کانال درِ گوشے

#رشتو برای #احمد_جنتی...

باورتان می شود؟

@dar_e_goshi

📌 برایِ #تیپ_اصلاحیون...


@dar_e_goshi

📌به راستی؛ آسمانِ #پنجشیر با #صنعا چه فرقی می کند....

@dar_e_goshi

اصلاح طلبان و #احمد_مسعود...

@dar_e_goshi

جدالِ انقلابِ اسلامی با جمهوریِ اسلامی...

@dar_e_goshi

امشب پس از مدتها نشستم پای یک فیلم! مستِ خواب بودم که تیزر سیاسی فیلم خواب از سرم پَراند...! فیلمی که دوگانه #مصلحت و #عدالت را به تصویر می کشد! (هر چند که معقتدم؛ در حکمرانی #مصلحت و #عدالت لازم و ملزوم یکدیگرند و جدالِ این دو تفکر در حاکمیت دینی به پهنای ظهورِ اسلام تا کنون قدمت دارد) و اما فیلم...! ماجرا از این قرار است که یک تبعه ی مستِ لایعقل انگلیس که از قضا در شرکت های نفتی هم دستی بر آتش دارد، برای مذاکره به تهران می آید! پشت چراغ قرمز ماشین بغل دستی اش را می بیند که چادری است و مذهبی! متلک می اندازد و پس از تعقیب و گریز در خیابان به این زن حمله ور می شود و بچه اش سقط می شود! زنِ مضروب ماشین را کشان کشان به سمت ایست بازرسی پایگاهی می برد که همسرش فرمانده آن است! ایست بازرسی بسیج این فرد را بازداشت می کند! پس از این اقدام، سیلِ مدیران و مسئولان به پایگاه بسیج روانه می شود! مدیران امنیتی و کشوری،رجال سیاسی و عقلای کشور خود را به پایگاه بسیج می رسانند! گروهی از بسیجی ها با یونیفرم نظامی در صحنه حاضرند و به وضع موجود معترض ند، آنها معتقدند؛ #عدالت باید برقرار شود و با این فرد خاطی با قاطعیت برخورد شود! گروه مقابل کت شلواری های اتو کشیده و یقه بسته ای هستند که با گاردهای امنیتی و انتظامی به #مصلحت معتقدند و می گویند؛ مذاکره فردا حیاتی است سفارت انگلیس فشار می آورد و تهدید می کند که اگر جامعه جهانی بفهمد که این اتفاق افتاد امنبت ملی در صحنه بین الملل به مخاطره می افتد! بسیجی ها بی خیال نمی شوند، گروگان گیری می کنند و مسئولان ارشد خواستار آزادی تبعه انگلیسی می شوند! خلاصه اینکه؛ پس از رایزنی های بسیار مذاکره می کنند و طوفانی ترین دیالوگ این مذاکره همین سکانسی ست که پست کرده ام میان شان جاری می شود! القصه... مانند اغلب ماجراهای چالش برانگیز در کشور، شمشیر تیزِ #مصلحت، سرِ #عدالتِ همیشه شکست خورده و مظلوم را ذبح می کند و جوانان بسیجی به جرم اقدام علیه امنیت ملی دستگیر می شوند و آن تبعه ی مستِ لایعقل آزاد می شود تا فردا سر میزه مذاکره برای فروش نفتِ ایران تلاش کند! اسفناک اینکه همان پایگاه بسیج هم همدست و همسو نبود! عده ای از آنها اشخاص را به جای شاخص ها گماردند و گفتند؛ مبارزه با اینها یعنی مبارزه با اصل انقلاب! و فلانی مورد تایید رهبری است و کلام ش وحی منزل است! سپس صحنه را ترک کردند و تمام کنش های فیلم با مواجهه پنج بسیجی انقطاعی با لشکری از مدیرانِ مصلحت اندیش ادامه پیدا می کند! عدالت، همینقدر مظلوم است حتی میانِ اهلِ حق..! فیلم را حتمأ ببینید!
https://www.instagram.com/p/CN0-_l7peG2bpMTg4rYHF4JPs5W91eheDOlySw0/?igshid=10p6j1jxc8e2s

