برای هوادارانِ سعیدِ محمد...!"شاخص ها" را عَلَم کنید، نه "اشخاص" را...!در نقدِ «هواداریِ استادیومی» جوانانِ انقلابیِ فعالِ فضایِ مجازی..!
مدتهاست بنا داشتم درباره سعید محمد مطلبی بنویسم و جماعت همفکر انقلابی را به واسطه هواداری استادیومی شان در سپهر سیاسی کشور نقد کنم که چرا و چگونه بدون هیچگونه شناختی تحت تأثیر غوغاسالاری مدل سیاست ورزی از بالا به پایین قرار گرفتند! بسیاری از حامیان مجازی جناب محمد تا کنون حتی یک جمله از ایشان نشنیدند، یک خط مقاله از ایشان نخواندند، یک مناظره از ایشان ندیدند.اطلاعی از برنامه های سیاسی، اقتصادی، راهبردی و... ایشان ندارند! اصلأ اطلاع ندارند که در قرارگاه موفق بود یانه..! اما معتقدند او منجی انتخابات است!
مهر ماه سال گذشته بود که نام او در فضای مجازی توسط برخی اکانت های توئیتری منتشر شد. تا قبل از این کمتر کسی او را می شناخت تا اینکه به یکباره با طوفان توئیتری برخی اکانت ها او به نامزد اصلی جریان انقلابی معرفی شد! جریان جوانان مؤمن انقلابی مستقر در فضای مجازی نیز از سر دلسوزی و لباس سبزی که ایشان به تن داشت و درجه سرداری که بر دوش خود یدک می کشید اعتماد کرد و در معرفی ایشان سنگ تمام گذاشت!
کل رزومه اجرایی محمد در شرکت سازندگی سپاه سد و قرارگاه خاتم الانبیا خلاصه می شود! و بهترین رزومه ایشان هم حضور 2 سال و 6 ماهه در قرارگاه خاتم است! یعنی از مهر سال 1397 تا اسفند 99! همین...! با این رزومه نحیف، می خواهند او را نامزد جریان انقلاب و منجی انتخابات معرفی کنند!
برای من، سعید محمد همان روزی تمام شد که آبان سال پیش با شرکت مهدی جهانگیری متهم اقتصادی قرارداد و تفاهم نامه ۲٠ هزار میلیاردی همکاری بست! بعدها بیانه چند ده بندی دادند و نوشتند با زنگنه و آخوندی و نعمت زاده و... هم تفاهم نامه امضا کردیم! هر چه توجیه می آوردند کار خراب تر می شد! اصلأ مگر می شود چهره حقیقی یک متهم اقتصادی را با شخصیت حقوقی اش تفکیک کرد؟ آیا اگر فلان کمپانی جریان رقیب با امثال بابک زنجانی و حسین فریدون هم معاهده همکاری امضا می کرد، واکنش ها همین گونه بود؟ قَدر مُسلم، نه! دو ماه پس از توافق سعید محمد با مهدی جهانگیری! مهدی جهانگیری به جرم قاچاق ارز روانه زندان شد! که البته برای عده ای که فسادها را به فساد خوب و فساد بد تقسیم بندی می کنند، مشارکت و انعقاد قرارداد خودی ها با مفسدین اقتصادی، مسئله نیست! مصیبت اینجاست که استاندارد دوگانه احزاب سیاسی، میان امت حزب اله و جریان جوان انقلابی نیز رسوخ کرده است و این گزاره به عنوان یک کنش سیاسی در تبیین مواضع سیاسی آنها اثر می گذارد.
البته ادله های متقن و محکمی از گفتمان ناب امام و رهبری برای زیر سؤال بردن اساس حضور ایشان در انتخابات مطرح است که در این مقال نمی گنجد.
اما آیا این مدل کار رسانه ای و فعالیت مجازی به ضرر سعید محمد است؟ قطعأ نه...! ایشان به پشتوانه این حمایت، دست آخر شاید در صورت پیروزی دولت همسوی بعد، به یک وزارتخانه برسد! گمان نگارنده هم همین است که از ابتدا علم داشتند که یحتمل شورای نگهبان ایشان را رد صلاحیت می کند اما این موج سواری رسانه ای برای سهم خواهی از دولت بعد یقینأ مفید است!
و. حالا سعید محمد، با رزومه اجرایی تقریبأ هیچ وارد کارزار انتخابات شده است اما مهمتر از آن دلم به حال عزیزان جریان انقلاب می سوزد، که بدون هیچ تحقیق و تأملی عَلَم خود را روی زمین افراد می کوبند، بی آنکه بدانند عقبه و عملکرد آن فرد چیست! حتی با شاخص های رهبری هم بعضأ نمی سنجند! که ببینند آیا این آقای زید یا آقای عمر، در قد و قواره ی ریاست جمهوری ایران با این حجم از چالش های اقتصادی و سیاسی داخلی و بیرونی، هست یا نه! و به جای اینکه شاخص های مدنظر رهبری را تبیین کنند، اشخاص را عَلم می کنند...!
البته تا بوده، همین بوده! و تا بوده چوبِ این نوع نگاه «هواداری استادیومی» را در عرصه سیاست خورده ایم! احمدی نژاد نمونه بارز است...!https://www.instagram.com/p/CNMgO5gJpM8/?igshid=1x9s8vqtzslrj