بریده‌ها و براده‌ها

#جایگاه_دین
Channel
Blogs
News and Media
Education
Psychology
PersianIranIran
Logo of the Telegram channel بریده‌ها و براده‌ها
@bbtodayPromote
7.84K
subscribers
19.9K
photos
6.22K
videos
44.5K
links
you are not what you write but what you have read. رویکرد اینجا توجه به مطالب و منابع مختلف است بازنشر مطالب به معنی تایید و موافقت یا رد و مخالفت نیست! https://t.me/joinchat/AAAAAEBnmoBl2bDScG2hOQ تماس:
Forwarded from ایران فردا
🔴 سکولاریسم بر کدام پایه؛ تاریخ اسلام یا تأویل اسلام
▪️
جایگاه دین در ایران امروز - 5

🔷عبدالله ناصری‌طاهری
@iranfardamag

مسلمانان معتقدند آفریدگار جهان هزاران پیامبر را برای مردم برانگیخته است. همه پیامبرانی که مأمور هدایت بشر بوده اند، مسئولیت رستگاری اخروی بشر را داشته و کاری برای امور دنیوی و به عبارت دیگر، ماموریت ملکداری و پادشاهی نداشته اند جز حضرت سلیمان که هر دو ویژگی را، خدا برای او مقدر کرد. پیامبر اسلام که آخرین و کامل ترین گفتمان نبوت را بر عهده داشت فقط “نبی رسول” است و نه “نبی ملک” و آن چه را در یثرب شاهدیم، اطاعت از خدا با وساطت محمد/ص است و مخصوص همان مرحله از جامعهٔ اسلامی است نه فرمانبرداری از شخص (پیامبر).

فارغ از این نکته که “وحی” پیام درونی و تأثیر روانی در پیامبر باشد یا نطق آشکار خداوند از طریق فرشته( جبرئیل) که محمد/ص در ماهیتش نقشی ندارد، چون مخاطبش انسان است، عقل انسان باید همیشه وحی را به مثابهٔ یک کودک پرورش دهد. این همان “تأویل اسلام” یا تبیین عصری وحی/دین است. چه همراهی دین و حکومت را مثل “هشام جعیط” و یا ناهمراهی آن دو را مانند "عبدالمجید شرفی” و “محمد ارکون” بپذیریم، باید عصرانیت فکر و فرهنگ و فهم روزآمد از دین را معیار زندگی انسان دانست.

در تاریخ اسلام و از صدر آن، همیشه دو اسلام آئینهٔ مسلمانان بوده است: یکی اسلام تاریخی که پدیدار "اسلام حکومت محور” یا همان اسلام سیاسی تجلی آن است و دیگری “اسلام انسان محور” یا همان اسلام معیار(به تعبیر علی اوملیل) است که ما در عصر مدرن از آن به “اسلام سکولار”(سکولاریسم اجتماعی- سیاسی) تعبیر می کنیم، یعنی اسلامی که برای شکل حکومت و ادارهٔ مردم جامعه تجویزی ندارد و تدبیر جامعه را به عقل جمعی با تکیه بر واقعیات و مصالح جمعی واگذار کرده است.

در عصر جدید، اسلام صحنهٔ دیالکتیک این دو اسلام است و آن چه مانع فهم اسلام سکولار است بحران فرهنگ یا بحران هویت فرهنگی است که آن نیز سابقه ای به عمر اسلام دارد. البته نگارنده آغاز این به قول هشام جعیط " هویت بحران‌زده"  را (در کتاب “الفتنة؛ جدلية الدين و السياسة في الاسلام المبكر")   حتی پیش از فتنه‌ی مرگ عثمان و در زمان وفات پیامبر می داند زیرا باور دارد  سلطهٔ تاریخ بر اسلام معیار از همان زمان شروع شد و طبعا دورهٔ خلفای راشدین منهای علی/ع را الگوی مطلوب ملکداری و حکومت نمی داندهویت بحران زده ای که بعضی از نواندیشان اسلامی، آغازش را مرگ و فتنهٔ عثمان می دانند( مانند هشام جعیط در کتاب “الفتنة؛ جدلية الدين و السياسة في الاسلام المبكر") .

این بحران فرهنگی و فکری به واسطهٔ نزاع تاریخی که با عقل نقاد فلسفی داشته به فهم تاریخمند از دین و وحی دست نیافته و آن چه را تولید کرده( جز معدودی از نوادر بعضا تکفیر شده) بر پایهٔ اندیشهٔ پیشینی مسلمانان بوده است. یعنی همان چیزی که عصر دراز انحطاط اسلامی با نشان تکرار سخن گذشتگان را رقم زد. اگر مسلمانان در طول تاریخ اسلام پذیرفته بودند که قرآن با اینکه کلام مقدس است، در شرایط تاریخی و اجتماعی خاصی تشریع شده است، آنگاه در عمل اجتماعی و در حیطه قانونگذاری، طبق زمانه و ویژگی های زیست آن زمان، برای رفتار فردی و اجتماعی انسان تکلیف گذاری می کردند. این همان مرز دو اسلام تأویلی و تاریخی است که در اولی ۱- همه برای انسان ، ۲- انسان، آزاد مطلق،  گفتمان دینی را شکل می دهد و در دومی با ۱- همه برای خدا، ۲- دین، فقط اسلام، گفتمان دینی را تولید می کند.

اگر بر اصول این دو گفتمان نظر بیاندازیم، قطعا یافته ایم که تنها تفاوت در گرایش به اصالت “انسان” و “دین پذیری آزاد”است.به سخن امروز، ناباوری نسبت به دو اصل عقلی “اومانیسم” و "پلورالیسم" که اصولی هم عقلی و هم فطری است از سوی متولیان دین باعث شده که نواندیشان یا نسل جدید جامعه به صراحت "جدایی دین از سیاست و شأن اجتماعی انسان” را فریاد بزنند و بر نفی جایگاه اجتماعی دین باور کنند.

درست است که سکولاریسم،گفتمان تولید شده در عصر مدرن و در مغرب زمین است ولی روح آن در کلام وحی جاری است. آن گاه که خداوند به پیامبر می فرماید: تو(به عنوان رسول نبی)مسئول اسلام آوردن مردم نیستی و اگر این ضرورت داشت خدا، خود می کرد-یونس/۹۹-توجه کنیم پیامبر با خواست خدا و رضایت مردم در دوره پیامبری ، حاکم هم بود ولی حق دخالت در “نسبت مردم با دین/ایمان نداشت. اگر اسلام تأویلی دو اصل اومانیسم و پلورالیسم را در ذات دین پذیرفته ، بدیهی است که سکولاریسم را پذیرفته باشد. با نفی سکولاریسم، دو اصل اساسی مذکور(اومانیسم و پلورالیسم) نفی می شود و این یعنی بی هدفی و سرگردانی انسان که همهٔ آفرینش خدا برای اوست.


متن کامل:

https://bit.ly/3GRExVb


#ایران_فردا
#جایگاه_دین
#سکولاریسم
#تاریخ_اسلام
#عبدالله_‌ناصری‌طاهری


https://t.center/iranfardamag