🔷#با_شاهنامه_آهسته_و_پیوسته♦️ياددداشت (٨٧)
🔶#ساسانیانپادشاهی
#بهرام_گوربهرام گور و
ماهیار گوهر فروش
🔶#دكتر_بتول_فخراسلام🔷#بهرام_گور روزی پس از شکار، دو شیر ژیان را از پا در می آورد و بیشه ای پر از گوسفند می بیند و از سرشبان می پرسد این همه گوسفند را چه کسی به این جایگاه ناسودمند آورده است؟
سرشبان پاسخ می دهد که گوسفندان، ازآن ِ گوهر فروشی است که دختری زیبا و چنگزن دارد و تنها از دست آن دختر شراب می گیرد. داد # بهرام شاه باعث شده چنین دستگاه و شکوهی داشته باشد.
#بهرام گور می پرسد:
کجا باشد ایوان ِ گوهر فروش؟
پدیدار کن راه و بر ما مپوش
🔷او هم نشانی را به شاه می دهد و می گوید شبانگاه از خانه اش آوای چنگ و نوش به گوش می رسد.
#بهرام گور جامه ی خسرو آرای می پوشد و از دستور یا وزیر خویش و لشکر جدا می شود.
🔷چنین گفت با مهتران، روزبه
که "اکنون شود شاه ایران به ده
بکوبد در ِ خان ِ گوهر فروش
-همه سوی گفتار دارید هوش- :
بخواهد مر آن دُخت را از پدر
نهد بی گمان بر سرش تاج ِ سر
وز آن جا به مُشک ی زرین بَرَد
و گر در شبستان ِ بُرزین بُود...
جوان را شود کوژ، بالای راست
ز کار ِ زنان، چند گونه بلاست!
🔷شبانگاه به خان ِ گوهر فروش می رود و خود را از همراهان شاه معرفی می کند که اسبش لنگیده و از او بازگشته و اسب و زرین ستامش را بیم دزد هست و می خواهد آن جا شب را به صبح رساند.
🔷#بهرام گور داخل خان می شود و پرستندگان را بر پای می بیند و با خود
چنین گفت ک"ای دادگر یک خدای
به خوبی تُوی بنده را رهنمای
مبادا جز از داد، آیین من
مباد آز وگردنکشی دین من
همه کار و کردار من، داد باد
دل زیردستانِ به من شاد باد"
🔷و ادامه میدهد با افزون شدن دانش و رای من، زیردستان من مانند گوهر فروش می توانند همواره شادمانی می کنند.
🔷#ماهیار مهمان نواز ست و با شاه می می نوشد و شاه می گوید که نام من
#گُشَسپ است و به آوای چنگ آمده ام و نه جام و درنگ.
🔷گوهر فروش دختر خویش، آرزو را فرا می خواند و او چنگ می نوازد و " نخستین، خروش مغان در گرفت" و سپس به پدر می گوید تو مانند
#فریدون آزاده خویی و از مهمان، شاد می شوی، آن گونه که
#بهرام شاه در جنگ، سپاهش را پیروز می بیند. سپس به
#بهرام می گوید چه شاه فَشی! کسی که بهرام را ندیده، باید به روی تو نگاه کند با این چهره ی زیبا و پیکر مردانه و....
به رنج آفریند فلک، چون تو مرد
ندیدم بسان تو اندر نبرد
تن ِ آرزو، خاک پای تو باد!
همه ساله زنده به رای تو باد!
🔷#بهرام گور شیفته ی چهره و قامت و چامه خوانی و چنگ نوازی او می گردد و از
#ماهیار،
#آرزو را خواستگاری می کند.
ماهیار به دختر می گوید:
نگه کن بدو تا پسند آیَدَت؟!
برِ او شَوی، سودمند آیَدَت؟!
🔷آرزو نیز پاسخ می دهد تنها او را می پسندد و بس.
صبح همراهیان شاه تازیانه ی او را آویخته به پرده سرای
#ماهیار می یابند و دربان
#ماهیار را بیدار می کند و موضوع را می گوید و در می یابند مهمان شان
#بهرام گور بوده است.
💠#بنیاد_فردوسی_مشهد💠#كانون_شاهنامه_فردوسي_توس
🆔 http://bonyadferdowsitous.ir/🆔https://t.center/bonyadeferdowsitous🆔https://www.instagram.com/bonyadeferdowsitous🆔https://www.aparat.com/BonyadeFerdowsiMashad