🖍 #عاشقی به سبک "عاطفه ملکی" و "منوچهر مدق"
قسمت سی و چهارم
💌سال شصت و نه چهار ماه رفت منطقه. آن قدر حالش خراب شد که خون بالا می آورد. با آمبولانس آوردنش تهران و#بیمارستان بستری شد. از سر تا پایش عکس گرفتند.
چند بار
#آندوسکوپی کردند و از معده اش نمونه برداری کردند، اما نفهمیدند چه ش است. یک هفته مرخص شده بود. گفت:«
#فرشته ، دلم یک جوری است. احساس می کنم روده هایم دارن باد می کند.» .
دو سه تا توت سفید نوبرانه جمشید آورده بود، خورده بود. نفس که می کشید، شکمش می آمد جلو و برنمی گشت. شده بود عین قلوه سنگ. زود رساندیمش بیمارستان.انسداد روده شده بود.
دوباره از روده اش نمونه برداری کردند. نمونه را بردم آزمایشگاه. تا برگردم، منوچهر را برده بودند بخش جراحی. دویدم بروم بالا یک دختر دانشجو سر راهم را گرفت. گفت: خانم مدق، این ها تشخیص
#سرطان داده اند، ولی غده را پیدا نمی کنند. .
می خواهند شکمش را باز کنند ببیینند غده کجاست. گفتم: مگر من می گذارم. منوچهر را آماده کرده بودند ببرند اتاق عمل. گفتم:دست بهش بزنید روزگارتان را سیاه می کنم. پنبه الکل برداشتم، سرم را از دستش کشیدم و لباس هاش را تنش کردم.
زنگ زدم پدرم و گفتم: بیاید دنبالمان. می خواستم منوچهر را از آنجا ببرم، دکتر سماجتم را که دید، یک نامه نوشت گذاشت روی آزمایش های منوچهر و ما را معرفی کرد به دکتر میر. دکتر میر جراح غدد بیمارستان جم است.
منوچهر روز#عاشورا بستری کردیم بیمارستان جم .
#شهید_منوچهر_مدق#کتاب_اینک_شوکران @bisimchi1