View in Telegram
لذت فرو‌خورده گاهی آدم‌ چیزهایی می‌بیند یا می‌شنود که از تعجب ممکن است شاخ دربیاورد. چند رو پیش برای اردوی یک‌روزه رفته‌بودیم اردوگاه امام‌رضا، در زمین فوتبال ساحلی بازی نبود و تنها چهار بچه برای خودشان فوتبال بازی می‌کردند. با دختر فرصت را غنیمت شماردیم و مشغول ساخت قلعه‌ی شنی شدیم. ناگفته نماند چون هیچ ابزاری نداشتیم با دست به جان شن‌ها افتادیم_ به قول استاد کلانتری یک کثافت‌کاری که نگو_ همزمان با ساخت قلعه، با همسرجان بازی بچه‌ها را هم داوری می‌کردیم.  با سر و صدای بچه‌ها آقای میان‌سالی وارد زمین شد. بعداز چند دقیقه دختر و پسرش هم آمدند. تا این‌جا همه‌چی عادی و طبیعی بود تا اینکه دختر شش ساله با تعجب پرسید این‌ها چی هستند؟ و پدرش براش توضیح داد شن هستند. نزدیک بود از تعجب شاخ در بیاورم؛ مگر می‌شود بچه‌ای در این سن تا به حال شن ندیده‌باشد؟ ولی واقعا اون دوتا طفل معصوم تا به حال تجربه‌ی شن بازی نداشتند.  تشویقشان کردم که مشغول بازی شوند و به آ‌ن‌ها آموختم که چگونه با دست‌هایشان شبیه گربه چاله درست کنند. ذوقشان بعد‌از لمس شن دیدنی بود. چنان غرق بازی شده‌ بودند که آدم حظ می‌کرد. مامانشان که آمد با تعجب گفت: واای حمید آقا چرا اجازه دادی بچه‌ها خاک بازی کنند؟ پسر بچه‌ی حدود سه‌ساله‌اش فورا جواب داد:  مامان اینا که خاک نیست شنه برا بازیه بیا ببین چقدر حال می‌ده. در این‌ چند روز ذهنم مدام درگیر آن دو بچه‌ است، آخه چه جوری ممکن است با وجود فضا‌های مناسب برای شن بازی کودکان در اکثر پارک‌ها و شهربازی‌ها آن دو نفر تا به‌حال شن ندیده‌باشند. چرا ما والدینی که خودمان غرق در لذت تعامل با طبیعت و بازی در کوچه و باغچه رشد کرده‌ایم، حالا کودکانمان را با بی‌رحمی از این لذت محروم می‌کنیم؟     #درد_نوشت #خاطره_نگاری
Telegram Center
Telegram Center
Channel