بریده‌ها و براده‌ها

#کلیسا
Channel
Blogs
News and Media
Education
Psychology
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel بریده‌ها و براده‌ها
@bbtodayPromote
7.84K
subscribers
19.9K
photos
6.22K
videos
44.5K
links
you are not what you write but what you have read. رویکرد اینجا توجه به مطالب و منابع مختلف است بازنشر مطالب به معنی تایید و موافقت یا رد و مخالفت نیست! https://t.me/joinchat/AAAAAEBnmoBl2bDScG2hOQ تماس:
شروین فریدنژاد
کاسپار، ملکیور و بالتازار سه مغ شرقی به روایت انجیل متی هستند که با زر، مُر و کندر به تبریک تولد مسیح شتافتند. جز روایت متی، نام و‌ تعداد آنها در متون و روایت‌های دیگر متفاوتست. متون سریانی از آن‌ها با نام‌های هرمیزداد، آزرگاد (یزدگرد) و پیروزداد، پادشاهان ایران و سبا یادکرده‌اند (+)
تصویر جلد کتاب منتشر شده در مورد این سه نفر

مهدی شادکام
:
بد نیست‌بدونید درروایات تولد #مسیح از سه مغ‌ایرانی یادشده که هنگام تولد وی از #ایران به #اورشلیم رفتندوبه زیارت عیسی نائل شدند، آنان دربازگشت #آتشکده خودرابه #کلیسا تبدیل کردندومروج #مسیحیت شدند،آن کلیسا در #ارومیه قرارداردوبه #کلیسای‌شرق‌آشور موسوم است
#خرده‌اطلاعات‌ایرانشناختی
تو باب دوم انجیل متی مفصل به این داستان اشاره کرده
Forwarded from تاریخ‌اندیشی ــ مهدی تدینی (مهدی تدینی)
«به پابوس انسان گریزپا»


شاید انتظار شنیدن چنین جمله‌ای را نداشته باشید، اما عملکرد کلیسای کاتولیک در طول قرن گذشته کم‌وبیش «درخشان» بوده است. ما به عنوان ایرانی و مسلمان از سازوکار کلیسای کاتولیک بی‌خبریم. قشر دیندارمان انگیزه‌ای برای توجه به کلیسا ندارند و قشر سکولار هم ترجیح می‌دهد دائم سده‌های گذشته و عملکرد کریه کلیسا را در گذشته یادآوری کند: تفتیش عقاید و کتابسوزان، اعدام بر تل هیزم و تعقیب دگراندیشان. ضمن اینکه قشر روشنفکر و سکولار هر گزندی از دینداران می‌بیند، گناه آن را به طور کلی پای دین و دینداری از هر نوع آن می‌نویسد. به همین دلایل انگاره‌های ثابتی دربارۀ کلیسای کاتولیک وجود دارد که نه کسی در آن‌ها تأمل می‌کند و نه دلیلی برای بازنگری در آن‌ها می‌بیند. بنابراین کلیسای کاتولیک را مرجعی جنایتکار می‌پندارند که اگر امروز نمی‌درد و آدمسوزی نمی‌کند، زورش نمی‌رسد.

اما عملکرد کلیسای کاتولیک با این انگاره‌ها سازگار نیست. کلیسای کاتولیک یک مسئلۀ اساسی را فهمید که می‌توان آن را هستۀ عقلانیت این کلیسا دانست: پدران کلیسای کاتولیک فهمیدند به جای ستیز با دنیای مدرن باید چراغ راه و پناهگاه انسان درماندۀ عصر مدرن باشند؛ فهمیدند در عصری که درمان‌ها علمی است، کلیسا بختی برای داعیه‌داری درمان جسمانی ندارد و باید مرهمی بر دل‌ها نهد.

البته باید دقت کرد که در مورد چه نهادی صحبت می‌کنیم! کلیسای کاتولیک به عنوان قدیمی‌ترین نهاد کلیسایی جهان، به طور کلی «هزاره‌ای» می‌اندیشد؛ همان‌گونه که یک مسلمان هزاروچهاصدساله می‌اندیشد و نمی‌تواند چنان اندیشه کند که صدر اسلام بیرون از اندیشه‌اش افتد، پدران کلیسای کاتولیک نیز اندیشه‌ای هزاره‌ای دارند. این یعنی سنگین‌ترین پایبست و عمیق‌ترین ریشۀ ممکن بر اندیشه، ساختار و بوروکراسی کلیسا حاکم است. و باید در نظر داشت که کلیسای کاتولیک ساختار کشیشانۀ سلسله‌مراتبی و بسیار منضبطی دارد. هیتلرِ سکولار و خداناباور که کل مسیحیت را انحرافی یهودی در تاریخ می‌دانست، به ساختار کلیسای کاتولیک علاقه‌ داشت؛ به دلیل همین انضباط سترگ.

