View in Telegram
🍃🌺🍃 #داستان_کوتاه #فلک قسمت هیجدهم پس از کلی حرف مفت زدن که دنیا ارزش نداره و مال دنیا به کسی وفا نکرده و از این حرفای دلخوش‌کننده، بالاخره خانم اعتباری حاضر شد اصل پول من رو بده: "به جون دو تا بچم که نباشم خار به کف پاشون بره؛ ندارم بیشتر از این بدم. این رو هم قرض می‌کنیم از فامیل و بانک و قرض‌الحسنه و هرجا که بتونیم. به خدا نداریم. کور شم اگه دروغ بگم". شوهرش که داشت با سبیلاش ور می‌رفت گفت: "شما باید تو محضر یک تعهد بدید که دیگه دنبال بقیه پول و این جور حرفا نباشید. می‌خوایم قال قضیه کنده بشه". داشتند من رو مثل گوسفند می‌بردند برای سلاخی. می‌خواستند قبل از این که سَرم رو ببُرند، یه خورده علف و یک مشت آب بریزند جلوم. از این همه نامردی و شارلاتانی حالم داشت به هم می‌خورد. بلند شدم و با ناراحتی و عصبانیت گفتم: "ته مرام شمایید. یکیتون می‌بُره اون یکی می‌دوزه. ناصریان به خونه رسید و حالا داره مُرده‌خوری می‌کنه. تو هم خانوم، از جیب من درآوردی و نو نوار شدی. فقط من موندم بی‌کلاه و بی‌گناه. اگه رو پیشونیم نوشته که بمیرم، چرا با دست خودم طناب اعدامم رو ببافم؟" با اوقات تلخی بیرون اومدم. زنم گفت: "حالا می‌خوای چیکار کنی؟ دیدی آخر عمریه خونه به دوش شدیم. دیدی چطور مایه مسخره دوست و آشنا شدیم" و باز زد به گریه. دیگه می‌خواستم نگذارم حالا که گوشتم رو خورده بودند، استخونم رو دور بریزند. باید یک کاری می‌کردم. قبلنا می‌گفتند دزد سر گردنه، حالام دست کمی از سر گردنه نداره، فقط به جای تفنگ و باروت کاغذ و سند بلند می‌کنند و آدم رو لخت و عور می‌فرستند به امان خدا. دیدم که موضوع آسون نیست. با این که دل خوشی از وکیل جماعت نداشتم مجبور بودم برم سراغ یک وکیل دیگه. پرس‌وجو کردم، دختر خواهرم شما رو معرفی کرد. گفت که تو دانشگاه استادش بودید. گفتم یک وکیلی می‌خوام که سواد و تجربه رو با هم داشته باشه. الان برا همین پیش شما اومدم. من نمی‌دونم که شما چیکار برای من می‌تونید انجام بدید. من پول زیادی هم ندارم به شما بدم. نمی‌دونم چرا بعضی وکیلا تا رقم و مبلغ قرارداد به گوششون می‌خوره چشمشون برق می‌زنه. مثل اینکه غنیمت گیر آورده باشن آویزون می‌شند به آدم. می‌دونید! لباس حسابی و دک و پوز یا حرفای سطح بالا زدن برا آدم شخصیت نمیاره، آدمیزاده و قلبش، روحش، اون نگاهی که به دیگرون داره. زندگیم بد نیست ولی پول گنده که بعضی وکلا می‌خوان روندارم بهتون بدم. یعنی در توان من نیست "... ادامه دارد... #دکتر_علی_رادان #حقوقدان_و_استاد_دانشگاه_اصفهان @book_tips 🐞
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily