#اقیانوس_عطش قسمت اول
🥀 پس ازحمد بے حد و مدح بی عدم، حضرت احدی و جناب صمدی را که به یک اشارت [ کُن] تمام موجودات را از عالم امکان به صحرای ممکن ظهور کرد و در میان همه اکناف، انسان را به شرف عشق مزین فرمود لذاست فرمود :... احسن الخالقین ... و سلام و صلوات بر اشرف نسبت، اعول قسمت، خواجه کائنات، فهرست موجودات حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی که صلوات خدا و ملائک و بندگان بر او باد.
🥀 و امّاای عزیز، آوردم چنین در مقدمه رقیمه که فتبارک الله احسن الخالقین فرمود ایزد پاک به سبب عشقی که در جوهر کائنات نهاد لکن اشرف آن انسان است.
🌲 ای عزیز، مکه مکرمه دریای عشق است که حاجیان غسل کنند در آن دریا و عاشق پیشه گردندبه مدت زمانی و به ندرت عاشق مانند از آن غسل تا دست اجل غسل اتمام ریزد و عاشق بَرَد.
🥀 ولی امروز من نه از مکه، بلکه از فکه سخن آغاز بنمایم به نظمی نو ، به چنگی خوش، به آوازی که یک رنگی در او پیداست.
🌱 یاران مکه را دریا گفتم و فکه را
اقیانوس ذکر میکنم
🥀 امّا
اقیانوس عطش غسل عشق با
عطش، مراد حق است که هر کسی آن غسل نتواند کرد که...
🌲 آری گوش جان بسپار تا بگویم از فکه عطشان که احسن الخالقین در آن هویدا شد و تفسیر کردند این آیت حق را با آن
عطش جانسورِ دل آرام...
🥀 اقیانوس ما فکه نام داشت ، وقت آمد عدهای مناسک انجام دهند
اقیانوس ما بر خلاف تمامی
اقیانوسهای هستی ، تنها چیزی که نداشت آب بود ،
🥀لذا
اقیانوس عطش نام نهادم
و عدهای از جنس نور که منشعب از نورِ نور بود روانه آن
اقیانوس شدند تا غسل وصال کنند حاجی شوند.
🌱 اینجا نه زمزمی بود و نه کوثر ، اینجا تنها کالایش
عطش بود و مقداری غربت .
🌲میگویند از میقات جحفه باید مُحرم شد اینجا آن نیز نداشت. به ما حاجی گویند در حالی که نه میقات آنان را دیدهایم و نه لباس آنان را پوشیدهایم.
🥀 ما میقاتی داشتیم به وسعت کویر رملی عشق، رنگ لباس ما هم فرق میکرد آنان سفیدِ سفید امّا ما خاکی خاک.
آنان میرفتند تا حاجی شوند و برگردند و ولیمه دهند تا حاجی گویند.
اینان میرفتند تا برنگردند و خود ولیمه شوند.
آنان باید سر بتراشند و اینان باید سر میدادند
آنان و اینان چه متفاوت هستند...
آنان روز روشن مُحرم میشوند و اینان در دل شب.
🌲 آنجا لبیک اللهم لک لبیک سر میدهند و (به کسی نگوئید) اینجا از هاتف غیبی ندا میرسد لبیک عبدی لبیک...
🌲بگذارید حاشیه را رها کنم و اعمال را در این دشت مظلوم که
اقیانوس عطشاش گویند به همراه حاجیان شروع کنم...
🥀 وقت آن شد پرده را برداشتند، آری در موسم مناسک وصال، وقت دیدار رسید،
شب هنگام رسید، حاجیان از مکه قدیم مُحرِم میشوند اینجا در
اقیانوس عطش با عهد قدیم مَحْرَم شدند و پای در وادی سلام گذاشتند میقات اینجا (درب دلیه) بود در صحرای فکه.
🥀شیران روز و زاهدان شب چون مَحْرَم شدند اذن دخول دادند تا به عرفات وارد شوند لحظاتی وقوف داشتند امّا نه به شیوه حاجیان که آوردهاند بودن در عرفات چه نشسته و چه خوابیده.
🥀 اینجا تازه گاه بیدار شدن بود و زمزمه ربّی... که ندا میرسید لبیک عبدی
🌲 آنجا از زوال روز نهم تا غروب شرعی... اینجا لحظهای برای عارف شدن کافی بود...اصلاً اینجا روز نهم دهم مطرح نبود... اینجا روز و شب در اختیار مَحْرَم راز بود .
🥀حاجیان را گویند در عرفات دعا قبول گردد. واصلان را چون دعا قبول گشته بود در عرفات فکه راه داده بودند. اگر قبول حق نبود که به فکه راه نمیدادند
🌴 واصلان عرفات فکه چشم دلشان خون میگریست با زمزمه عرفانی کلمات سیدالشهدا در عرفه.
عقربه ساعت نیمههای شب را نشانه رفته بود که خاکیان به تک درخت سدر رسیدند... همانجا که رمی جمره بود.
🥀 حاجیان سنگ میاندازند به شیطان نمادین و خاکیان آتش بر شیاطین.
راستی حاجیان را بنگر چگونه خود را به عرفات و منی رساندهاند، من که نرفتهام گویند با ماشینهای روی باز.
امّا خاکیان ١٤ کیلومتر با پاهای زخم شده رمل را با بارهای سنگین طی نمودند تا به تک درخت دشت خلف شنبل خود را رساندند.
🥀 ای عزیز گاه منی رسید ... همانجا که حاجیان گوسفندی ذبح میکنند تا به اعمال دیگر رسند و حاجی شوند...
فکه ، منی آخر عهد بود... از قربانگاه به سلامت بیرون آمدن را یار نمیپسندد... اگر خواهی در
اقیانوس عطش، قربانگاه (منی)ی فکه حاجی شوی باید خود قربانی شوی
برای یار، گوسفند؟ هیهات
زیبنده دلبر است جان عزیز
🥀 پس گردن نیاز به سوی معشوق دراز شد تا...
ادامه دارد...
#بازمانده@bisimchi1