دلم کمی خدا میخواهد

#قدر
Channel
Logo of the Telegram channel دلم کمی خدا میخواهد
@deltangie_khodaPromote
462
subscribers
14.9K
photos
7.73K
videos
1.69K
links
خدا کسیست که باید به دیدنش برویم... خدا کسی که از آن سخت می‌ هراسی نیست🤗🌱 کپی حلال است🌹 🔹️مدیریت:👇 @Someone_is_alive •[کانالمون تو سروش هم با همین اسم ايجاد شده]•
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در این شب قدر ای خدا حالی دگر داردعلی
بافرق ازهم وا شده قرآن به سر دارد علی
#شهادت_مولا
#قدر

⌈.🌱 @deltangie_khoda .🌱
👈 مهربان باش!

یک سنگ ریزه از اسمش پیداست یعنی
ریز است ناچیز است اما همین سنگ اگر
در جوراب یا کفش‌ات باشد تو را از رفتن
و حرکت باز می دارد.

بعضی چیزها ریز است ناچیز است اما
انسان را از حرکت در راه‌ خـدا و به
سمت خوبی ها باز می دارد یکی از آنها
نامهربانی نسبت به پدر و مادر است
هرچند کم باشد و درحد گفتن اُف باشد
#قدر پدرو مادرمان را بدانیم
برای سلامتی امام زمان و تعجیل در ظهور ایشان و سلامتی پدرومادرانمان پنج صلوات🌹💚
#بحق‌حضرت‌زینب(س)اللهم‌عجل‌لوليك‌الفرج
💛🪴
🚸▬▬▬••🍃🌸🍃••▬▬▬🚸
@deltangie_khoda
چیزهایی که خیلی دیر میفهمیم

ته پیازو رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشم و چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهیتابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه ، برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در رو زدند.

پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم.

بابام می گفت:
نون خوب خیلی مهمه ! من که بازنشسته ام، کاری ندارم ، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم میگیرم. در می زد و نون رو همون دم در می داد و می رفت. هیچ وقت هم بالا نمی اومد. هیچ وقت.

دستم چرب بود، شوهرم در را باز کرد و دوید توی راه پله.
پدرم را خیلی دوست داشت. کلا پدرم از اون جور آدمهاست که بیشتر آدمها دوستش دارند ، این البته زیاد شامل مادرم نمی شود .

صدای شوهرم از توی راه پله می اومد که به اصرار تعارف می کرد و پدر و مادرم را برای شام دعوت می کرد بالا.

برای یک لحظه خشکم زد.

ما خانواده ی سرد و نچسبی هستیم. همدیگه رو نمی بوسیم، بغل نمی کنیم، قربون صدقه هم نمیریم و از همه مهم تر سرزده و بدون دعوت جایی نمیریم.

اما خانواده ی شوهرم اینجوری نبودن، در می زدند ومیامدند تو،روزی هفده بار با هم تلفنی حرف می زدند؛ قربون صدقه هم می رفتند و قبیله ای بودند.

برای همین هم شوهرم نمی فهمید که کاری که داشت می کرد مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می کرد، اصرار می کرد.
آخر سر در باز شد و پدر مادرم وارد شدند.
من اصلا خوشحال نشدم. خونه نا مرتب بود؛ خسته بودم.تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم...
چیزهایی که الان وقتی فکرش را می کنم خنده دار به نظر میاد اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر می رسید!

شوهرم توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان ها چای بریزد و اخم های درهم رفته ی من رو دید.
پرسیدم:
برای چی این قدر اصرار کردی؟

گفت:
خوب دیدم کتلت داریم گفتم با هم بخوریم.

گفتم:
ولی من این کتلت ها رو برای فردا هم درست می کردم.

گفت:
حالا مگه چی شده؟

گفتم:
چیزی نیست ؟؟؟ !!!
در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم.

پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت:
دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم. میخوای نونها رو برات ببرم؟

تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم !

پدر و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودند.

وقتی شام آماده شد،
پدرم یک کتلت بیشتر بر نداشت.

مادرم به بهانه ی گیاه خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد.
خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت.

پدر و مادرم هردو فوت کردند....

چند روز پیش برای خودم کتلت درست می کردم که فکرش مثل برق ازسرم گذشت:
نکنه وقتی با شوهرم حرف می زدم پدرم صحبت های ما را شنیده بود؟
نکنه برای همین شام نخورد؟
از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد و دردی مثل دشنه در دلم می نشیند.
راستی چرا هیچ وقت برای اون نون سنگک ها ازش تشکر نکردم؟

آخرین کتلت رو از روی ماهیتابه 🍳بر می دارم. یک قطره روغن می چکد توی ظرف و جلز محزونی می کند!

