🌱
و احببت اولاد الیهود باسرهم
لاجلک حتی کدت ان اتهودا
اصلی فازوی قبلتی متعمدا
لقبلتکم فاشهد صلوتی لتشهدا
و انی لاهدی فی صلوتی بحبکم
بتوریه موسی ثم فرقان احمدا
و لولا مقال الکاشحین و بغضهم
لعبدت یوم السبت فیمن تعبدا
و کان دخول النار فی الحب هینا
اذا کان من تهواه فیالحب مسعدا
دوستی همه اولاد یهود را به خاطر تو پیشه کردم، چندان که نزدیک شد که خود یهودی گردم. نماز میگزارم و بعمدا، قبله خویش را منحرف میکنم به سوی قبله شما پس نماز مرا بنگر تا گواه باشی. از عشق شمایان، در نماز خویش، به تورات موسی و فرقان احمد رهیافته میگردم. و اگر سخن ملامتگران و خشم ایشان نبودی، به هر شنبهروز با آنان که عبادت میکنند، عبادت میکردم (یا با آنان که در آن روز جشن میگیرند، جشن می گرفتم - تفاوت: عبد و عید در نسخهها) درشدن به درون آتش، در عشق، کاری است بسی سهل آنجا که معشوق در عشق موافق باشد.
(اسرارالتوحید، ص۶۲۴)
این چند بیت دستکم هزار سال پیش سروده شدهاند؛ شاعر مشخصی ندارند و معلوم هم نیست ابوسعید آنها را به چه مناسبتی بر زبان آورده. برای من اینها علاوه بر خانههای ویران و پیکرهای خونین و امیدهای فراوان بر بادرفته که ثمره مستقیم بلاهت و بیرحمیاند، یادآور "شیخصنعان" عطار و مهرورزیهای پاکبازانه او هم هستند؛ ابیاتی در ستایش عشق!
@booyedelkhoshi