View in Telegram
سومین بار است که در سال۱۴۰۳برای رهسپار کردن عزیزی به خانه‌ی آخرت، راهی بهشت رضا می‌شویم. فروردین‌مان با داغ سنگین محمد‌حسین به پایان رسید، داغی که بهارمان را خزان کرد. تازه لباس سیاه از تن در آورده‌بودیم که باز مرگ سایه‌ی شومش را بر ‌روی خانواده انداخت و این‌بار دست تقدیر دایی رضا( دایی همسرم) را از خانواده جدا کرد. درست است دایی همسرم بودند؛ ولی در این چند سال این‌قدر از ایشان محبت دیده‌ام که برایم مثل دایی واقعی عزیز بودند. و امروز در انتهای ماه مهر، برای وداع با خاله‌معصومه به بهشت رضا آمده‌ایم. چقدر سخت است هر بار عزیزی را به خاک‌سپاردن و با کوله‌باری از خاطرات به خانه برگشتن. پ.ن: قصد انتشار نداشتم؛ ولی باید منتشر می‌کردم تا تعهدم ته نکشد. #وحیده_ماهانی #یادداشت_روزانه
Telegram Center
Telegram Center
Channel