Bookzic

‍ عرض سلام دارم خدمت شما عزیزان همراه
امیدوارم روز خوبی را در پیش داشته باشید 🌹🌹🌹

داستان فاو

اینجا بندر فاو در جنوبی ترین نقطه عراق در ساحل کوتاه ۸۲ km این کشور است طراح این پروژه بیش از ۶ میلیارد دلاری شرکت ایتالیایی Impregilo با نام جدید Webuild در میلان است پیمانکار این پروژه نیز که از ۲۰۱۰ کلید خورده شرکت کره ای دوو است. اما این همه داستان نیست عراق از سرمایه گذاری کلان برای توسعه جنوب که بیش از ۹۰% در تولید ناخالص داخلی این کشور سهم دارد استقبال کرده چرا که میخواهد فاو را به قطبی اقتصادی ترانزیتی در خاورمیانه تبدیل کند با تکمیل این پروژه بندر جدید فاو بزرگترین بندر خاورمیانه حتی بزرگتر از بندر جبل على دبی خواهد شد.بندر فاو با راه آهن جنوبی - شمالی ۱۲۰۰ km با قطارهای سریع السیر با سرعت ۳۰۰ km/hr برای ترانزیت کالا و مسافر به فیش خابور در استان دهوک در اقلیم کردستان و سپس به شبکه ریلی ترکیه وصل و از آنجا به اروپا میرسد شرکت ایتالیایی PEG این مسیر را طراحی و شرکت فرانسوی Alstom# مجری استعراق سودای راه اندازی #کانال_خشک نیز دارد. گذشته از راه آهن جنوبی - شمالی شبکه ای پیچیده از بزرگراه و خطوط لوله نفت و گاز شکل دهنده این پروژه است که بندر فاو را به #بندر_مرسین ترکیه متصل میکند. این پروژه دستکم ۱۰ استان عراق را در برخواهد داشت و خلیج فارس را به مدیترانه متصل میکندبازسازی بندر فاو راه آهن عراق ترکیه و کانال خشک بخشی از از ابرپروژه ۱۷ میلیارد دلاری #راه_توسعه است پروژه ای که سالانه ۴ میلیارد دلار و بیش از ۱۰۰ هزار شغل تولید خواهد کرد عراق این پروژه را رکن اساسی اقتصاد آینده خود برای تبدیل به مرکز ترانزیت کالا میان آسیا و اروپا می بیند.راه_توسعه که با توافق اولیه میان امارات و ترکیه برای دور زدن ایران در حال تکمیل است میتواند عراق را شریک زمینی دریایی چین در BRI# .کند عراقی که در سال اخیر ماهیانه دستکم ۹.۸ میلیارد دلار درآمد داشته، هم اکنون در جستجوی راهی برای کاهش نیاز به کانال سوئز و البته
تنگه هرمز است.در تهران اما ۱۳ سال است که دولتمردان از همکاری با بغداد برای راه اندازی مسیر #شلمچه بصره گفته اند ولی تاکنون عملی نشده مسیری ۳۲ km کوتاهتر از تهران کرج که تنها به ۲۵۰ $ میلیون نیاز دارد غافل از آنکه عراق تمایلی بدین کار ندارد چرا؟ چون این مسیر از ارزش استراتژیک فاو میکاهد.چرا عراق بندری را که این همه در آن سرمایه گذاری کرده خود بی ارزش سازد؟ عراق حتی از پذیرش کامیونهای ایرانی در خاک خود طفره رفته بار تحویلی در مرز تخلیه شده و با کامیونهای عراقی حمل میشوند. جای شگفتی نیست که عراق زیر بار اتصال راه آهن خود به شبکه ریلی ایران نرود.در عوض #شلمچه_بصره ایران میتوانست راه آهن #کرمانشاه بغداد را از مسیر قصر شیرین - خانقین راه اندازد چرا که دسترسی به پایتخت در کشوری از هم گسیخته امریست خردمندانه همچنین ایران میتوانست با توسعه خط #سنندج_سلیمانیه از مرز باشماق دسترسی زمینی ایمن به بازار کردستان عراق داشته باشد.این نکات را در گفتگوی ۳ ماه پیش خود با feghtesad@ بیان کردم پیش از این نیز بارها گوشزد کردم که منطقه در آستانه #جنگ_کریدوری و رقابت زیر ساختی است. اکنون نیز خطابم به دولتمردان است کشورها نه بر پایه پیشینه که بر پایه چشم انداز است که با شما کار میکنند.

از صفحه ی اینستاگرامی دکتر آرش رئیسی نژاد

آبان ۹۸، شهین مهین فر، گوینده پیشکسوت رادیو قصه میگوید. قصه روزی که سیاهپوش شد. روز ششم دیماه
قصه پرغصه امیر ارشد تاجمیر
قصه آلاله‌ها

خدا هم گفت: بیلاخ! مگه مرگ بر آمریکا نمی‌گفتی؟ چی شد حالا شد خانم هریس؟!

روزی بخوان تو دانشگاه ها از بی کفایتی و ناکارآمدی اقتصاد دولتی و دخالت دولت در اقتصاد و انحصار و هزار تا کوفت و زهرمار دیگه بگن، همین یه عکس کفایت می کند.

بگویند:
چهل سال انحصار و دخالت دولت شد: ضرر تولید کننده.
چهل سال انحصار و دخالت دولت شد: سود دلالی.
چهل سال انحصار و دخالت دولت شد: اختلاف قیمت ۴۰ درصدی.
چهل سال انحصار و دخالت دولت شد: محصول بی کیفیت.
چهل سال انحصار و دخالت دولت شد: ضرر تولید کننده و نارضایتی مصرف کنند و شادی دلال.
چهل سال انحصار و دخالت دولت شد مسخره بازی ، شد مضحکه، شد استخوان در گلو، شد اتلاف منابع مملکت، شد تخصیص غیر بهینه، شد هر چیزی دریغ از یه جو عقلانیت.

@mortezaebad

مشکل این نیست که تو چه عقیده، دین، مذهب، رنگ، زبان، نژاد، گرایش جنسی، جنسیت، طبقه یا هر کوفت و زهر مار دیگری داری، اینها مساله هستند. مسایل شخصی، و زمانی تبدیل به مشکل و اشکال میشوند که تو میگویی همه عنن و فقط من گلم! در کاسه سر من و تو چندین میلیارد نرون وجود دارد که نقش بایگانی را ایفا میکنند. و تو آدمیزاد محدود به انواع حدود فکر میکنی، جهان تنها در کاسه سر تو جاری و ساری است و بقیه حقی و سهمی از ادراک در کاسه سر و ضمیر قلبشان ندارند. بله عزیزجان، وقتی تو خودت را جای حق می‌نشانی و دیگران را باطل، البته که کار به جایی می‌رسد که من مجبور شوم برینم به تو و کل عقایدت و فلسفه نارسیسیسم بیمارگونه‌ات تا بفهمی که ماتحت آسمان برای افتادن تو تنها باز نشده. اگر چنین نکنم یقینا حکومتی بر اساس جهان محدود کاسه سرت تشکیل خواهی داد و  سایرین را شقه خواهی کرد. چه خوش گفت این سهل ممتنع را حضرت شیخ اجل، سعدی شیراز:
«سگی بگذار ما هم مردمانیم.»

چه زندگی‌ها که زیر سایه سنگین فقر و گرانی نابود شده و خواهند شد، و چه سرنوشت‌ها که ۱۸۰ درجه تغییر خواهند کرد، عوضش هم امنیت داریم هم آخرت و دین و ایمانمان محفوظ و آباد است! جیب ملا پر، وعده‌دان ما پرتر..؛
شاید باور نکنید؛ همان طور که پنج سال پیش هم که از امروز گفتم و گفتند؛ کسی باور نکرد؛ ولی دیر و دور نیست که در صف نانوایی شاهد چاقوکشی هم باشیم.
مادربزرگ مرحومم برایمان از اشغال ایران توسط متفقین میگفت و صفهای طویل نانوایی‌ها و کمبود آرد و مواد غذایی، ما چشمهایمان از ناباوری گرد می‌شد، چون سیر بودیم و ناباور. نمردیم و به چشم دیدیم. زنده باشید و آبادی و آزادی ایران اشغال شده را ببینید، که گفته‌اند آرزو بر جوانان عیب نیست!

کیلویی ۱ میلیون و صد، هر عدد ۶ گرم است که یک سوم آن وزن کاغذ و زرورق بسته‌بندی است. میشود دانه‌ای ۶۶۰۰ تومان.
با ۶۶۰۰ تومان در سال ۱۳۵۴ میشد ۸۸ قطعه سکه یک پهلوی خرید به بهای هر قطعه ۷۵ تومان.
ولی خب خدایا خدایا تا انقلاب مهدی و اینا..!

بقول ایرج میرزا:
در ایران تا بود ملا و مفتی
به روز بدتر از این هم بیفتی

ایشالا با همین شتاب، شب عید میشه صد تومن.

راستی خوب شد رای دادید نذاشتید جلیلی بشه!
البته اگه رای من و شما دخیل بود که الان سیس حکومت چیز دیگه‌ای بود!

ویسکانسین و میشیگان همان دو ایالتی هستند که چهار سال پیش، در نهایت نتیجه آرای آنها ناگهان و بر خلاف پیش‌بینی‌ها به سمت بایدن چرخید. عمده صنایع این دو ایالت، بخصوص اتومبیل‌سازی، تحت تاثیر واردات از چین، به ورشکستگی رسیده‌اند.

چپها خیلی شیک و مجلسی آمریکا و ملتش را دو تکه کردند. نکته مهم اینه!

اصولا کار چپها و مذهبیون تفرقه و شقه کردن جامعه به خودی و نخودی است.
جالبه که اکثریت قاطعشون هم دم از حقوق انسانها و برابری میزنند!

اینکه یک رییس جمهور به خودش اجازه بده بخشی از ملتش را زباله خطاب کنه؛ به خودی خود دلیل محکمی برای برکناریش از پست مطبوعش است، البته ما هم در ایران یکی را داشتیم که مخالفان خودش را خس و خاشاک خطاب کرد و کک هیچکس هم نگزید!

یک روز پس از آن که جو بایدن، طرفداران پرزیدنت ترامپ را «زباله» خطاب کرد، پرزیدنت دل‌ها سوار بر یک کامیون حمل زباله، به تجمع طرفدارانش در ویسکانسین رفت!

T.me/irdamavand

ایردراپ paws


امتیازدهی دقیق با توجه به میزان نات کوین، داگز و همستر دریافتی و همچنین میزان سن اکانت تلگرام شما صورت میگیرد.

در شروع داگز هم شاهد این دسترسی به اطلاعات بودیم. سیستم همان است؛ تنها کاری که باید انجام دهید استارت پروژه و انجام تسک‌هاست. وقتی از شما نخواهد گرفت.

حضور ولادیمیر اسمرکیس در لیست پلیرهای این ربات و دسترسی به اطلاعات دقیق توکن‌های نات و داگز و همستر جالب و قابل توجه است.

به احتمال زیاد تلگرام بازهم قصد دارد ازاین طریق یک ایردراپ دیگر را مثل داگز تقسیم کند تا ناامیدی کاربران خود را کمتر کند...
از دیروز بسیاری از پروژه های مهم در این ربات شرکت کرده‌اند و به زودی میتواند مثل داگز ترند شود....

با همان اکانتی که در ربات‌های ذکر شده فعالیت داشتید استارت کنید و توکن اولیه را دریافت کنید.‌‌
روزهای آینده احتمالا وظایفی برای دریافت توکن بیشتر اضافه خواهد شد...


https://t.center/PAWSOG_bot/PAWS?startapp=5dvL0Hr7

شرط اول برای خواندن روضه
ای عزیز این است: ورود در حوزه
شرط بعد از ورود در حوزه
بلع ... است ز مقعد تا لوزه
درس حوزه آغاز بسم‌الله
با توسل به شیوه مولا
اذا جاء ماچ و لاس خشکه
و یدخلون نوبتی در بشکه
و فتحنا بابی از رحمت
حاج آغا شل کن بی زحمت
الغرض هر که ملا شد
ابتدای امر، دولا شد
بعد از آن هر چه بچه پررو بود
در کلاسش شیخ و مکلا شد
خیل روغنفکر که می‌بینی
تخم روسند با بچه‌ی ملا
جملگی ریدند بر ایران
جسم و روح نحسشان، ویران
شنبه ۵ آبان ۱۴۰۳ ساعت ۱۳
مقارن حمله سحرگاهی اسراییل به ایران ملا زده
ع.ب. #قلندر

خواهی نشوی رسوا
تکذیب بکن چس را

بازم عمام #قلندر 😁

اندر حکایت ملا و جماعت لواطیون گنده‌گوز

دیوانگان به بهشت میروند ولی کسخلها هرگز!

عمام #قلندر

بهرحال همه انسانها یک تصوری از جنگ دارن حتی اگه ندیده باشن. اتفاقا چیزهای زیادی داریم برای از دست دادن که از شمول مادیات روزمره خارجه. چیزهایی مثل خانواده، دوستان، عزیزان، عشق. سرزمین. کشته شدن در جنگ محتمل‌ترین و آسان‌ترین مورده! ولی دیدن صحنه‌هایی که از تصور دوره، خیلی سخته. اینا رو الان میگی دوست عزیز، ولی به وقتش نظرت عوض خواهد شد. منم میدونم که این اوضاع و این دزدها که سر کارند فقط زبون زور و جنگ رو میفهمن ولی به این امر به چشم یک حقیقت تلخ و جبر سرنوشت نگاه میکنم نه یک جشن. پس هیچوقت نمیگم آخ جون جنگ!
افسوس میخورم به حال کشور و ملتی که نیروی هوایی و ارتش و سامان و بوروکراسی و اقتصاد و دولت و حاکمیتش انقدر قوی و ملی بود که حتی شوروی هم تخم نمی‌کرد بهش بی‌عزتی کنه ولی الان از صدقه سر حرامیان ۵۷ به فلاکتی افتاده که آسمان و زمین و دریاش جولانگاه اجنبی شده و ملتش چشم امید به اسکندر بسته‌اند نه کاوه.
میگن دو نفر هیچوقت به زندگی عادی برنمی‌گرده؛ آدمی که از عشق برگشته و آدمی که از جنگ!

بگذریم...

در حالی که خبرگزاری فارس نزدیک به سپاه ساعتی قبل اعلام کرد «چند پایگاه نظامی در غرب و جنوب غرب تهران هدف حملۀ بامداد شنبه اسرائیل بوده است»، خبرگزاری تسنیم دیگر خبرگزاری وابسته به سپاه این خبر را تکذیب کرد.

VOAfarsi
@mamlekate

کشته‌هاش رو لبنانی و فلسطینی میدن، پولش را ایرانی، فاکتورش را ملاها صادر میکنن.


میخوام بپرسم اونایی که دم از میهن‌پرستی میزنن ولی برای فلاکت و کشتار هموطن خودشون جیک نمیزنن و برای فلسطین روضه میخونن، میرن رای میدن، به بزرگترین آلترناتیو جایگزین ج‌الف فحش میدن، چه فرقی با این مردک، خامنه‌ای دارن؟ فکر میکنن به صرف چهار تا انتقاد از نظام یا حتی فحش به رهبر، و پخش کلیپ حماسی با پرچم جعلی ملاها، و تبریک روز فردوسی و سعدی و حافظ، مهر میهن‌پرستی میخوره رو پیشونیشون؟

مگه وظیفه آزادسازی ایران از چنگ صدام به عهده فلسطینی‌ها بود که وظیفه فلسطین رو دوش ما ایرانی‌ها باشه؟! بگذریم که اونها در کنار صدام با ما جنگیدند!

نایب‌السلطنۀ هند [یعنی بلندمرتبه‌ترین مقام بریتانیا در هند] در تلگراف مورخ ۱۳ آوریل ۱۹۰۴ به وزیر خارجۀ بریتانیا پیشنهاد کرد که یک کشتی توپدار به همراه نماینده‌ای از شیخ شارجه پرچم ایران را پایین بیاورد و پرچم شیخ را به جای آن برافرازد و گماشتگان ایرانی را از آن جزایر به ساحل ایران انتقال دهد.» (پایان نقل‌قول)

با توجه به اینکه بریتانیا نفوذ و تسلط بسیار بیشتری روی شیخ‌های جنوب داشت تا روی دولت ایران، ترجیح می‌داد این جزایر را متعلق به آنها معرفی کند. به این ترتیب، کشاکش سر نصب پرچم برای حدود بیست سال ادامه داشت تا اینکه در زمان مظفرالدین‌شاه با مذاکرات بین وزیرمختار بریتانیا و دولت ایران قرار شد پرچمی در جزایر نصب نشود، در حالی که ایران در این توافق تأکید کرده بود که این جزایر را مال خود می‌داند. اما این توافق را طرف انگلیسی رعایت نکرد و پرچم دو شیخ‌نشین رأس‌الخیمه (در تنب‌ها) و شارجه (در ابوموسی) دوباره نصب شد.