«کودک کارِ انبار ضایعاتی» وقت اذان در خیابان توقف می کند و کنار گاری چهار چرخِ حاوی زباله هایی که از فضولات جامعه جمع کرده است بساط نماز را بر پا می کند...! این بچه هیچ سهمی از زندگیِ کودکانه ندارد! طبیعتأ بچه در این سن باید وسط اسباب بازی ها و کلاس زبان و بازی با تبلت و... باشد! اما این بچه که آمال ش لقمه نان شب است، در گوشه کنار برای انجام فریضه لحظه ای درنگ ندارد! این فیلم هم مخفیانه گرفته شد که شک نکند! مقایسه کنید! این بچه نماز می خواند انسانهای یقه بسته ای که نمازشان در ادارات یک ساعت پس و پیش دارد و مردم را پشت درب های بسته معطل می کنند، هم نماز می خوانند! بعد که زوم می شوی روی شان،. می بینی پُرند از فساد و تخلف و کثافت کاری های مالی...! و هر چه توانستند از این انقلاب برداشتندو بردند و خوردندو یک قطره خون هم ندادند! حسب تجربه آنکه آخرش پای این انقلاب و مردم و این وطن می ماند همین فرودست های بیچاره ی زمین خورده ی مستضعفی هستند که سهم شان از سفره انقلاب تقریبأ هیچ بوده است ورنه عیاشی و خوش گذرانی و هوسرانی اش برای آنهایی ست که خودشان تا جد آبادشان اپسیلون ارادتی به این سرزمین و شهدا و آرمان هایش نداشته و ندارند! اما همواره بر همه مناصبِ حیاتی تکیه زده اند، ذکر می گویند، عقیق به دست دارند و یقه شان تا حلقوم بسته است! انقلاب مستضعفان، در چنبره مستکبران ریاکاری که انقلاب را برای همین جیره و مواجب ش می خواهند اشغال شده است! الحق که پیر خمین درست فرمود؛

یک تارِ موی کوخ نشینان «شرف» و «برتری» دارد بر همه کاخ نشینانِ مترفِ مرفهِ فربهِ برخوردارِ از همه چیز!
https://www.instagram.com/p/CNminUlJdi6/?igshid=16yydg94xt11s

برای هوادارانِ سعیدِ محمد...!

"شاخص ها" را عَلَم کنید، نه "اشخاص" را...!

در نقدِ «هواداریِ استادیومی» جوانانِ انقلابیِ فعالِ فضایِ مجازی..!

مدتهاست بنا داشتم درباره سعید محمد مطلبی بنویسم و جماعت همفکر انقلابی را به واسطه هواداری استادیومی شان در سپهر سیاسی کشور نقد کنم که چرا و چگونه بدون هیچگونه شناختی تحت تأثیر غوغاسالاری مدل سیاست ورزی از بالا به پایین قرار گرفتند! بسیاری از حامیان مجازی جناب محمد تا کنون حتی یک جمله از ایشان نشنیدند، یک خط مقاله از ایشان نخواندند، یک مناظره از ایشان ندیدند.اطلاعی از برنامه های سیاسی، اقتصادی، راهبردی و... ایشان ندارند! اصلأ اطلاع ندارند که در قرارگاه موفق بود یانه..! اما معتقدند او منجی انتخابات است!

مهر ماه سال گذشته بود که نام او در فضای مجازی توسط برخی اکانت های توئیتری منتشر شد. تا قبل از این کمتر کسی او را می شناخت تا اینکه به یکباره با طوفان توئیتری برخی اکانت ها او به نامزد اصلی جریان انقلابی معرفی شد! جریان جوانان مؤمن انقلابی مستقر در فضای مجازی نیز از سر دلسوزی و لباس سبزی که ایشان به تن داشت و درجه سرداری که بر دوش خود یدک می کشید اعتماد کرد و در معرفی ایشان سنگ تمام گذاشت!

