار نیست.

🔵متن سخنرانی دیشب اوباما را باید پیاده کرد و روی اجزای مختلف آن کار کرد. لحن و نحوه ای که او بارها با آن لحن «دونالد ترامپ» را خطاب قرار داد واقعا هوشمندانه بود.

او بدون توهین به ترامپ (و با آگاهی از اینکه ترامپ محبوب قلوب شهروندان جمهوریخواه است) به گزنده ترین شکل ممکن او را به رگبار انتقادهای جانانه بست.

اوباما دیشب با انتقادهایش «تعریف» (Definition) جدیدی از «مفهوم ترامپ» ارایه کرد! اوباما دیشب ترامپ را «یک گونه‌ی زیستن» معرفی کرد. و این واقعا صحیح است.
ترامپ یک Lifestyle است. ترامپ یک فرد نیست. ترامپ یعنی چفت و بست شدنِ یک سلسله خلقیات «وقتی که» انفجار ثروت/سرمایه در دستان کسی باشد.

جملاتی که اوباما دیشب ترامپ را با آنها خطاب کرد را باید نمونه ای عالی از سیاست‌ورزی هوشمندانه، و اثرگذاری بر اذهان عمومی دانست.

اوباما ذهن مخاطب را به ۱۶ سال پیش برد زمانی که در همین نشست در شیکاگو او پذیرفت که کاندیدای ریاست جمهوری دموکراتها باشد. ۱۶ سال گذشته، ولی اوباما همچنان کنشگر است! و از صفحه سیاست آمریکا حذف نشده است.

🔵اوباما در کنار سخنوری اما «یک مدیر پروژه» است. پروژه‌ی برانداختن دونالد ترامپ.

اوباما در سال ۲۰۱۵ ترامپ را جدی نگرفته بود.
آن زمان ترامپ بیشتر به یک شوخی شبیه بود. ولی در ۲۰۱۶ ترامپ تبدیل شد به یک بهمن سنگین. صرفا در فاصله یک سال گفتمان ترامپ جدی شد. و در ۲۰۱۷ وقتی که اوباما تمام قد وارد میدان شد برای زدنِ ترامپ، دیگر دیر شده بود! اما اوباما در تمام این سالها منفعل ‌‌ننشست. در ۲۰۲۰ کنشگری او «باعث اجماع» میان ده کاندیدای دموکرات شد. عملا سال ۲۰۲۰ او مدیر پروژه زمین زدن میلیاردر سفید پوست بود. فرزند یک چوپان‌زاده کنیایی سیاه پوست توانست فرزند یک میلیاردر برج‌ساز سفید پوست نیویورکی را به زمین بزند و رئیس جمهور را «یک دوره» ای کند. پروژه ای که میلیاردها دلار در آن هزینه شد، ولی بدون حضور قوی و سیاستمدارانه اوباما در پشت پرده، آن پروژه عظیم موفق نمی شد.

🔵و جنگ امروز یعنی ۲۰۲۴ ادامه همان نبرد از ۲۰۱۵ است که همچنان به مدیریت پروژه اوباما در جریان است. نبردی که ریشه های آن به تاریخ انسان معاصر تا مارتین لوتر کینگ و قبل تر باز می گردد. نبردی که هر روز میلیونها دلار پول برای رسانه و کمپین نیازمند است. این سخنرانی دیشب اوباما، یک سخنرانی انتخاباتی نیست بلکه یک سخنرانی جنگی است. حتما بشنویدش.

🔵عدم درک صحیح ما ایرانیان از «داخل آمریکا» باعث شده تا سالها خطای راهبردی در زمینه این کشور مهم داشته باشیم. سیاستمداران ایرانی که همواره با ساده سازی «مفهومِ آمریکا» را تحلیل کرده اند باید این سخنرانی را ببینند تا متوجه یک واقعیت مهم شوند:

آمریکا سرزمینی است که همواره یک جنگ دائم در درونِ آن برپاست. آمریکا محل منازعه دائم اندیشه‌ها، ثروتها، و قدرتها بوده است.
آنچه که امروز در ایالات متحده برقرار است یک جنگ بدون گلوله میان دو گونه‌ی مختلف از زیست انسان است.
این یک جنگ رسانه ای/مالی میان طیفی از مردمان است که «زیست ترامپ سفید» را شایسته رهبری کشور/دنیا می دانند و طیفی دیگر از مردمان که پذیرای رهبرانِ تحصیلکرده از «طبقه متوسط» رنگین پوست همچون باراک اوباما یا کامالا هریس هستند.

در درک فؤاد ایزدی آمریکا یعنی کشور بد و جنگ افروزی! همین قدر ساده و خطی. ولی واقعیتِ داخلی آمریکا یعنی «منازعه دائم قدرتهای داخل کشور». آمریکا یک دیگ جوشان است که متاسفانه ساده سازی ما ایرانیان از ماهیت آن باعث سالها خطای راهبردی در سیاست خارجی شده است.

به بیان دیگر، عدم درک صحیح ما ایرانیان از «داخل آمریکا» منجر به عدم اتخاذ «سیاست خارجی» صحیح شده است.

ساده سازیِ یک امر پیچیده، بزرگترین بلاست.

🔵 ۷۴ روز دیگر از این جنگ باقی است. برنده این جنگ ۲ ویژگی خواهد داشت. اول اینکه به لحاظ مالی باید بتواند «دوام» بیاورد (و روزانه میلیونها دلار خرج کند). دوم اینکه بر ذهن شهروندان با رأی خاکستری (بلاتکلیف) اثر بگذارد.

فراموش نکنیم که جریان ترامپ چقدر در دومی توانمند است!

▪️لینک

https://t.center/solseghalam
Forwarded from محمد درویش
🟢 یک خبر خوب برای ایران! 🟢

📚
@darvishnameh

1️⃣ تعداد نیروگاه‌های خورشیدی که در طول شش ماه اخیر در ایران وارد مدار شده‌اند، بیش از کل نیروگاه‌هایی است که در طول یک دهه اخیر ساخته شده‌اند. این یک خبر امیدبخش است و باید خواهان تقویت آن باشیم.

2️⃣ یادمان باشد فقط در نیمه نخست سال گذشته میلادی به گزارش بلومبرگ حجم سرمایه‌گذاری جهانی در انرژی خورشیدی از مرز  ۲۳۹ میلیارد دلار هم گذشت و این روند همچنان ادامه دارد. کشورهای چین، آمریکا، هند، آلمان، عربستان سعودی، لهستان، امارات متحده عربی، هلند در شمار بالاترین نرخ سرمایه‌گذاری در این حوزه هستند.

3️⃣ همانطور که مشاهده می‌شود، ترکیبی از کشورهای نفت‌خیز، اروپایی، آمریکا، چین و هند ... با درجات مختلف تابش خورشید که البته هیچکدام‌شان بیشتر از ایران نیست، در این حوزه در حال رقابت هستند. خوشحالم که سرانجام دولتمردان ایرانی توانستند سخن مروجان مصرف سوخت‌های فسیلی را که همچنان می‌گویند: سرمایه‌گذاری در حوزه استحصال انرژی خورشیدی در ایران اقتصادی نیست را به کناری نهاده و دریابند که خردمندی واقعی در کجاست. دقت کنید که اینک دولت وظیفه دارد در پایان برنامه هفتم، دست‌کم ۱۵ هزار مگاوات برق از محل استحصال انرژی‌های نو تامین کند که سه برابر بیشتر از تکلیف دولت در برنامه ششم است. همه باید بخواهیم تا بشود.

4️⃣ رویکرد استحصال انرژی‌های نو، یعنی پایان‌دادن به مصرف مازوت، کاهش ناترازی آبخوان‌ها، کاهش چشمه‌های تولید گرد و خاک، کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای و افزایش امکان صادرات انرژی و تولید ثروت پایدار.

5️⃣ البته این صنعت هم مانند هر صنعت دیگری ممکن است خسارت‌هایی به محیط‌زیست وارد کند، اما میزانش قابل مقایسه با تولید انرژی از طریق نیروگاه‌های حرارتی یا برق‌آبی نیست. پس بخواهیم تا بشود. وقتی امارات متحده عربی می‌تواند بزرگ‌ترین نیروگاه خورشیدی جهان به ظرفیت دو گیگاوات را به کمک چینی‌ها راه‌اندازی کند، چرا ما که قرارداد ۲۵ساله همکاری با چین داریم، نتوانیم؟

https://t.center/darvishnameh/12617

#انرژی_خورشیدی
#محمد_درویش
Forwarded from شفای درون 1 (M. Mehran)
*بخش خصوصی کاخ ریاست جمهوری*

🖊️دکتر مجتبی لشکربلوکی

■باراک اوباما، در همان اولین روزهای آغاز ریاست‌جمهوری خود دفتر تازه‌ای در ضلع غربی کاخ سفید که بخش اداری است، راه انداخت. دفتری که در ابتدا با ۱۰ کارآموز و یک مسئول کار را شروع کرد و شمار کارکنان این دفتر در آخرین سال ریاست‌جمهوری اوباما به بیش از ۶۰ کارآموز و ۱۰ نیروی ثابت و یک مسئول رسیده بود. دفتری که اسم آن «دفتر مکاتبات ریاست‌جمهوری» شد و اهالی کاخ سفید با عنوان اختصاری «او.پی.سی» از آن نام می‌بردند.
□پیش از این رئیس‌جمهور ویلیام مک‌کینلی دفتر مشابه‌ای در کاخ سفید راه انداخته بود. اما حجم کار این دفتر همیشه بسیار محدود بود و هیچ‌وقت رئیس‌جمهوری خود را مقید به خواندن مداوم نامه‌ها نکرده بود، چه رسد به این‌که وقت بگذارد و به نامه‌ها پاسخ دهد.

●باراک اوباما از همان ابتدا یک قاعده شخصی وضع کرد و تا آخرین روز ریاست‌جمهوری خود به آن پایبند ماند:‌ تک‌تک نامه‌هایی که خطاب به او ارسال می‌شود، باید خوانده شود. کارکنان دفتر مکاتبات شخصی ریاست‌جمهوری باید هر روز ۱۰ نامه را انتخاب و روی میز کار او بگذارند. اوباما هر شب نامه‌هایی را که انتخاب شده بود، به بخش خصوصی کاخ سفید که محل زندگی او و خانواده‌اش بود می‌برد. نامه‌ها را در خلوت شب می‌خواند، برای بعضی از آن‌ها با دست‌خط شخصی جواب می‌نوشت، در حاشیه‌ بعضی دیگر از نامه‌ها نکاتی را می‌نوشت تا کارکنان با این محور و کلیدواژه‌ها برای نامه جوابی بنویسند و چندتایی از این نامه‌ها را قاب کرد، به دیوار دفتر کار خود زد تا همیشه جلوی چشمش باشد.

○از اوباما پرسیده شد چه شد که تصمیم گرفت حتی در سفر کاری و تعطیلات، روزی ۱۰ نامه را بخواند و پاسخ دهد؟ اوباما در پاسخ می‌گوید که عادتِ نامه خواندن او را «سر پا نگه می‌داشت» و به او هر روز یادآوری می‌کرد که یادش نرود پشت هر مخالفت، موافقت، رنج و اندوه، خشم و فریاد یک انسان یا گروهی از انسان‌ها وجود دارند که مهم‌اند، قصه‌ای دارند و باید قصه‌ی آن‌ها را شنید و در تصمیم‌گیری حواس‌ات به آن‌ها باشد.

■می‌گوید نامه نوشتن و نامه خواندن به او کمک کرد که هم‌دردی و هم‌دلی بیشتری داشته باشد، چیزی که به نظرش، رمز کلیدی تغییر است و نقطه‌ای که آدم‌ها را از فرد به جمع می‌رساند و به آن‌ها توانایی «ساختن اجتماعی کوچک» در راه رسیدن به هدفی مشخص را می‌دهد.

