قلم بیداری

#خاتمی
Channel
Logo of the Telegram channel قلم بیداری
@darvishane49Promote
10.25K
subscribers
407
photos
302
videos
3.42K
links
باریکه ای بسوی مدنیت ح-درویشی
♻️سراب صندوق رأی

رضارضائی. ۱۴/۳/۱۴۰۳

چرا بعدازاین همه #انتخابات، هنوز #مردم‌سالاری و دموکراسی از صندوق رأی بیرون نیامده؟
اول: حکایت بعضی‌ها مثل حکایت کسانی است که سراب می‌بینند و می‌گویند: ان‌شاءالله که دریا است.
دوم: انتخابات یا #همه‌پرسی فقط در یک‌شکل آن خوب است و آن هم زمانی است که هم فرهنگ مشارکت عمومی نهادینه شده باشد و هم ابزار و وسایل آن فراهم باشد و هم حکومت‌ها به برگزاری سالم آن تن داده و هم مرد و مردانه نتیجه‌ی بپذیرند. در غیر این صورت سراب است، سراب است، سراب.
سوم: وقتی‌ افرادی در به وجود آمدن وضعیت موجود (نابسامانی گسترده، #فساد_سیستماتیک، فقر کمرشکن، از بین رفتن آزادی و خاموش شدن چراغ امید مردمان است)، شریک جرم بوده و با فعل یا سکوت، در آن نقش داشته‌اند، موقع انتخابات نمی‌توانند بگویند که برای ادای تکلیف، نجات ایران، پاسخ به دعوت مردم، روزنه گشایی، رساندن صدای مردم به حاکمیت، اصلاحات و ... به صحنه ی انتخابات آمده‌اند.
چهارم: طی ۴۵ سال اخیر( به‌جز دوران ریاست جمهوری آقای #خاتمی) را می‌توان به حاکمیت، حامیان، مبلغان و سینه‌چاکان آن لقب << سراب بان>> داد چراکه حتی در کمترین و نازل‌ترین شکل دموکراسی (سراب دموکراسی)، مردم نتوانستند حتی یک مسئول خطاکار یا ناکارآمد را عزل کنند یا به مطالبه‌ی خود برای اصلاح و بازنگری در قانون اساسی دست یابند.  
پنجم: پیوند زدن تمام انتخابات به حساس بودن وضعیت کشور یا اعتقادات دینی یا ارزش‌های فرهنگی، آن‌چنان در کشور رسوخ کرده که حتی نمی‌شود به سراب گفت سراب. 
ششم: تنها درس و عبرت تاریخی از سراب شناسی آن بوده که تمام افرادی که در سراب شیرجه زده و حالا با پا و دست شکسته نظاره‌گر این انتخابات‌ هستند، به اکثریت #هشتاد_درصدی‌ها رسیده‌اند و  تنها به دریای پیش رو، قابل‌لمس و تجربه‌شده که همانا #تحریم است شیرجه می‌زنند و به‌زودی شاهد اتحاد شناگران خواهیم بود.
به یاد داشته باشیم که مردم وقت خود را صرف اثبات یا نفی سراب نمی‌کنند و با گذر ازدواج کنار آن به اولویت‌های خود که عبور خشونت پرهیز و فراگیر از وضعیت اسفبار کنونی است می‌پردازند و بازهم آب پاکی بر دستان سراب بانان می‌ریزند.
پاینده باد ایران آزاد، آباد و شاد
http://t.center/darvishane49
♻️ فرصت های از دست رفته برای توسعه ایران در پنجاه سال اخیر

مهران صولتی

در ادبیات توسعه میان دو مفهوم رشد و توسعه تمایز قائل می شوند. رشد مفهومی کمی است و به افزایش ظرفیت تولیدی یک کشور با به کارگیری سرمایه گذاری بیشتر یا به کارگیری فن آوری های  مناسب تر اطلاق می شود. مفهومی که بیش از همه در افزایش تولید ناخالص داخلی یک کشور تبلور می یابد. ولی افزایش نارسایی هایی مانند شکاف طبقاتی، نابرابری های اجتماعی و تخریب محیط زیست در قرن بیستم موجب شد که مفهوم توسعه در دوران پس از جنگ جهانی دوم جایگزین رشد شود.

توسعه مفهومی کمی- کیفی است که علاوه بر رشد اقتصادی، مستلزم بهبود در شاخص هایی مانند بهداشت و سلامت، امید به زندگی، برخورداری از امکانات آموزشی، بهبود توزیع درآمد، کاهش فقر و مشارکت موثر در فعالیت های سیاسی- اجتماعی نیز هست. در سال های اخیر هم اقتصاددانانی از جمله آمارتیا سن و داگلاس نورث توسعه را در گرو گسترش آزادی، خودآیینی و یک نظام آموزشی مشارکت جو و کارآمد تعریف کرده اند.

