View in Telegram
حکایت شصت‌ونهم نقل است که شیخ یک روز چند بار برخاست و باز درآمد و بنشست و هر باری اصحاب همه بر پای خاستندی. شیخ گفت: "برپای مخیزید که من بسی می‌آیم و می‌روم." اصحاب نیمه‌ای بر پای خاستند و یک نیمه گفتند: چون شیخ گفته است که برمخیزید برنخاستند و می‌بودند. شیخ گفت: "من آن خویش می‌گویم شما آن خویش می‌کنید." لاجرم آن قوم که برپای‌خاستند همه مقتدا گشتند و آن قوم که برنخاستند هم هیچ‌کس بماندند. (چشیدن طعم وقت، ص۱۷۹) "من آنِ خویش می‌گویم، شما آنِ خویش می‌کنید." تعبیر دیگر این جمله این است: من آنچه را که مصلحت می‌بینم بر زبان می‌آورم شما هم به آنچه مصلحت می‌بینید عمل کنید. و یا: من آنچه را که باید بگویم می‌گویم، شما هم به آنچه باید عمل کنید عمل کنید. هیچ ضرورتی هم ندارد که عمل شما تابع گفته من باشد. توجه به بافت و فضایی که این جمله در آن بر زبان ابوسعید جاری شده می‌تواند توضیحی بر این سخن دوپهلو باشد؛ این طور که از ظاهر حکایت برمی‌آید حال مزاجی ابوسعید مناسب نیست و نیاز دارد که مرتبا مجلس را ترک کند. بنابراین در همان ابتدا خطاب به محبان و مریدانش می‌گوید: لازم نیست شما  هر بار که من بیرون می‌روم و برمی‌گردم پیش پای من برخیزید. اما وقتی که می‌بیند بعضی برمی‌خیزند و بعضی برنمی‌خیزند و بعضی دیگر هم احتمالا مرددند که برخیزند یا نه این جمله را بر زبان می‌آورد. رفت‌و‌آمدهای مکرر ابوسعید برای اهل مجلس که می‌خواهند با هر بار ورود شیخ از جای برخیزند و به او ادای احترام کنند اسباب زحمت است‌. ابوسعید با به زبان آوردن این جمله به عنوان کسی که باعث آن زحمت شده هم بر معذوریت خودش تاکید می‌کند و هم مخاطبانش را در اختیار این که به احترام او برخیزند یا نه آزاد می‌گذارد. البته این احتمال هم وجود دارد که ابوسعید می‌خواسته بگوید: شما کاری به حرف من نداشته باشید و طوری عمل بکنید که اقتضای ارادت و موددتان است. تتمه مکتوب این حکایت هم که در روایت صوتی‌اش حذف شده بود موید این معنی دوم است. یعنی شاهد و راوی این ماجرا -هرکه بوده- چنین تصور کرده که در مواردی خاص از جمله همین مورد لازم نیست از حرف مخاطبمان که غالبا هم در مقام فروتنی و تعارف است پیروی کنیم. به همین دلیل هم می‌گوید آنها که پیش پای ابوسعید برخاستند "مقتدا" شدند و آنان که برنخاستند "هیچ کس" ماندند. اگرچه بر این تاویل ایرادهای چندی وارد است، اساس سخن ابوسعید که گفت "من آن خویش می‌گویم شما آن خویش می‌کنید" آن را نفی نمی‌کند. شاید بی‌توجهی عبدالکریم خادم خاص ابوسعید به خواسته او هم که گفته بود حکایتهایش را ننویسد از همین نوع مواجهه باشد. یا لااقل عبدالکریم چنین استنباطی داشته وگرنه نباید به کار خود یعنی نقل مقامه‌های ابوسعید ادامه می‌داد. @booyedelkhoshi
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily