کسی نفهمید چه شد اما همه میگفتند این بار #شمشیر به کار آمد و بر سر زبانها افتاد که #عبدالرزاق_علی_شیری#تیربارچی بعثی را با شمشیر قیمه قیمه کرد. روز اول اسفند 64 روحش #پر کشید و پیکرش در #فاو ماند و بعد از 13 سال به وطن #باز گشت و در گلزار شهدای امامزاده #محمد کرج به خاک سپرده شد.
این روایت, رفت و بازگشت فراوان داشت. اما بار آخر عبدالرزاق چون #دینش کامل شده بود #رفت و دیگر #برنگشت...
#جزیره ام الرصاص بعد از سه روز تخلیه شد و ماموریت جدید #گردان علی اصغر (ع)، حمله به دشمن و دفع #پاتک در #فاو و اطراف کارخانه نمک بود. باز #عبدالرزاق "شمشیر بند" میدان دار #معرکه شد. تیربار #چهارلول دشمن امان همه را بریده بود. وقتی روی خاکریز قفل میشد مثل موریانه خاکریز رو کوتاه می کرد و تلفات می گرفت. عبدالرزاق دست به کار شد. برای رسیدن به #تیربار دشمن باید از باتلاقی که بین ما و دشمن بود میگذشت و رد شدن از این همه گل و لای به این راحتی نبود و دشمن کاملا روی مواضع ما دید تیر داشت اما عبدالرزاق ول کن نبود. #نارنجک به کمر و #شمشیر به دست حرکت کرد و دقایقی بعد تیربار دشمن خاموش شد و عبدالرزاق هم افتاد...
بعضی #رزمندهها یکبار مصرف بودند و با یک اعزام و یا یک #مجروحیت به جبهه پشت میکردند اما دوباره #عبدالرزاق اومد و این بار توی مقر #قلاجه همه رو حیرت زده کرد. در مراسم #صبحگاه اردوگاه قلاجه قبل از عملیات #والفجر4 عبدالرزاق با #آستین خالی و #قداره به کمر، در حالی که #پرچم سرخی به دست داشت ظاهر میشد و خودش #کمپوت روحیه بود باز این رزمنده #شمشیر به کمر در #عملیات والفجر4 در اثر اصابت #ترکش به شدت مجروح شد... او میگفت اینقدر #جبهه میرم تا #شهید بشم. و باز به جبهه بازگشت و #تخریبچی لشگر27 حضرت رسول شد و باز عملیات...
همه میگفتند #عبدالرزاق حالا حالاها به جبهه برنمیگرده اما 15 روز بعد با #آستین_خالی توی #دوکوهه رویت شد. او ول کن نبود و کسی هم جرات این رو نداشت که توی #عملیات از او استفاده نکنه. کسی باورش نمیشد که عبدالرزاق هنوز میتونه سینه به سینه #دوشکا بره و با #نارنجک خاموشش کنه. او رزمنده گردان #حنظله بود. این دلاوری و جیگرداری در عملیات والفجر یک کار دستش داد. در حالی که 3 ماه بیشتر از قطع دست چپش نمیگذشت تیر دشمن به #گردنش اصابت کرد و باز مجروح شد.
#عبدالرزاق سال 60 در حالی که 20 بهار از عمرش گذشته بود پا به #جبهه گذاشت. معمولا توی جبهه اونهایی که ناتوان بودند در واحدهای #پشتیبانی مثل تدارکات، آشپزخانه، دژبانی و... به کار گرفته میشدند. اما او از اول وارد واحدهای #رزمی شد و به عنوان یک #رزمنده اسلحه به دست میگرفت و به #مصاف دشمن میرفت.
سال 61 و در عملیات #مسلم ابن عقیل(ع) در حالی که رزمنده لشگر 27 #محمد رسول الله(ص) بود در بمباران هوایی مقر #گردانها در #سومار در اثر اصابت #ترکش دستش چپش از کتف جدا شد و به پشت جبهه برگشت....
بعضی #شهدا از نوک سر تا نوک انگشتهای پاشون در مسیر #هدایت میدرخشند حکایت غریبی داره که #عقل با شنیدنش قفل میشه باید حکایت این #اعجوبه رو با #عشق شنید
او در سال ٤١ در #کرج متولد شد و در #طفولیت به علت تب شدید از ناحیه پای چپ #فلج گرددید هر چند بهبودی پیدا کرد اما #لنگیدن پای چپ همیشه با او بود #عبدالرزاق، معلولیت رو #محدودیت نمیدید و با تلاش فراوان #قهرمان رشته ورزشی #جودوی محل زادگاهش شد...