#اردشیر پسر #شیرویه پس از مرگ پدر بر تخت شاهی می نشیند و می گوید:
بر آیین ِ شاهانِ پیشین رویم همان از پسِ فرّه و دین رویم
بسیاری از نامداران و بزرگان از گفتار او آرام و آسوده خاطر می گردند. #اردشیر ِ شیرویه سپاه را به #پیروزِ خسرو می سپارد.
به #گراز آگاهی می رسد که خسرو پرویز کشته شد و شیرویه نیز و پسرش #اردشیر بر تخت نشسته است.
که دانست هرگز که سرو ِ بلند به باغ از گیا یافت خواهدگزند
#گُراز از روم به پیرانِ سپاه نامه ای می فرستد که من با سپاهی از روم به ایران خواهم آمد و بیخ چنین شاهی را خواهم کَند.همچنین نانه ای به # پیروز ِ خسرو می فرستد که "شد تیره این بخت ساسانیان جهانجوی باید که بندد میان،...
بجویی بسی یارِ برنا و پیر جهان را بپردازی از اردشیر
و اگر چنین کنی، ایمن و شاد خواهی شد؛ ولی اگر این راز را آشکارا کنی، از روم چندان سپاه می آورم که روزگارت را سیاه خواهم کرد.
#پیروز ِ خسرو که برای # اردشیر مانند وزیر و دستور و گنجور ست، دلش با بدی سیاه می شود. شبی نزد شاه می رود و پس از پایان گرفتن رامش و رود و شراب، #پیروز ِ خسرو یاران ِ مست ِ #اردشیر و رامشگران و.... را از درگاه می راند و خود با اردشیر تنها می ماند. ناگاه دهان ِ شاه را به دست می گیرد تا تباه می گردد و کاخ از شمشیر و تیرِ یاران #پیروز خسرو پر می شود. سپس به #گراز آگاهی می رساند که #اردشیر کشته شد. وی نیز با سپاهی از روم به #تیسفون می آید و از لشکر شاه کسی یارای آن را ندارد که با لشکر #گراز بستیزد و در آن شهر هم مردم بسیاری نبود. 🔸🔸🔸
"گزارش پادشاهی اردشیر جز #غررالسیر در منابع دیگر با شاهنامه متفاوت است. به گزارش #طَبَری... پس از آن که اردشیر هفت ساله را به پادشاهی بر می گزینند، وزیر او به نام #مه_آذر جشنس(مه آذرگشسب) که پیش از آن خوان سالار پرویز بود، کشور را با کاردانی می گرداند تا این که #شهربراز به بهانه ی این که در گزینش پادشاه با او رای نزده اند، با سپاهی بیش از شش هزار تن... از روم به سوی تیسفون روانه می گردد. مه آذر جشنس دروازه های شهر را بر او می بندد، ولی شهربراز سرانجام سرکرده ی نگهبانان اردشیر به نام # نیو خسروا (که گویا همان پیروز خسرو شاهنامه است) و سپهبد نیمروز# جشنس، پسر # آذرجشنس را می فریبد و آنها دروازه ها را بر او می گشایند. #شهربراز پس از گرفتن شهر، برخی از بزرگان را می کُشد و به زنان تجاوز می کند و به فرمان او اردشیر را می کشند... گزارش #ثعالبی... با شاهنامه همخوانی دارد... جز این که به گزارش ثعالبی #خسره_فیروز اردشیر را خفه نمی کند، بلکه در خوراک او زهر می ریزد. نویسنده ی #مجمل التواریخ گزارش شاهنامه را در یک سطرکوتاه کرده است : "پیروز خسرو در مستی دَمش بگرفت و بکُشت".... زمان پادشاهی او را بیشتر منابع یکسال و نیم، فردوسی یک سال و ثعالبی یک سال و پنج ماه نوشته اند.
♦️استاد #اکبر_نحوی محقق و مصحح کتاب « #مجمل_التواریخ_و_القصص» که به تازگی توسط انتشارات دکتر محمود افشار و با همکاری #نشرسخن در ۱۱۰۰ نسخه چاپ و منتشر گردیده است.