□باراک اوباما در این باره گفته است: می‌توانم فهرستی ردیف کنم که دستاوردهای من این سیاست‌ها، لوایح، موفقیت‌ها، توافق‌ها و غیره بود. ولی بگذار صادقانه بگویم. چیزی که واقعاً به آن افتخار می‌کنم این است که هشت سال تکیه زدن بر صندلی ریاست در کاخ سفید باعث نشد خودم را گم کنم و یادم برود که چه کسی هستم. خواندن مداوم این نامه‌ها مهم‌ترین عاملی بود که نگذاشت یادم برود چه کسی هستم.

●تجویز راهبردی:
از این ابتکار می توان دو نکته کلیدی آموخت:

۱. پشت هر مخالفت، موافقت، رنج و اندوه، خشم و فریاد، یک انسان یا گروهی از انسان‌ها وجود دارند که مهم‌اند، «قصه‌ای» دارند و باید «قصه‌ آن‌ها» را شنید و در تصمیم‌گیری ها حواس‌ مان به آن‌ها باشد. در هر رده سازمانی که هستیم، اگر تصیمات ما، روی زندگی افراد موثر است باید قصه آنان را نیز گوش کنیم. اینکه بگوییم که شما نمی فهمید و ما برای شما تصمیم می گیریم و ما بیشتر می فهمیم نام دیگر استبداد است. گاهی اوقات تصمیمی که ما می گیریم باعث می شود که ده ها کارگاه و کارخانه یک شبه برود روی هوا و بعد هم به راحتی از آنان بخواهیم که مقاومت کنند. این هنر مدیریت نیست. 

۲. سازوکار و سیستم طراحی کنیم. می توان ساعت ها در مورد اهمیت شنیدن صدای مشتری، صدای مردم و صدای مخالفین صحبت کرد. اما سازوکاری اجرایی برای شنیدن صدای آنان نداشت. ابتکار فوق نشان می دهد که صرفا حرف های شیک زدن در مورد توسعه، دموکراسی و گفتگوی اجتماعی و پاسخگویی و ... فایده ای ندارد. باید آن را تبدیل کرد به یک سازوکار و سیستم مشخص برای آنکه اطمینان یابیم ایده های انتزاعی به سازوکارهای زمینی تبدیل می شوند.

○یک نکته جالب تاریخی  که برای من کاملا تعجب برانگیز بود این بود که حضرت امیر در زمان حکومت خود متوجه شد که برخی نمی توانند شکایات و خواسته هایشان را با وی در میان بگذارند، به واسطه عدم دسترسی یا شرم یا ترس. لذا، برای اولین بار مکانیزمی طراحی کرد به نام «بیت القصص» (به معنای خانه قصه ها) تا مردم مستقیما با او در تماس باشند.

■ایکاش قصه های پرغصه این مردم را بیشتر و همین امروز بشنویم! شاید فردا دیر باشد. بخش خصوصی کاخ ریاست جمهوری ما می تواند محل آنالیز بدون سانسور خواسته ها، قصه ها، غصه ها و افکار عمومی باشد. شاید روایت مردم از زمانه و زندگی با ما متفاوت باشد.

https://t.center/Shafaye_Daroon
Forwarded from یاسر عرب
همچنان نه قهر و نه ذوق زدگی!

یاسرعرب

الان وقش است اصلاح طلبانی که مردم را تهییج و تشویق می‌کردند که صحنه‌ی قیامت آخر الزمانی ایران را با رای دادن به جناب پزشکیان از دست خصم متخاصم نجات دهید و ایران را #برای_ایران پس بگیرید، شروع به بازخوانی کتاب قدرت بی قدرتان و آثار هانا آرنت در پیج‌های‌شان کنند!

پزشکیان هیچ‌جا نگفت دولت انقلاب ملی است و ننوشت که دولت تهور و شجاعت است. از اولش هم صادقانه گفت نمی‌داند و فقط اینقدر می‌داند که نمی‌داند و کار را باید داد دست کارشناس.

حالا اینکه فهم و توان او در شناسایی و گزینش کارشناسان چقدر بوده و الزامات پشت پرده چطور بعضا بر او غالب شده نکته دیگری است.

کدام ریس جمهوری همه‌ی وزاری‌اش را خودش انتخاب کرده (حتی رئیسی) که پزشکیان کند؟

گفت اندازه نگه‌دار که اندازه نکوست!
بله..‌ وعده‌هایی هم داد که نباید می‌داد. مهم اما رفع فیلترینگ، دفع طرح زور، تنظیم سیاست خارجه و مناسبات سیاسی ما با غرب است.

وزیر کشور و وزیر آموزش پرورش و وزیر اطلاعات او را من نیز نمی‌پسندم. اما نمره‌ی کلی کارنامه‌ی معرفی وزاری او چیزی در حد خود اوست. هرچند بی نظریه، فاقد گفتمان، بدون انسجام و مرسوم و معمول اما در شرایط فعلی قابل قبول!

یادآوری موضع پیش از شروع رقابت‌های انتخاباتی نگارنده و اشاره به موضوع افسردگی پسا پزشکیان اینجا 👇؛

نه قهر و نه ذوق زدگی!




@yaser_arab57
بازیِ خونین جنگ

پروفسور برنارد رایش در مقاله‌ی اسراییل و جنگ ایران و عراق می‌نویسد: «بهره‌ی اصلیِ اسراییل از جنگ ایران و عراق آن بود که این دو قدرت منطقه‌ای که هر دو دشمن اسراییل محسوب می‌شدند، علیه یکدیگر وارد جنگ شدند و فرصت استراحتی برای اسراییل فراهم شد.» او معتقد است اسراییل به دنبال «حفظ موازنه‌ی قوا برای طولانی‌کردن جنگ و جلوگیری از پیروزی یکی از دو طرف بود.» در تحلیل رایش، جنگ علاوه بر درگیر نگه داشتن این دو کشور، جهان عرب را به دو قطب تبدیل کرده بود؛ یک قطب، سوریه، لیبی و یمن جنوبی و قطب دیگر اردن، مصر و کشورهای حاشیه‌ی خلیج‌فارس و «دودستگی جهان عرب، مانع تشکیل جبهه‌ی متحدی علیه اسراییل شد» (درس‌هایی از راهبرد، حقوق، دیپلماسی در جنگ ایران و عراق، ص147 و 148)
گویا سیاست آمریکا هم ادامه‌ی جنگ خونین ایران و عراق بود؛ تا وقتی که برنده‌ای نداشته باشد. الکواری نماینده‌ی وقتِ قطر در سازمان ملل، درباره‌ی موضع آمریکا و شوروی در جنگ می‌نویسد: «در واقع این دو ابرقدرت، به رغم تاکیدهایی که بر خلاف آن داشتند، از تداوم جنگ و طولانی شدن آن، مادام که هیچ‌یک از طرفین نتواند بر دیگری غلبه داشته باشد، احساس رضایت می‌کردند.» (عملکرد شورای امنیت در جنگ ایران و عراق، ص 201)
تا وقتی که ایران و عراق کشورهای هم را ویران می‌کردند، قدرت‌های جهانی با وجود اظهار نگرانی از ادامه جنگ، تلاشی عملی و جدی برای پایان دادن به آن نکردند. آنها سال هفتم تصمیم گرفتند جنگ را پایان دهند.
تحلیلگران ایرانی موفقیت نسبی کربلای 5(زمستان 65) را در تصمیم ابرقدرتها برای پایان دادن به جنگ موثر می‌دانند اما اغلب تحلیلگرانِ غیرایرانی ناامن شدن خلیج فارس در جنگ دریایی و افشای ماجرای مک فارلین را مهمترین دلیل تصمیم آمریکا برای پایان دادن به جنگ می‌دانند.