به زبانی استعاری، کلیسای کاتولیک چناری دوهزارساله بود که باید ریشه از خاک برمی‌کشید و راه می‌رفت. طبیعی است این کهن‌درخت توان دویدن ندارد، اما برای رهیدن از تبر علم‌باوری و نخشکیدن در خاک سکولارباوری، به راه افتاد! اگر تعصب دینی یا پیشداروی سکولاریستی را کنار بگذاریم و بی‌غرض به کلیسای کاتولیک بنگریم، به برداشت جدیدی از این نهاد دینی می‌رسیم و این نگاه جدید پلی می‌شود برای اندیشه پیرامون دینداری و سکولاریسم در عصر جدید.

اما چه شاهدی برای این پویایی کلیسا در دست دارم؟ تاریخ کلیسای کاتولیک در عصر جدید مفصل است. ضمن اینکه این نگاه متفاوت به کلیسای کاتولیک به معنای نادیده گرفتن خطاهای آن نیست. اما می‌توان شواهدی آورد تا این بحث ادعای محض نباشد. بهترین گواه برای پویایی کلیسای کاتولیک «شورای دوم واتیکان» است؛ این شورا و نتایج آن رخدادی بزرگ در کلیسای کاتولیک (و در دینداری) بود. این شورا به مدت سه سال از ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۵ در واتیکان برگزار شد. پاپ یوهان بیست‌وسوم آن را فراخواند و پس از مرگ او پاپ پل ششم ادارۀ آن را ادامه داد. پاپ یوهان در افتتاحیۀ شورا در سخنرانی لاتین خود به صراحت گفت به‌روزسازی اصول دگماتیک بر اساس فهم عصر حاضر هم امکان‌پذیر و هم ضروری است. زیرا به گفتۀ او یک اصل جزمی (دگم) ابدی و حقیقتی ماندگار است و یک اصل جزمی دیگر ظهور و بروز یک عصر و در نتیجه تغییرپذیر است.

پس می‌شد در اصول دگماتیک کلیسا بازنگری کرد! دو مورد از نتایج مهم شورا اعلام «آزادی دین» و تبیین رابطه با حکومت بود. در مصوبات شورا ضمن صحه‌گذاری بر حقیقت خدشه‌ناپذیر کلیسای کاتولیک، تأکید می‌شود هر گونه اجبار در ارتباط با امور ایمانی ممنوع است و به جای آن بر «وجدان» تأکید می‌شود. دربارۀ ارتباط کلیسا با حکومت نیز کلیسای کاتولیک از این ادعای دیرینۀ خود که فضای عمومی و اندام‌های دولتی باید بر اساس اصول کاتولیک عمل کنند، دست می‌کشد. نتیجۀ بزرگ این بود که ادعای مطلق بودن دین کاتولیک تنها در حوزۀ معنوی تعریف شد و دیگر نمی‌شد آن را مبنای سازماندهی سیاسی و اجتماعی کرد.

اینکه چگونه کلیسای کاتولیک به این‌جا رسید که شبان «افراد» باشد و نه حاکم بر «جامعه»، طبعاً بحث دیگری است. اما نفس این تصمیمات بزرگ در مباحث دین‌شناختی و در فهم جایگاه دین در عصر مدرن بسیار مهم است. البته این تغییر رفتار کلیسای کاتولیک پیشینۀ قدیمی‌تری دارد و در نوشته‌های دیگر باید به آن بپردازم. وقتی بلندپایه‌ترین مقام کلیسا در کسوت پاپ زانو می‌زند و پای بندگان خدا را به شکلی نمادین می‌بوسد، یعنی کلیسا سر آن دارد انسان گریزپا را به پای محراب بازگرداند. چگونه؟ با شبانی معنوی.

مهدی تدینی

#کلیسا، #سکولاریسم
@tarikhandishi | تاریخ‌اندیشی