کل رزومه اجرایی محمد در شرکت سازندگی سپاه سد و قرارگاه خاتم الانبیا خلاصه می شود! و بهترین رزومه ایشان هم حضور 2 سال و 6 ماهه در قرارگاه خاتم است! یعنی از مهر سال 1397 تا اسفند 99! همین...! با این رزومه نحیف، می خواهند او را نامزد جریان انقلاب و منجی انتخابات معرفی کنند!

برای من، سعید محمد همان روزی تمام شد که آبان سال پیش با شرکت مهدی جهانگیری متهم اقتصادی قرارداد و تفاهم نامه ۲٠ هزار میلیاردی همکاری بست! بعدها بیانه چند ده بندی دادند و نوشتند با زنگنه و آخوندی و نعمت زاده و... هم تفاهم نامه امضا کردیم! هر چه توجیه می آوردند کار خراب تر می شد! اصلأ مگر می شود چهره حقیقی یک متهم اقتصادی را با شخصیت حقوقی اش تفکیک کرد؟ آیا اگر فلان کمپانی جریان رقیب با امثال بابک زنجانی و حسین فریدون هم معاهده همکاری امضا می کرد، واکنش ها همین گونه بود؟ قَدر مُسلم، نه! دو ماه پس از توافق سعید محمد با مهدی جهانگیری! مهدی جهانگیری به جرم قاچاق ارز روانه زندان شد! که البته برای عده ای که فسادها را به فساد خوب و فساد بد تقسیم بندی می کنند، مشارکت و انعقاد قرارداد خودی ها با مفسدین اقتصادی، مسئله نیست! مصیبت اینجاست که استاندارد دوگانه احزاب سیاسی، میان امت حزب اله و جریان جوان انقلابی نیز رسوخ کرده است و این گزاره به عنوان یک کنش سیاسی در تبیین مواضع سیاسی آنها اثر می گذارد.

البته ادله های متقن و محکمی از گفتمان ناب امام و رهبری برای زیر سؤال بردن اساس حضور ایشان در انتخابات مطرح است که در این مقال نمی گنجد.

اما آیا این مدل کار رسانه ای و فعالیت مجازی به ضرر سعید محمد است؟ قطعأ نه...! ایشان به پشتوانه این حمایت، دست آخر شاید در صورت پیروزی دولت همسوی بعد، به یک وزارتخانه برسد! گمان نگارنده هم همین است که از ابتدا علم داشتند که یحتمل شورای نگهبان ایشان را رد صلاحیت می کند اما این موج سواری رسانه ای برای سهم خواهی از دولت بعد یقینأ مفید است!

و. حالا سعید محمد، با رزومه اجرایی تقریبأ هیچ وارد کارزار انتخابات شده است اما مهمتر از آن دلم به حال عزیزان جریان انقلاب می سوزد، که بدون هیچ تحقیق و تأملی عَلَم خود را روی زمین افراد می کوبند، بی آنکه بدانند عقبه و عملکرد آن فرد چیست! حتی با شاخص های رهبری هم بعضأ نمی سنجند! که ببینند آیا این آقای زید یا آقای عمر، در قد و قواره ی ریاست جمهوری ایران با این حجم از چالش های اقتصادی و سیاسی داخلی و بیرونی، هست یا نه! و به جای اینکه شاخص های مدنظر رهبری را تبیین کنند، اشخاص را عَلم می کنند...! البته تا بوده، همین بوده! و تا بوده چوبِ این نوع نگاه «هواداری استادیومی» را در عرصه سیاست خورده ایم! احمدی نژاد نمونه بارز است...!

https://www.instagram.com/p/CNMgO5gJpM8/?igshid=1x9s8vqtzslrj

📌 ملتی که اساطیر خود را نشناسد و تاریخ نخواند، محکوم به شکست است...

@dar_e_goshi