شاید گزاف نباشد اگر بگوییم که ایران در نیم قرن اخیر حداقل پنج فرصت ارزشمند را برای توسعه از دست داده است. فرصت هایی که هریک می توانستند سکویی برای پرش کشور محسوب شوند:

🔺 شاه و دوران طلایی دهه ۱۳۴۰: پس از انتصاب علینقی عالیخانی به عنوان وزیر اقتصاد در بهمن ۱۳۴۱ دورانی در توسعه کشور رقم خورد که تا کنون تکرار نشده است؛ حضور تکنوکرات های کارآزموده، شکل گیری بورژوازی ملی، آغاز دوران صنعتی شدن، کاهش دخالت های سیاست در اقتصاد، رشد اقتصادی فراتر از ۱۱ درصد به مدت ده سال، تورم زیر ۲ درصد و افزایش سرمایه گذاری های داخلی و خارجی تنها بخشی از دستاوردهای این دوران طلایی بود. البته این دوره با افزایش درآمدهای نفتی، خودکامه‌گی شاه و افزایش دخالت سیاست در اقتصاد نتوانست به توسعه پایدار کشور بینجامد.

🔺 انقلاب و ظرفیت های ایجاد شده: با وقوع دگرگونی سیاسی در بهمن ۵۷ اگر چه بخشی از نیروی انسانی باتجربه ایران را ترک کرد ولی بازگشت نیروهای جدید از غرب در کنار انرژی عظیم آزاد شده نوید روزهای بهتری را برای آینده کشور می داد. سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی به بالاترین حد خود رسیده بود و مشارکت جویی شهروندان مسیرهای جدیدی می یافت. در این میان اما افزایش منازعات داخلی و جنگ تحمیلی موجبات شکل گیری موج جدیدی از مهاجرت، امنیتی شدن فضای سیاسی و به محاق رفتن توسعه گرایی را فراهم آورد.

🔺 خاتمی و فرصت طلایی اصلاحات: دوم خرداد ۷۶ محصول جنبشی بود که به واسطه فربه شدن طبقه متوسط، افزایش رشد اقتصادی و ظهور نیروهای جدید اجتماعی ایجاد شده بود. در دولت اصلاحات هم اعتماد دوباره ایرانیان به نظام سیاسی، در کنار روابط سازنده با جهان و کاهش دخالت سیاست در اقتصاد موجبات تداوم توسعه گرایی را فراهم آورده بود. ایجاد ثبات اقتصادی، افزایش اشتغال، کاهش تورم و امیدآفرینی نسبت به آینده از جمله دستاوردهای موثر این دوره بود که البته با به قدرت رسیدن دولت نهم و دهم بسیاری از آن ها بر باد رفت.

🔺 احمدی نژاد و درآمد افسانه ای نفت: دولت نهم و دهم اگر چه از موهبت نفت ۱۲۰ دلاری و درآمد ۸۰۰ میلیارد دلاری در هشت ساله ریاست جمهوری برخوردار بود ولی نتوانست به توسعه گرایی شکل گرفته در دوران پیش از خود تداوم بخشد. سیاست تنش زا با جهان، ارجاع پرونده هسته ای به شورای امنیت، افزایش تدریجی تحریم ها، انحلال سازمان مدیریت و خیال پردازی درباره مدیریت جهان کار را به جایی رساند که اشتغال در حد صفر، تورم ۳۵ درصدی و بی ثباتی اقتصادی کمترین دستاوردهای زیان بار این دوره بود.

🔺 روحانی و فرصت آشتی با دنیا: گزاف نیست اگر بگوییم در دو دهه گذشته پرونده هسته ای و تحریم های مرتبط با آن مهمترین مانع بر سر راه توسعه یافتگی ایران و افزایش فقر، فلاکت، بیکاری، تورم و کاهش امید به آینده بوده است. با اشراف به چنین وضعیتی بود که روحانی کوشید تا به وسیله برجام این بزرگ ترین مانع را از سر راه بردارد. شوربختانه برجام اگر چه به خوبی آغاز شد ولی بدفرجام بود و سیکل معیوب توسعه نیافتگی کشور را به وضعیت پیشین و ادامه تنش ها و تحریم ها برگرداند.

🔹 نکته پایانی: اگر چه ایران در نیم قرن اخیر دستاوردهای قابل توجهی در شاخص های توسعه انسانی (HDI) داشته است ولی فراز و فرودهای فراوان سیاسی مانع از پایداری فرآیند توسعه یافتگی کشور در مقایسه با سایر کشورهای جهان و حتی منطقه شده است. واقعیتی که می تواند بسیار نگران کننده باشد. 

#توسعه
#انقلاب
#خاتمی

https://t.center/darvishane49