دنیس رایت، از سفرای انگلیس در ایران، کتابی دارد با عنوان «انگلیسیان در میان ایرانیان در عصر قاجار ۱۸۷۸-۱۹۲۱» که دو ترجمه از آن ــ یکی در نشر اختران و دیگری در نشر فروزان روز ــ به فارسی منتشر شده است. ببینید رایت قضیۀ جزایر را در کتاب خود چگونه خلاصه کرده است:

«از سال ۱۸۸۰ میلادی میان بریتانیا و ایران اختلافی بر سر مالکیت چهار جزیرۀ کوچک، یعنی تنب بزرگ، تنب کوچک، سیری و ابوموسی جریان داشت... مادام که شیوخ قاسمی به عنوان حکام لنگه عمل می‌کردند و مالیات به دولت ایران می‌پرداختند اختلافی بر سر این جزایر که کلاً ملک ایران تلقی می‌شدند وجود نداشت، تا آن زمان که اختلافات و کشت و کشتارهای درونی قاسمی سبب شد که یک حاکم ایرانی برای لنگه منصوب گردد.

شیوخ قاسمی به آن سوی خلیج رفتند و مدعی شدند که آن جزایر بخشی از دارایی آنها بوده و اینک حاکمیت آنها به شیوخ قاسمی رأس‌الخیمه و شارجه انتقال یافته است. انگلستان نیز این دعوی شیوخ را مورد حمایت قرار داد. استدلال شیوخ آن بود که فرماندار لنگه نه به عنوان فرماندار، بلکه به عنوان شیخ قاسمی بر آن جزایر دست داشته است. به نظر ایرانی‌ها این استدلال ساختگی بود، زیرا ساکنان جزایر اگر هم شاید همگی عرب بودند، اما حاکمیت ایران را با پرداخت مالیات پذیرفته بودند و چیزی که یک روز مال ایران بود نمی‌توانست ناگهان مال عرب بشود. ایرانی‌ها در تعقیب نظر خود، جزیرۀ سیری را در سال ۱۸۸۸ گرفتند و اگرچه انگلستان اعتراض کرد اما حادثه‌ای اتفاق نیفتاد و ایرانی‌ها همچنان در آن جزایر ماندند. در یک نقشۀ وزارت جنگ انگلستان که در سال ۱۸۸۸ به شاه ایران تقدیم شد، این جزایر به رنگ ایران مشخص گردیده بود. در ۱۸۹۲ هم که کتاب دوجلدی کرزن به نام «ایران و مسئلۀ ایران» انتشار یافت، این جزایر در نقشۀ همراه آن کتاب که توسط انجمن سلطنتی جغرافی و زیر نظر خود کرزن تهیه شده بود، به عنوان جزایر ایرانی مشخص شده بودند. این نقشه‌ها نیز مایۀ تقویت نظر ایرانی‌ها گردید. اما در ۱۹۰۴ که ایرانی‌ها خواستند در تنب و ابوموسی پست گمرکی دایر کنند و پرچم ایران را برافرازند، بر اثر فشار شدید انگلستان در انجام این منظور ناکام ماندند. ایرانی‌ها تا سال ۱۹۷۱ که نیروهای انگلستان خلیج فارس را تخلیه کردند نتوانستند به این جزایر بازگردند و تا آن سال این جزایر کوچک مایۀ اختلافی مهم میان انگلستان و ایران بود.» (پایان نقل‌قول)

با عملیات نظامی ایران در آذر ۱۳۵۰ «وضع موجودِ» مورد نظر ایران در مورد جزایر برقرار شد. روایت حقوقی طبعاً فراتر از اینهاست و آنچه گفتم خلاصه‌ای بود از کلیت مسئلۀ جزایر سه‌گانه.

پی‌نوشت: دکتر محمدعلی موحد، حقوقدان ایرانی که در مسائل مربوط به جزایر سه‌گانه در دهۀ ۱۳۳۰ نیز فعالیت‌های حقوقی داشته است، کتاب ارزشمندی با عنوان «مبالغۀ مستعار» دربارۀ جزایر سه‌گانه نوشته است. مبنای روایت من از ماجرا نیز دیدگاه و روایت دکتر موحد بود که در این کتاب به طور مبسوط آمده است.

مهدی تدینی