واقعا چهار تا کتلت چه اهمیتی داشت؟!
حقیقت مثل یک تکه آجر توی صورتم می خورد:

"من آدم زمختی هستم"

زمختی یعنی:
ندانستن #قدر_لحظه ها،
یعنی نفهمیدن #اهمیت چیزها،
یعنی توجه به جزییات #احمقانه و ندیدن مهم ترین ها!

حالا دیگه چه اهمیتی داشت وسط آشپزخانه ی #خالی، چنگال 🍴 به دست کنار ماهیتابه ای که بوی کتلت می داد، آه بکشم؟😥

آخ. لعنتی، چقدر دلم تنگ شده براشون😢
فقط… فقط اگر الان #پدر و #مادرم از در تو می آمدند، دیگه چه #اهمیتی داشت خونه🏠 تمیز بود یا نه...؟
میوه 🍎🍇🍓🍌داشتیم یا نه...؟
همه چیز کافی بود:
من بودم و بوی عطر لباس مادرم😭 دست پدرم و نون سنگک😭....

#پدرم راست می گفت که:
#نون خوب خیلی مهمه!

من این روزها هر قدر بخوام می تونم کتلت درست کنم،
اما کسی زنگ این در را نخواهد زد😔
کسی که توی دستهاش نون سنگک گرم و تازه و بی منتی بود که بوی مهربونی می داد.
اما دیگه چه اهمیتی دارد؟
چیزهایی هست که وقتی از دستش دادی😞 اهمیتشو می فهمی...!

آخرین #پنجشنبه فروردین ماه و یاد درگذشتگان
با فاتحه و صلوات یاری کنیم از اونهایی که دیگه بین ما نیستن 😔
روحشون شاد و یادشون گرامی


دلم کمی خدا می خواهد. 🅹🅾🅸🅽
▇▇▇▇▇┅═•❥•❥•❥•❥ @deltangie_khoda
هرگاه این وسوسه‌های #شیطانی و هوا‌های نفسانی به #دلت آمد که:
از من #تشکر نکردند،
#تلاش من را قدر ندانستند،
کسی من را در کارهای #خوب کمک نمی‌کند،
من خوبی می‌کنم آنها #ناشکری می‌کنند،
#قدر من را نمی‌دانند...

اینگونه مواقع، با یادآوری این #سخن حق تبارک و تعالی همهٔ این وسوسه‌ها را از خودت دور کن:😍

🌼﴿إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا﴾

(ما پاداش کسی را که #نیکوکاری کرده است تباه نمی‌کنیم).

🌀 @deltangie_khoda 🌀
🌹 #جانم_اباعبدالله

سه شب #قدر تمام شد
و ما به انتظار عطاييم

کرم نما به دل ما
که همچو قبل گداييم

براي ما چه رقم خورده
را فقط تو ميداني

ولي خودمان راغب
برات کرب و بلاييم

🌹صلی الله علیک یا ابا عبدالله
🌹 #اللهم_الرزقنا_کربلا

🌀 @deltangie_khoda 🌀
🌺هوالحی🌺


😔 #پشیمانم

▪️گویا در #برزخ کسی هست که می خواهد #برگردد اینجا !
▪️ البته آنوقتها که اینجا بین ما بود گاهی آرزوی #مرگ می کرد !
▪️ تکرار زندگی برایش کسل کننده بود !
👈بی حساب و کتاب خرج می کرد لحظه های عمرش را !
😳وناگهان همه چیز در لحظه ای که فکرش را نمی کرد به پایان رسید !
☝🏼 همینکه چشم فرو بست تازه فهمید که آنجا چه خبر است !!!
😲حالا می خواهد برگردد !!!
▪️میخواهد مثل شما #نفس بکشد!
▪️مثل شما راه برود!
▪️او حتی #انتظار ندارد در جایی که شما زندگی می کنید، زندگی کند!
▪️او حالا دیگر به #کارتن خوابی هم راضی است !
▪️اصلا حاضر است در یک #قبر خالی در #گورستان بخوابد !
▪️اگر او را برگردانند دیگر هیچ #گله ای از سختی معشیت نمی کند !

