#خلق_را_تقلیدشان_بر_باد_داد#ای_دو_صد_نفرین_بر_این_تقلید_باد#چارپارهیک نفر گفت آی... آدمها
همه گفتیم آی... آدمها!
او در اندوهِ خویش میشد غرق
ما در آسایشی غریب اما
یک نفر صخره را که چرخانید
ما همه نیز آنچنان کردیم
گفت باغم بهشتِ بیبرگیست
ما سرودیم خسته و زردیم
شعرهای یکی سپید شدند
وزن در شعرهایمان لنگید
او در آفاق جاودانه شد و...
ردّی از ما کسی ندید، ندید
یک نفر کاشت دستهایش را
همه خود را به خاک مالیدیم
دست او شعر و شور گل می داد
ما درآیینه خواب میدیدیم
شاعری سیب چید و داد به یار
همهمان باغبان سیب شدیم
او صدایِ نجیبِ حوّا شد
ما ولی آدمِ فریب شدیم
کسی از دور شاعری را خواند
قایق خویش را در آب انداخت
به تبَع غرقِ بحرِ راز شدیم
او ولی تا به باغِ بودا تاخت
کسی از ماهتاب و کوچه سرود
چون سراسیمهگان به کوچه زدیم
نه کسی رد شد و نه ماه دمید
ما همان شاعرانِ کمخردیم
پنجه میزد کسی پلنگانه
دربلندایِ قله
بر تنِ ماه
ما به بام آمده چنان کردیم
حال افتادهایم درتهِ چاه
اردیبهشت 1398
#محمدجلیل_مظفری http://t.center/barfitarinaghosh