افشای پر سر و صدای ماجرای مک‌فارلین در آبان 65، که در جهان به ماجرای کمک آمریکا و اسراییل به ایران معروف شد، کار را برای بازی دوگانه‌ی آمریکایی‌ها سخت کرد و آمریکا تحت فشار شدیدی قرار گرفت و به تعبیر کدی و گازیوروسکی آمریکایی‌ها به این جمع‌بندی رسیدند که: «باید به‌گونه‌ای مستقیم برای پایان دادن به جنگ طولانی ایران و عراق مداخله نمایند.» (نظام دوقطبی و جنگ ایران و عراق، ص414)
تیر66 قطعنامه‌ی 598 برای پایان دادن به جنگ تصویب شد. واکنش ایران به قطعنامه منفی بود اما برای اولین‌بار تمام 5 عضو دائم شورای امنیت برای پایان دادن به جنگ تفاهم کرده بودند. به روایت دبیرکل سازمان ملل در جلسه‌ای که مهر66 او با 5 عضو دایم شورای امنیت برگزار کرد؛ شولتز وزیرخارجه‌ی آمریکا در جمع‌بندی نظر 5 کشور گفت: «همه‌ی ما پایان جنگ را می‌خواهیم. همه‌ی ما از قطعنامه‌ی 598 حمایت می‌کنیم» (به سوی صلح، ص255)
دکوییار، دبیرکل سازمان ملل، در خاطراتش درباره‌ی سیاست آمریکا در این مقطع از جنگ می‌نویسد: «نظر قطعی ایالات متحده این بود كه برای پایان جنگ: (1) عراقی‌ها باید به‌خوبی مقاومت كنند تا مانع هر گونه پیروزی ایران شوند. (2) جنگ باید بیش از هر زمانی برای ایرانی‌ها رنج‌آور شود. (3) جریان سلاح به ایران باید از طریق قطعنا‌مه‌ی دیگری در شورای امنیت كاهش یابد و (4) فشار بین‌المللی در ابعاد وسیعی به این كشور وارد شود.»(به سوی صلح، ص267)
بسیاری دریافتند که جنگ ماه‌های پایانی خود را سپری می‌کند. محمدجواد ظریف از دیپلمات‌های ایران در سازمان ملل به خاطر دارد که حدود دی‌ماه 66: «مایکل اشتاینر من را صدا کرد و گفت که من یک نکته‌ای را به تو بگویم و آن این است که شما الان دست بالا را دارید، ولی امسال سال شکست شما در جنگ است. قبل از این‌که شکست بخورید قطعنامه را بپذیرید. هیچ‌وقت این از ذهنم بیرون نمی‌رود.» (دیپلماسی ایران و قطعنامه 598، ص249) چندماه بعد نماینده‌ی آلمان در سازمان ملل به واقعیت پیوست و در بهار 67 ایران شکست‌های پی‌در‌پی و سختی را در جبهه‌های جنگ تجربه کرد. فاو، شلمچه، جزایر مجنون را که در عملیات‌های سخت و طولانی‌مدت در چند سال گرفته بود در عملیات‌های سریع دشمن در عرض چند ماه از دست داد و با سخت شدن و زجرآور شدن جنگ، قطعنامه‌ی 598 را پذیرفت.
سودهای سرشار بسیاری از کشورها و شرکت‌های بین‌المللیِ فروش سلاح و منافع بسیاری که در حاشیه‌ی جنگ‌ها وجود دارد، تا چه حد در ادامه‌ی جنگ تاثیر داشت؟ مقامات ایرانی به‌ویژه مسئولان وزارت خارجه تا چه حد به انگیزه‌ی اصلی ابرقدرت‌ها و کشورهایی که منافعشان در طولانی شدن جنگ بود پی بردند؟ عجیب آن که در ایران نیز نگاهی مسلط وجود داشت که تلاش دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ را تلاشی خائنانه تفسیر می‌کرد. آیا ممکن است گاه بازی خورده باشیم و در زمین ابرقدرت‌ها بازی کرده باشیم؟

( از یادداشت های کتاب توقیف شده نکته های تاریخی؛ فایل کتاب را از پیام سنجاق شده در کانال دانلود کنید.)

https://t.center/jafarshiralinia
Telegram Center
Telegram Center
Channel