▪️حالا دیگر با #تکه ای نان خشک هم مشکلی ندارد !
▪️اگر برگردد دیگر از #هیچکس گله ای نمی کند !
▪️چرا که هیچ #توقعی از کسی ندارد !
▪️او می گوید #غلط بکنم که کسی را برنجانم !
▪️اوحالا دیگر همه را به شدت #دوست دارد !
▪️حالا که پرده ها از جلوی چشمش فرو افتاده می بیند که #رنجاندن والدین چقدر برایش گران تمام شده!
▪️ نه خانه #لاکچری می خواهد !
▪️نه زن زیبا و نه ماشین شاسی بلند !
😞او همه آن زندگی #تمام شده را هم را هم نمی خواهد !!!
☝🏻فقط #چند صباحی را به او مهلت دهند کافی است !
▪️حالا دیگر می داند از #فرصتهای_کوتاه چگونه استفاده کند !

▪️او فقط آرزو دارد #یکبار دیگر برگردد !!!
▪️می خواهد برگردد تا بخاطر همه آن ناسپاسی ها #عذرخواهی کند !
▪️او می خواهد از همه #حلالیت بگیرد !
▪️چقدر دلش برای چیزهایی دور ریختنی اینجا تنگ شده !
▪️می خواهد برگردد وهمه چیزهایی را که بی جهت #دور انداخته بردارد روی چشم بگذارد ! و تا می تواند از آنها عذر خواهی کند !
▪️ عمرش ! استعدادش ! کتابهایش !
دوستانش ! همسر و بچه هایش !
🔹 او شاید فقط یک #آرزوی دیگر داشته باشد !
👈یک شب #قدر دیگر در بین #زنده ها باشد !!!
👈فرصتی پیدا کند تا یک بار #قرآن را ختم کند !

😔نمی دانم همین حالا او چه #آرزویی دارد !!!
▪️اما این را خوب می دانم که با همه وجودش می خواهد #برگردد !
😊کسی می تواند به او #کمک کند !؟

☝🏼فقط #یکی هست که می تواند !
چه کسی #توانا تر از خدا !!
😏اما خدا هم می گوید دیگر دیر شده است !
👈🏽دیگر علاجی نیست !
👈🏻نمی شود !
▪️اصلا غیر ممکن است !!!
ای داد و بیداد ...اینجا را ببینید 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
▪️سوره ی مؤمنون، آيات 99 و 100. ترجمه: (گويد) پروردگارا! مرا (به دنيا) بازگردان تا شايد به تدارك گذشته عمل صالحي بجاي آورم. (به او خطاب مي‌شود كه) هرگز نخواهد شد !

🔹آهاااااااااای زنده ها !!!
▪️آیا این روزها #قدر آنچه را که دارید می دانید !؟
👈🏽همین که #هست را می گویم !
😑با همه سختی هایش !

▪️فاتحه ای برای انها که دیگر نمی توانند برگردند بخوانید و شکر همینهایی را که دارید با تمام وجود بجای آرید !
▪️همینکه رفتید به سختی #پشیمان می شوید !
☝🏻اما دیگر راه #برگشتی درکار نیست !

التماس دعای فراوان 💐

#صالح_ادیب

🌀 @deltangie_khoda 🌀
با سلام اینو جهت نفراتی مینویسم که می گویند من با نماز اول وقت به جایی نرسیدم
اینو می نویسم بخاطر اینکه شاید کسی این متن رو بخونه و اندکی روش تاثیر بزاره و اهمیت اون رو بدونه و خداوند هم مطمئنم اجرش رو میده پس این نوشته را با جان ودل مینویسم برای دوستان

دوست عزیز از کجا معلوم اگر به بیماری های صعب العلاج گرفتار نشدی بخاطر همین نماز اول وقت نبوده

از کجا معلوم تو سرنوشتت این بوده که مرگ زود هنگام داشته باشی و خدا بخاطر همین نماز اول وقتت عمرت رو بیشتر از سرنوشتت قرار داده

از کجا معلوم که یک مشکل بسیار بد میخواسته برات اتفاق بیفته خدا بواسطه این نماز اول وقت ازت رفع نکرده

خدا گر ز حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری

شاید حتی بسیار جاها خدا درایی رو برات بسته ولی مطمئن باش خدا بد مخلوقاتش رو نمی خواد و همیشه سعی میکنه بهترینش را به بنده هاش بده اینو تجربه کردم دارم میگم پس این کم لطفی در حق خدا بسیار ناشکری بوده پس بیایم دست به سمت خداوند متعال بالا ببریم و از کارهای بسیاری که ما انسان ها نمی فهمیم و در حق ما انجام میده شکرش کنیم نه اینکه اندک کار خوبی می خواهیم انجام بدیم تمام زمانه رو خبر می کنیم

#کمی_بیش‌تر_فکر_کنیم
#قدر_داشته_همون_رو_بدونیم


┄┅══••✼🍃🌺🍃✼••══┅┄
@deltangie_khoda