بی همگان...

#تاسوعا
Channel
Humor and Entertainment
Other
Persian
Logo of the Telegram channel بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavaddPromote
250
subscribers
406
photos
231
videos
29
links
درد دل نامه ی خودمانی... دردی که ز تو در دلم آرام گرفت پرداخته کی شود به صد دریا اشک... https://t.center/HarfBeManBOT?start=HBM13567709
#بسم_الله_الرحمن_الرحيم
#قربة_الی_الله

آب ميخواهد چه كار؟ آب آورش را پس دهيد
آي مردم ! زود عموي دخترش را پس دهيد

دست هايش را چرا در زير پا انداختيد؟
زودتر آن سايه بان خواهرش را پس دهيد

لشگر ِ بي آبرو ، اين آبرو ريزي بس است
مشك ، يعني آبروي مادرش را پس دهيد

گم شده اعضاي او از ضربه ي سختِ عمود
خاكهايِ علقمه چشم ترش را پس دهيد

دستمالي بود تا سر را به هم نزديك كرد
لااقل عمامه ي رويِ سرش را پس دهيد

آن شبي كه ميدود در بين صحرا دخترش
آبروداري كنيد و معجرش را پس دهيد

آه ميبيند نگاهِ مادري در خيمه ها...
كم پريشانش كنيد و اصغرش را پس دهيد...

#تاسوعا
نهم محرم یکهزار و چهارصد و چهل و یک

@bi_to_be_sar_nemishavadd
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
.
#بسم الله
#قربة_الی_الله

گفت محمود یکشنبه شهید شد.

گفتم خب؟

گفت هفته قبلش دوشنبه اومده بود پادگان ما. تو پادگان که دیدمش رفتم پیشش و بغلش کردم. بعد بهش گفتم محمود حلالم کن! گفت چی رو حلال کنم؟ گفتم یه کم فکر کنی میفهمی. محمود گفت واسه اون آب آوردنا میگی؟ خندیدمو گفتم آره همون شش ماهی رو که واسم آب میاوردی رو میگم. محمود هم با خنده گفت برو دیوونه حلاله حلالت.

پرسیدم قضیه آب آوردنا چی بود دیگه؟

گفت آموزشی تو پادگان که بودیم شبا زیاد تشنه ام میشد. شبای اول بود با غرولند از خواب بیدار شدم و گفتم، عه کی حال داره بره آب بخوره...خیلی دوره.
محمود که بیدار بود گفت من میرم واست آب میارم.
و بعد با یه پارچ برگشت و یه لیوان بهم آب داد. آخرش هم گفت: هر وقتی آب خواستی به خودم بگو واست میارم.
منم شش ماه تموم هرشب بهش میگفتم واسم آب میاورد.

گفتم اغراق نکن دیگه هر شب که واست آب نمیاورد.

با خنده گفت نه به جون خودم بیشتر شبا ساعت ۳ شب بیدارش میکردم و میرفت واسم آب میاورد.
.
.
.
با خودم میگم:
نه چلاق بوده که نتونه بره آب بیاره
نه آدم تنبلیه که نخواد کار کنه؛
اون فقط میخواست از دست محمود آب بگیره...میخواست محمود براش آب بیاره...میخواست خودشو واسه محمود لوس کنه...میخواست محمود نازشو بکشه...میخواست بیشتر با محمود باشه...میخواست محمود باهاش باشه...و گرنه آب میخواهد چه کار...
.
.
.
نمیدونم چرا یهو فکرم رفت دور و بر خیمه ها
وقتی سکینه و بچه ها مشک رو طرف عموشون عباس گرفتن و ازش طلب آب کردن...نه که چون دیگه هیچ یاری برای باباشون حسین نمونده بود نه! آخه وقتی اصحاب هم دور و بر باباشون حسین بودن باز هم میرفتن پیش عموشون عباس و از اون طلب آب میکردن.
آخه دوست داشتن عمو عباسشون براشون آب بیاره
آخه هیچکی مثل عمو عباس ناز بچه ها رو نمیخرید
آخه هیچکی مثل عمو عباس حواسش به بچه ها نبود
آخه عمو عباس یه دونه بود...
.
.
.
.
.
محمود جان
تشنمه
میشه بهم آب بدی.....
.
.
.
.
آب میخواهد چه کار؟ آب آورش را پس دهید
آی مردم زود عموی دخترش را پس دهید‌..
.
.
.
السلام علیک یاساقی العطاشا

ظهر تاسوعا ی محرم الحرام ۱۴۴۰

#رفیق
#محمود
#تشنمه
#ساقی
#آب
#تاسوعا
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمحمودرضابیضایی

@bi_to_be_sar_nemishavadd
بی همگان...
@bi_to_be_sar_nemishavadd
.
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#قربة_الی_الله

۴-گفت:
صبح تاسوعا بود. تو خانات میرفتم که ستون ماشینای بچه های فاطمیون از کنارم رد شد.
سیدعلی و موتورش رو اول دیدم، متوجه من نشد. ولی بعد، سید ابراهیم رو داخل یه تویوتا دیدم.
براش دست تکون دادم.
اون هم با یه خوشحالی دلچسبی خنده ای حواله ام کرد و تا ماشینش از کنارم رد بشه برام دست تکون داد، شاید صدام هم کرد.....
.
.
خیلی بهم چسبید. از بعد اون شب ندیده بودمش.
اصلا دلم روشن شد....رفتم به کارم برسم به امید اینکه دوباره سید ابراهیم رو ببینم.
تا اینکه...
.
.
دیدی چه زود
تاسوعا رسید
.
#تاسوعا
#محرم
#مصطفی
#سیدابراهیم
#سربازان_آخرالزمانی_امام_زمان_عج
#فدایی_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#شهیدمصطفی_صدرزاده

@bi_to_be_sar_nemishavadd